شماره ۴۰۰ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۹ مهر
صفحه را ببند
حس زيباى تماشا در 6 نمايشگاه تجسمى

|  بهروز فائقيان|

پاييز ‌هزار رنگ كه از راه مى‌رسد، نمايشگاه‌هاى هنرى رنگاوارنگ هم به نگارخانه‌هاى تهران هجوم مى‌آورند؛ گاه مهرماه آن‌قدر رويدادهاى تجسمى متنوع با خود مى‌آورد كه بازتاب همه آنها غيرممكن مى‌شود؛ در اين نوشتار تلاش شده است نگاهى كوتاه و گذرا به 6 نمايشگاه روى ديوار گالرى‌هاى تهران تقديم‌تان كند:
 على رضا در ويستا
گالرى ويستا در اقدامى تحسين برانگيز نمايشگاهى انفرادى براى پيشكسوت نقاش، على رضا برپا كرده است كه در عين مرورى بر آثار اين هنرمند پيشگام، نگاه‌ها را به حال و احوال اين هنرمند جلب کنیم؛ على رضا كه نقاشى‌هاى شاعرانه او و نيز طبيعت‌گرايى نابش روزگارى هواخواهان بسيار داشت، در سال‌هاى اخير كم‌كم از حافظه گالرى‌ها پاك شده بود و استمرار بيمارى استاد نقاش اين فاصله را تشديد هم كرد؛ اين روزها ويستا با نمايش دوره‌هاى مختلف رضا، هم فرصت تماشا به مخاطبان داده است هم با ارایه آثار با قيمت‌هاى بسيار پايين، امكان خريد از آنها را فراهم كرده است.  
 كولاژ عكس و رنگ در آتبین
اين روزها به پارك وى پايتخت و گالرى آتبين برويد، نقاشى كولاژهايى انتظارتان را مى‌كشد كه در عين زيبايى فرم‌گرا، حرف‌هايى ديدنى براى مخاطب دارد؛ نقاشی‌های انتزاعی ابوالفضل لیره کولاژهایی از رنگ و تصاویر را به شکلی پرتحرک و هیجانگرانه به نمایش می‌گذارند که مجموعه‌ای از ویژگی‌های بصری چون‌ هارمونی و کنتراست‌های رنگی را به یکباره و به موازات هم می‌شود در آنها دنبال کرد.
به نظر می‌آید این هنرمند همچنان که کارکردهای بصری و تاحدی نقاشانه را در آثارش مدنظر قرار داده، همچنین سعی دارد بیان‌گری و انتقال ایده‌های تصویری‌اش را به شکلی موثر و قابل دریافت به مخاطب ارایه کند. تابلوهای او یک به یک و در روندی تکمیل‌کننده بازتولید می‌شوند و به این ترتیب با مجموعه‌ای مواجه می‌شویم که اعتبار و تاثیرگذاری‌اش را از تک‌تک اجزایش به دست می‌آورد و بدون کارکرد متحد آنها نمی‌تواند نتیجه‌ای آن‌طور که در جمع آمدن این اجزا حاصل می‌شود را در مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد.
آنچه که بر سرتاسر این مجموعه تسلط دارد وجود سیر پریودیک و ضرباهنگ قابل تشخیص و سلسله‌وار در میان اجزا و عناصر مختلف و حتی در توالی آنها است. رنگ‌ها و نوا‌ها در نقاشی‌های او گام به گام شکل می‌گیرند و ‌ظهور‌ هارمونی‌ و‌ ضرباهنگ با کنار هم قرار گرفتن اجزای این مجموعه در کنار هم حاصل می‌شود. لیره، بیانی چند صدایی را با روش بسط و گسترش ایده‌ها و عناصر تصویری بستر اصلی نقاشی‌هایش قرار داده و در توالی فرم‌های موتیفی که هنگام انجام واریاسیون روی موتیف اصلی به وجود می‌آید، معنا را بسط و گسترش می‌دهد.
  ٣٠ روز پرفورمنس در ايست
چهارمین فستیوال «سی پرفورمنس، 30 هنرمند، 30 روز» در حالی از پنجشنبه سوم مهرماه در گالری «ایست» آغاز به کار کرده که توجه به پرفورمنس آرت در سال‌های اخیر رو به فزونی گذاشته و حالا که این رویداد چهارمین پاییز خود را پشت‌سر می‌گذارد باید گفت که فستیوال پرفورمنس نقشی تعیین‌کننده در معطوف کردن توجه‌ها به این رسانه هنری ایفا کرده است.
چهارمین فستیوال پرفورمنس در اولین روز اجرایی از الیاس امینیان را با عنوان «کانستراکشن» و روز جمعه ۴ مهر «۱۲۰ دقیقه با طاعون» از علیرضا امیرحاجبی را در برنامه داشت و دیگر اجراهای این رویداد نیز هر روز ادامه دارد.
