فاطمه صفری| 9-8 سالی از نخستینباری که برای تهیه گزارش تصویری با جمعی از دوستانم قدم به روستای صعبالعبور پلکانی «سرآقاسید» کوهرنگ چهارمحال و بختیاری گذاشتم، میگذرد. روستایی زیبا با مردمی مهربان و مهمانواز که از بدو ورود به استقبالمان آمدند و تا آخرین لحظه بدرقهمان کردند. همه جزو بهترین خاطراتم شد، الا وقتی که نصفشبی با صدای پدری که در خانه یکی از اهالی را میکوبید، مواجه شدم. به بیرون از محل استقرارمان آمدم و مادری نالان که کودکش را به بغل کشیده بود، دیدم. از بهیاران آنجا کمک میخواست، شربتی برای کمشدن تب فرزندش و دارویی برای بهبودی او درخواست میکرد. اما بهیاران هم چیزی نداشتند که به او بدهند تنها جوابی که در پاسخ به پدر و مادر دادند «تمام شده است». من که نظارهگرشان بودم با تعجب پرسیدم ندارید!؟ باز هم پاسخشان همین بود و ادامه دادند تا زمانیکه دوباره بهداشت برایمان دارو ارسال نکند، کاری از دست ما برنمیآید، خودتان که این مسیر را طی کردهاید تنها چند ماه در سال این مسیر قابلیت رفتوآمد دارد. راست هم میگفت روستای پلکانی که از هیچ نوع امکاناتی بهرهمند نبودند، نه بهداشتی، نه رفاهی و نه امکاناتی هیچکدام نبود شاید برای همین بود که مردم آنجا تکدیگری را در استانها و شهرهای مجاور پیشه خود کرده بودند.
قانون چه میگوید؟
این وضعیت حاکم بر سرآقاسیدیها با مردم دیگر شهرها در قانون فرقی ندارد. به منظور حمایت از حقوق شهروندی به موجب قانون و اصل بیستم، همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. طبق اصل چهلوهشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال1380 بهمنظور رفع هرگونه تبعیض در استفاده مناطق (استانها و شهرستانها) مختلف کشور از منابع طبیعی و سرمایههای ملی، فراهمکردن زمینه رشد همه مناطق (استانها و شهرستانها) متناسب با استعدادها و با حفظ رقابت سازنده، توزیع مناسب فعالیتهای اقتصادی در مناطق (استانها و شهرستانها) مختلف کشور، استفاده بهینه از قابلیتها و مزیتهای نسبی در راستای نقش منطقهای و بینالمللی کشور باید ایفای نقش کند. این قوانین درحالی درنظر گرفته شدهاند که در بسیاری از روستاها امکان استفاده از این خدمات وجود ندارد، درچنین حالتی
چه باید کرد؟
بهداشت، روستاییان
در روستای سرآقاسید جایی برای استحمام یا سرویس بهداشتی وجود نداشت و مردم از فقدان امکانات رنج میبردند اما اکنون ظاهرا این موضوع رویهای متفاوت پیدا کرده، فر، پزشک در گفتوگو با «شهروند» بیان کرد: «اگر تا چندی پیش ما شاهد عدمامکانات بهداشتی برای روستاییان دور افتاده بودیم اما از اردیبهشت سال گذشته با ایجاد طرح تحول سلامت دیگر در این میان روستایی وجود ندارد که از امکانات پزشکی بیثمر مانده باشد، زیرا حتی در دورافتادهترین روستاها و مکانهای صعبالعبور پزشکان بهصورت ماهانه یا بهیاریهای سیار وجود دارد، به همین جهت همه شهروندان از امکانات رفاهی بهرهمند میشوند.» این درحالی است که با وجود طرح تحول سلامت بسیاری از خانوادهها طعم فقر را چشیده و در نابسامانی به سر میبرند، بههمین جهت توانایی پرداخت هیچوجهی را در قبال درمان ندارند، این پزشک هلالاحمر در این زمینه میگوید: «درصورتیکه هزینه بهداشت و درمان از میان برداشته شود، مردمان روستا از این موضوع استقبال کرده و توزیع عادلانه امکانات بهداشتی روستاییان را فراهم میشود، اگرچه باید دانست هزینهای که در قبال درمان در طرح تحول سلامت دریافت میشود تنها 5درصد از هزینه اصلی است.» اما نباید پنداشت که فقط پزشک و معالجه برای روستاییان کافی است، زیرا در بسیاری از روستاها هنوز که هنوز است امکانات بهداشتی چون استحمام و حتی سرویسهای بهداشتی وجود ندارد، اگر این امکانات در روستاهای دورافتادهای چون سرآقاسید وجود داشت میتوانست بهعنوان منطقهای بکر در امر گردشگری ایفای نقش و به مردم آنجا کمک اقتصادی کند.
