اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان
علی اوسطهاشمی استاندار سیستان و بلوچستان در صفحه فیسبوک شخصی خود در اظهاراتی از نگرانی عمیق خود برای 25هزار کودک بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان نوشت و افزود اولویت اول کارها در این استان باید رفع بیسوادی باشد.
کانون صنفی معلمان در دیدارهایی که با وزیر آموزش و پرورش داشته است از رویکرد دولت در این زمینه اعلام حمایت کرده و در نشست شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان کشور که با حضور قائممقام وزیر برگزار شد، دغدغههای معلمان کشور نسبت به بازماندگان تحصیلی برای قائممقام وزیر بازگو شد. سالهاست که دستگاه اجرایی آموزش و پرورش کشور بهدنبال ایجاد مشوقهایی جهت از بین بردن کامل بیسوادی بوده و در این راستا طرحهایی هم به اجرا در آمده است. مثلا در برخی استانها ازجمله کهگیلویه و بویر احمد دبیرخانههای دایمی ایجاد شده که برای انسداد مبادی بیسوادی فعالیت میکنند. برخی استانداریها در جذب و نگهداشت کودکان کار و آسیبدیده بازمانده از تحصیل فعال شدهاند و مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از رایزنی با آموزش و پرورش و اختصاص سهمیلیارد تومان بودجه جهت اجرای طرحهایی تشویقکننده برای ادامه تحصیل بازماندگان خبر داده است. همچنین پیشتر دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش با اعلام پوشش تحصیلی 98درصدی لازمالتعلیمان(18-6 ساله) از حذف کامل بیسوادی در پایان برنامه پنجم توسعه خبر داده بود و تاکنون نهضت سوادآموزی در استانهای مختلف با ایجاد بسترهای لازم ازجمله خود اظهاری - و پالایش و جستوجو در بانک اطلاعاتی سوادآموزی - و راهکارهای عملیاتی برای زدودن بیسوادی در کشور تلاش کرده است.
با این همه، آمارهای غیررسمی حاکی از وجود حدود 9میلیون بیسواد و تعداد زیادی بازمانده از تحصیل است. ترکتحصیل یک مشکل داخلی نیست و امروزه جهان با این مسأله دست به گریبان است. دولت در کشور برزیل به خانوادههای فقیر کمک مالی میکند مشروط بر آنکه فرزندانشان را به مدرسه بفرستند بهطوری که در 80درصد کلاسها
شرکت کنند.
در دولت پیشین ایران، در آموزش و پرورش دیدگاهی براساس پنهانکاری وجود داشت که اصولا تهیه آمار وظیفه آموزش و پرورش نیست! تا جایی که معاون مدیرکل دفتر خلاقیت و نوآوری ابتدایی درسال 88 در پاسخ به پرسش مهر گفت: «رویکرد این وزارتخانه پوشش صددرصدی کودکان لازمالتعلیم است، ما از پوشش تحصیلی در استانها با خبر هستیم و از کودکان بازمانده از تحصیل خبر نداشته و اصولا هم وظیفهای در این زمینه نداریم.» و معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش 15مهرماه 91نیز به خبرگزاری پانا گفت: «بهنظر ما بازمانده از تحصیل وجود ندارد، چراکه در دورترین نقاط کشور حتی بین عشایر، تمامی امکانات لازم آموزشی برای همه دانشآموزان تهیه و فراهم شده است.» البته چندی بعد درباره آمارهای متناقضی که از سوی ارگانهای مختلف ازجمله معاونتهای آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی و فعالان حقوق کودک درباره تعداد کودکان لازمالتعلیم بازمانده از تحصیل اعلام میشود، رئیس مرکز آمار آموزش و پرورش اظهار کرد: اسامی 141هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در گروه سنی 6 سال+1 تمام تا 11سال تمام ثبت شده است. وی افزود: این آمار پیش از این 159هزار نفر اعلام شده بود که پس از بررسی و مقایسه با بانک اطلاعات آموزش و پرورش و سازمان ثبتاحوال، تعداد 141هزار درنهایت بازماندگان از تحصیل مشخص شدهاند که این آمار در دی ماهسال 91 به مرکز آمار و فناوری آموزش و پرورش اعلام شد و از طریق این دفتر، در اختیار معاونت ابتدایی آموزش و پرورش برای بررسی قرار گرفت. به گفته نوری، 12میلیون و 279هزار دانشآموز از مقطع ابتدایی تا پایان پیشدانشگاهی در مدارس دولتی و غیردولتی در سراسر کشور مشغول به تحصیل بوده و این آمار بدون درنظر گرفته شدن تعداد و آمار نوآموزان پیشدبستانی و همچنین افرادی است که در مدارس بزرگسالان تحصیل میکردند.