امیر راد کیوریتور این رویداد پرفورمنس آرت را نتیجه واکنش هنرمندان تجسمی به چارچوب‌های دست و پاگیر خلق اثر هنری می‌داند. او در این زمینه معتقد است: «علاقه‌مندی روزافزون به پرفورمنس آرت، بخشی به‌دلیل امکانات بیانی این هنر و بخشی دیگر به دلیل به روز شدن تئوری‌های هنر در ایران و گسترش مباحث تئوریک در این زمینه است. اما به دلیل کمبود امکانات از یکسو و عدم بازدهی مالی‌، کمتر گالری هنری مایل به فعالیت در این زمینه است. راد همچنین اعتقاد دارد: «این ۳۰ روز باعث دامن زدن به مباحث تئوریک گوناگون می‌شود که همچنان هم ادامه دارد این مباحث می‌تواند باعث زدودن برخی‌ سوءتفاهم‌ها در درک پرفورمنس آرت شود بنابر این در این بخش من ارزیابی مثبتی دارم. از سوی دیگر طی این رویداد روزانه به‌طور متوسط ۲۰۰ مخاطب از این پرفورمنس‌ها دیدن می‌کنند یعنی‌ طی‌ ۳۰ روز در حدود 6هزار بازدید‌کننده که بسیاری از آنها از شهر‌های دور برای دیدن این پرفورمنس‌ها می‌آیند، به این ترتیب فکر می‌کنم ما به هدف دیگر خود که معرفی‌ پرفورمنس آرت و هنر معاصر به بخش وسیعی از مخاطبین بود هم رسیده‌ایم.»
ترانه خسروشاهی، مدیر گالری ایست هم درباره تجربه رویدادی این‌چنین می‌گوید: «برای من به‌عنوان یک گالری‌دار برگزاری این فستیوال تجربه یکتایی بوده است. میزبانی یک رویداد فرهنگی در چنین سطحی تحقق هدف اولیه‌ام بوده اما خود این رویداد ویژگی‌های دیگری نیز داشته است که به یکتایی آن می‌افزاید.  تجمع جمعی از بهترین هنرمندان عرصه‌های گوناگون هنری در یک جا و در یک پروژه از آن اتفاقاتی است که هر چند یک بار می‌توان شاهد آن بود. تعیین اهداف و زمینه‌چینی برای نیل به آنها از ویژگی‌های دیگر این فستیوال بوده است که از دوره اول، کیوریتور‌ها بر آن تأکید داشته‌اند.»
 چهارسو در هفت ثمر
هفت ثمر از معدود گالرى‌هايى است كه به‌طور مستمر به برپايى نمايشگاه‌هايى همت مى‌كند كه متريال‌هايى از نوع تاپسترى، چاپ دستى و... در آن محوريت دارند؛ در همين راستا هفت ثمر اين روزها ميزبان نمایشگاه گروهی چاپ دستی «چهارسو» است؛ آثار اين نمايشگاه در نگاه اول دغدغه و تکنیک‌هایی را دستمایه قرار می‌دهد که این روز‌ها کمتر در هنرهای تجسمی به آن پرداخته می‌شود. چاپ‌های دستی که در دنیای تصویر روشی پرقدمت و بسیار متنوع شناخته می‌شود، پیش از هر چیز الهام و بنیان‌های ساختاری‌اش را از طراحی می‌گیرد.
در نمایشگاه حاضر هم شاهد رجوع   این نقاشان به تکنیک‌هایی هستیم که هریک به نوعی در خدمت بیان مفاهیم مورد نظر آنهاست. اگرچه بیشتر آثار این مجموعه با رویکردی بازنمایانه خلق شده‌اند اما تعدادی از آثار هم ساختارهایی متفاوت و تاحدی منتزع شده از زمینه طبیعی را پیش گرفته‌اند و نگاه و پرداختی شخصی و در مجموع تفسیرهای متفاوتی از موضوع واحدشان ارایه می‌دهند.
آنچه هنرمندان این مجموعه مورد توجه قرار داده‌اند، ویژگی‌ها و قابلیت‌های تصویری و روایتی چاپ‌های دستی در ارایه مضمون‌های مورد نظر آنها است، به نحوی که به نظر می‌رسد گزینش مفاهیم و مضمون‌ها برای به تصویرکشیدن‌شان براساس مطالعه‌ای در ظرفیت‌های بصری آنها صورت گرفته و مبنا قرار داده شده است.
عناصر و فرم‌هایی که این هنرمندان در آثارشان ارایه می‌دهند عمدتا از رویکردی فیگوراتیو برخوردار هستند و در عین حال با ارایه‌ای مفهومی به پیچیدگی‌های ذهن و عواطف انسانی اشاره دارند و بدون آن‌که بخواهند به تصاویری دقیق و تداعی‌گر بدل شوند، کارکرد ذهنی‌شان را دنبال می‌کنند.
