شماره ۳۹۹ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۷ مهر
صفحه را ببند
سرخ پوست‌ها و رئیس جدید

اعضای یکی از قبایل سرخ پوست، در پی فرا رسیدن فصل زمستان، جهت کسب تکلیف در خصوص چگونگی جمع‌آوری هیزم مورد نیاز برای فصل سرد نزد رئیس قبیله رفته و از او می‌پرسند: «زمستان در پیش است و ما مثل هر سال برای گذراندن دوره سرما نیاز به هیزم داریم. تو به عنوان رئیس قبیله و کسی که دانشش از همه ما بیشتر است به ما بگو که زمستان امسال چگونه خواهد بود؟» رئیس جوان قبیله که تا آن لحظه هیچ تجربه‌ای در این زمینه نداشت جواب می‌دهد: «احتمالا زمستان سختی خواهد شد و توصیه من این است که برای احتیاط هیزم بیشتری نسبت به سال گذشته تهیه کنید.» پس از رفتن افراد قبیله، رئیس جوان که به پیش‌بینی خود ایمان کافی نداشت دور از چشم خانواده و بزرگان قبیله با تلفن بخش پیش‌بینی‌های سازمان هوا‌شناسی تماس گرفته و می‌پرسد: «آیا امسال زمستان سردی در پیش است؟» کارشناس پشت خط خیلی کوتاه پاسخ می‌دهد: «اینطور به نظر می‌آید.» پس از این مکالمه  رئیس نزد مردان قبیله رفته و بر دستور قبلی خود مبنی بر جمع‌آوری هیزم بیشتر تاکید می‌کند. یک هفته بعد رئیس برای اطمینان بیشتر دوباره با سازمان هواشناسی تماس گرفته و می‌پرسد: «آیا شما نظر قبلی خودتان را در خصوص فرا رسیدن یک زمستان سخت تایید می‌کنید؟» کارشناس سازمان هواشناسی این بار پاسخ دهد: «صد در صد.» رئیس که جواب قاطع کارشناس را می‌شنود دوباره نزد مردان قبیله رفته و بر جمع‌آوری هیزم بیشتر و بیشتر پافشاری می‌کند. یک هفته بعد رئیس جوان بار دیگر با سازمان هواشناسی تماس گرفته و می‌پرسد: «آیا شما مطمئن هستید که امسال زمستان سردی در پیش است؟» کارشناس مربوطه این بار با اطمینان بیشتری پاسخ می‌دهد: «بگذارید اینطوری بگویم؛ امسال سرد‌ترین زمستان در تاریخ معاصر را خواهیم داشت.» رئیس قبیله با تعجب می‌پرسد: «آخر شما از کجا می‌دانید؟» و کارشناس پاسخ می‌دهد: «چون سرخ پوست‌ها به شکلی دیوانه‌وار مشغول جمع‌آوری هیزم  هستند!»


تعداد بازدید :  122