با استقرار دولت تدبیر و امید، آموزش و پرورش از وجود آمار نگرانکننده بیسوادان و کمسوادان و از عزم خود برای تهیه آمارهای دقیق خبر داد و وزیر آموزش و پرورش برای پیگیری وضع کودکانی که به زور خانواده مجبور به ترک تحصیل شدهاند گفت وزارتخانه آموزش و پرورش از طریق قوه قضائیه موضوع را پیگیری
خواهد کرد.
در همین رابطه فرهاد بشیری عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از آمارهای نگرانکننده کودکان بازمانده از تحصیل در برخی مناطق کشور ابراز نگرانی کرد و در مورد بیسوادی گفت: «اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی حرکتهای مثبتی در زمینه مبارزه با بیسوادی در کشور صورت گرفته اما واقعیت آن است که برای کنترل و ریشهکن کردن بیسوادی نیازمند آن هستیم که متولیان و دستگاههای مربوطه با اراده محکمتر به رفع این معضل اجتماعی بپردازند.»
چالش بزرگ مسئولان نبودن آمار قابل استناد در کشور برای تعداد بیسوادان و تعداد بازماندگان از تحصیل است. هماکنون در تهران با کمک مجموعههای مختلف ازجمله انجمن اولیا و مربیان تعداد متولدان هر پایه از ثبت احوال دریافت و با آمار دانشآموزان تطبیق داده میشود تا تعداد نزدیک به واقعیت بازماندگان تحصیلی به دست آید.
مشکل دیگر روش جذب کودکان کار است. برای این منظور باید از تمام ظرفیتها ازجمله کانونهای پرورش فکری، خانههای کودک و سازمانهای مردمنهاد بهره گرفت. مسأله دیگر درباره دانشآموزان عشایری است که به دلیل پراکندگی و عدمیکجانشینی فراهم کردن امکانات آموزشی برایشان بسیار دشوار است. درسال 92 از 170هزار نفر دانشآموز ابتدایی عشایری 46درصد دختر بودهاند که نشان میدهد کلاسها ولو با تعداد اندک به شکل مختلط تشکیل شدهاند. ولی با رسیدن به دوره دبیرستان دانشآموزان به مدارس شبانهروزی میروند که این مدارس در شهرها هستند نه روستاها. از سویی توصیههای سیاسی برای ازدیاد جمعیت با علم به نبود امکانات کافی، صحیح نیست. رشد طلاق و افزایش بیکاری، کودکآزاری و خشونت در خانوادهها نشان میدهد که کشور ما پیش از افزایش جمعیت و برنامهریزی برای آینده دور باید به فکر تأمین نیازهای جامعه کنونی و آینده نزدیک باشد. بنابراین نمیتوان با یک دستورالعمل واحد برای بازماندگان تحصیلی نسخه پیچید و به حل این مشکل پرداخت. مثلا برای معلولین نبود امکانات ویژه، عشایر به دلیل آداب و رسوم و در مناطق شهری و روستایی عمدتا مسأله معیشت برای جلوگیری خانوادهها از تحصیل فرزندانشان از اهمیت بیشتری برخوردارند و چنانچه بخواهیم مقوله کودکان بازمانده از تحصیل، به روش منطقی و کامل حلوفصل شود باید با استفاده از روشهای گوناگون به حل این مشکل پرداخت و تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود که از تعداد این کودکان کاسته شود.