  ظرافت‌هاى تصويرى در شیلا
مرتضی اسدی، از نقاشان پيشكسوت، نمایشگاه تازه‌اش با عنوان «خیال ایرانی» را در گالرى شيلا به ديوار برده است؛ او اخيرا نمايشگاه‌هاى مختلفى را به‌طور متناوب در گالرى‌هايى مانند طراحان‌آزاد و... به نمايش گذاشته است؛ آثار تازه اسدى نشان می‌دهد حرکتی پیوسته و پیش رونده را در آثارش دنبال می‌کند که بیش از هرچیز مبتنی‌بر ساختارهایی با کارکردهای ویژه بصری است. بعد فضایی در آثار او بیشترین سهم را در تاثیرگذاری و دریافت نقاشی‌هایش دارد و درواقع بیننده از طریق همین عنصر فضاست که به درون ذهنیات و عواطف جاری در آثارش راه می‌یابد. همین ذهنیت و عواطف نقاش هم ظرف محتوای آثار او را تشکیل می‌دهد که برآیند تلقی او از شرایط و ملزومات جهان زیسته‌اش است و هم بازگوکننده درونیات هنرمند. اسدی برای القا و نمایش جهان ذهنی - عاطفی خود به عناصر پرشماری چنگ نمی‌اندازد. جهان‌بینی او اساسا در عناصری محدود خلاصه می‌شود و او در عین حال که می‌کوشد وجه نمادینی به این عناصر بدهد موفق می‌شود مختصات جغرافیای ذهنی خود را با همین عناصر محدود نزد بیننده نشانه‌گذاری کند. فضایی که او در آثارش دنبال می‌کند تلفیقی از هنر نوآورانه و رجوع به نشانه‌ها و مفاهیم آشنا است که هنرمند را در عرصه وسیعی از ظرفیت‌های تصویری قرار می‌دهد تا بتواند با تکنیک‌های خلاقانه‌ای که در این مسیر تجربه می‌کند به شکل‌گیری زبان خاص خود اقدام کند. به نظر می‌رسد مرتضی اسدی در نگاه اول فرم و محتوی و شکل و مفهوم را یک جا به بیننده القا می‌کند و از سوی دیگر بدیع بودن و رابطه مفهوم و فرم را شکل می‌دهد. او هنری منضبط و تعریف شده را با انگیزشی پرتب و تاب و پرحرکت می‌آمیزد و افقی از ضرباهنگ‌های شهودی پیش روی مخاطب می‌گذارد.
 ريتم چيدمان‌ها در زیرزمین دستان
بهاره نوابی آثار تازه‌اش را اين روزها در گالرى زيرزمين دستان ارایه داده است؛ او در مجموعه «تعادل انعکاس» رویکردی صرفه‌جویانه در ترکیب عناصر بصری را در پیش می‌گیرد که منجر به جلب تمرکز بیننده بر فضا و تک عنصرهای او می‌شود. در این مسیر و در پرداخت‌های مونوتن آثار نوابی، مفهوم‌ها و مضامین هستند که بیش از هر چيز در مجموعه پیش روی مخاطب نقش‌آفرینی می‌کنند و بار اصلی ارتباط بصری آثار را بر دوش می‌کشند. در مجموعه «تعادل انعکاس» با اجزایی روبه‌رو می‌شویم که در کنار یکدیگر و در چیدمان عمومی‌شان، روابطی مفهومی- فضایی را با مختصاتی ویژه و بیان‌گرانه دنبال می‌کنند و روایتی انتزاعی از مناسبات و روابط میان اجزای یک مجموعه را به نمایش می‌گذارند. تونالیته‌های خاکستری فضای آثار این هنرمند، آنچنان که ویژگی بصری طراحی‌های او محسوب می‌شود، بیش از هر چیز در خدمت فراهم آمدن ظرافت‌هایی در پرداخت اجزاست که در مقابل فضای تقریبا یکدست و تخت زمینه‌ها کارکردی تأکید شده پیدا می‌کنند و بیش از پیش تمرکز بیننده را به خود جلب می‌کنند. تقسیم‌بندی فضا یکی دیگر از مختصات اصلی مجموعه «تعادل انعکاس» است، آنچنان که جایگیری تک عنصر‌ها در هر یک از تابلو‌ها، ذهن بیننده را در تکرار و چیدمان آنها به حرکت می‌اندازد گویی بخشی از فضای خالی تابلو‌ها در ذهن بیننده و با جابه‌جایی‌های دلخواه مخاطب شکل نهایی خود را در ماهیتی مجازی پیدا خواهد کرد.


تعداد بازدید :  297