| محمد غرضی| وزیر پست و مخابرات دولت هاشمی |
شهروند| در دولت هاشمی بیش از حد هزینهتراشی شد تا آنجا که تورم به 49درصد رسید. آن روزها به آیتالله هاشمی گفتم: مدیران تو بیشتر قاتل پول هستند تا خالق پول. ناکارآمدی مدیران اقتصادی او باعث شد هاشمی با دلار 150تومانی کار را آغاز کند و با دلار 700تومانی کابینه اول را تحویل دهد و البته بعد دلار را به 450تومان برساند. گرانی در دولت او آنقدر بیداد کرد که تعداد آرای او از 16میلیون نفر در دولت اول به 9میلیون رأی در دولت دوم رسید. من منکر زحمات هاشمی نمیشوم اما هاشمی سنت ایجاد نکرد، نه در اقتصاد و نه در سیاست. مدیران هاشمی هرگز تخصصی عمل نکردند. آنها بیشتر به واردات و پول خرجکردن علاقهمند بودند تا توسعه زیرساختها و ایجاد ثروت. من در وزارت پست و مخابرات ریالی کمک دولتی نگرفتم و تمام کشور زیر پوشش شبکه مخابرات رفت، آن هم تنها با کمکهای خود مردم و ودیعهای که آنها دراختیار دولت گذاشتند. در واقع این مردم بودند که زیرساختهای مخابراتی را ایجاد کردند و توسعه دادند. بارها گفتهام؛ مخابرات از ابتدا خصوصی و متعلق به مردم بود، زیرا با پول مردم ایجاد و توسعه یافت و تنها حاکمیت آن با دولت بود. این رفتار در سایر وزارتخانههای اقتصادی تکرار نشد و مدیران تنها خرجتراشی میکردند. به همین دلیل است که میبینیم هر زیرساختی که در آن سالها وابسته به بودجه دولت بود، رشد نکرد. راهآهن، شبکه جادهای و حملونقل کشور ازجمله این بخشها هستند. هاشمی اما، به بخشهایی که برای خودش منفعت داشت، اهمیت داد. نفت، پتروشیمی و شبکه گاز در دوران هاشمی رشد پیدا کرد. سدسازیهای خوبی در دوره او انجام شد و نیروهای انسانی زبده و فرهیختهای که از سالهای جنگ به یادگار مانده بودند، توانستند عملیات موفقی در احداث سدها انجام دهند اما در دولت هاشمی رشد همگن اتفاق نیفتاد. به بعضی بخشها زیاد از حد، توجه شد و بعضی بخشها نادیده گرفته میشد و همین نبود رشد همگن باعث میشد بار اقتصاد کشور زمین بیفتد. هاشمی شخصیتی بود که به نوگرایی علاقه فراوانی داشت. مدرنیسم را به اقتصاد ایران تزریق کرد. بهعنوان مثال و در راستای نگاه لیبرالی که به اقتصاد داشت، مناطق آزاد را درکشور ایجاد کرد و قوانین خوبی برای آن گذاشت اما همین مناطق آزاد به مهمترین گلوگاههای فساد تبدیل شدند و نقش آنها از توسعه صادرات محور به دروازه واردات تغییر کرد. او ساختار مدرن ایجاد میکرد اما ساختار مدرن با مدیریت و نگاه سنتی اداره میشد برای همین این ساختارها رانت و فسادزا میشدند. من فکر میکنم هاشمی دراقتصاد باید نهادهای اجتماعی را تقویت میکرد. او اما نهتنها این کار را نکرد، بلکه طیف مخالف را حذف کرد و از طیف فرهیخته و خفتهای که از دهه60 ایجاد شد، طیف خفته را ترجیح داد.