توسعه برابر
امیر یکی از اهالی روستای حسینآباد از توابع سیرجان 35سال دارد. او سالها پیش کولهبار خود را بست و به امید شرایط بهتری چون ادامه تحصیل، شغل و زندگی مناسب قدم به پایتخت گذاشت. در ابتدا از همه چیز راضی و دلخوش بود و میگفت: «روزهای اولی که به تهران آمدم، این حجم امکانات برایم باورکردنی نبود. با توجه اینکه در خانوادهای بزرگ شدم که حداکثر امکانات برایم فراهم بود و پس از طی دوران دبستان و راهنمایی پدر و مادرم مرا به شهر و روستاهای اطراف فرستادند تا در آنجا به تحصیل ادامه دهم، همین موضوع مرا ترغیب کرد بیشازپیش به درس و زندگی علاقهمند شوم و برای جبران زحماتشان تمام تلاش خودم را کردم تا به دانشگاه دولتی راه پیدا کنم.» امیر میگفت: با تمامشدن درسم بین دوراهی ماندن یا رفتن بودم، نه یارای دلکندن و نه تاب ماندن داشتم، از طرفی هم دیگر پساندازی برایم نمانده بود و باید خوابگاه راترک میکردم.» انگار امیر دل پری دارد. او که نتوانسته بود برای خود شغلی پیدا کند، کولهبار سفر میبندد و به دیارش باز میگردد. امیر که تا چندی پیش مانند پدرش معلمی را پیشه خود کرده بود، میگفت: «اگر کمی امکانات برای روستاهای محروم فراهم شود و بهطور یکسان همه از امکانات بهرهمند شوند، هیچکس دوست ندارد همچون من از خانه و کاشانه دل کنده و به غربت پا بگذارد.» امیر که دوباره به تهران بازگشته، دل پری دارد و انگار حرفهایش پایان نداشت، گفت: «درست است که من در شرایط نابرابر و ناعادلانهای کودکیام را سپری کردم و برای همین دوست ندارم فرزندانم همچون من در روستایی دورافتاده بزرگ شوند، گرچه این روزها نسبت به گذشته امکانات بیشتری وجود دارد اما برای من دیگر رضایتبخش نیست.» حمید از دیگر کسانی است که از شرایط نامطلوب زمانهاش مینالید، او میگفت: «هر پیشرفتی که در شهرها اتفاق میافتد ما10سال بعد شاید شاهد آن تغییرات باشیم که دیگر یا به کارمان نمیآید یا از زمانش گذشته است.» حمید که در یکی از روستاهای کردستان بزرگشده میگوید: «در روستاهای کردستان فاصله طبقاتی بیداد میکند، یک حالت فئودال
رعیتی دارد.»
توسعه روستایی
در چندسال اخیر و با رشد سریع صنعت و فناوری در جهان و کشور ما عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر نمایان شده است. از آنجا که روستاییان نسبت به شهرنشینان درآمد کمتری دارند، به همین جهت از خدمات اجتماعی کمتری نیز برخوردار میشوند. شاید همین امر موجب مهاجرت بسیاری از روستاییان شده که خانه و کاشانه را رها کرده و به امید درآمد و موقعیت بهتر به شهرها پناه میبرند. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها، نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی، حرفهای و تخصصینبودن کار کشاورزی (کمبودن بهرهوری)، محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت) و عدممدیریت صحیح مسئولان این حوزه بوده است. به همین جهت برای رفع فقر شدید مناطق روستایی، ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری آنان، تمهید «توسعه روستایی» نمود پیدا کرد اما تا چه حد در این زمینه توانستهایم موفق عمل کنیم، خود نیز جای سوال دارد. بنابر تعریفی که از توسعه روستایی شد، این برنامهها جزیی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگونسازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی به کار میروند. به همین جهت معمولا در راستای چنین برنامههایی دولت یا عاملان آنان سعی به اجراییکردن برنامهها در مناطق روستایی دارند. اما متاسفانه در کشورهای جهان سوم چنین برنامههایی معمولا با اهداف سیاسی و اقتصادی اجرایی میشوند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کمدرآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کشور دانست. با نگاهی به گذشته درمییابیم برخی از مدیران تنها توسعه روستایی را منحصر به «توسعه کشاورزی» میدانستند و روی این موضوع متمرکزشده و دیگر مسائل از دیده آنها پنهان میماند. اما امروزه نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفا از این طریق محقق نمیشود و مسئولان به فکر راهکارهای جدید برای توسعه روستاها هستند، زیرا روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همهجانبه، به عبارت دیگر توسعه روستایی معنایی همهجانبه میدهد و تنها به معنی توسعه کسبوکار و نظامی کشاورزی نیست. هرچند باید گفت از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاما توسعه روستایی محقق نمیشود، زیرا در بسیاری از روستاها همچون سرآقاسید زمینها بایر هستند ولی امکان کشاورزی وجود ندارد، باید دانست توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمینداران، بهخصوص مالکان بزرگ میشود)، همچنین افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در بلندمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان، فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر
به سمت شهرها میشود. به همین جهت مسئولان به فکر راهکارهای جدید از جمله تقویتکردن نظام آموزشی، بهداشتی و رفاهی روستاییان هستند تا مهاجرت از روستاها به سمت شهرها کاهش پیداکرده و در آن میان پدیده فقر از میان برداشته شود. در اینجاست که تفاوت بین بهرهمندی روستاییان و شهرنشینان از امکانات مشخص میشود، در صورتی که همه شهروندان حق بهرهمندی یکسان را دارند.
آیا بهتر نیست برای کاهش مهاجرت در روستا اقدامی کرد؟ حقوق پایمالشده افراد چه میشود؟ توزیع امکانات باید چگونه باشد؟ برای پاسخ به این سوالات با برخی از کارشناسان به گفتوگو نشستهایم.