| یحیی آلاسحاق| وزیر بازرگانی دولت هاشمی |
شهروند| جنگ تازه تمام شده بود. خسارتی که از جنگ برآورد میشد، حدود یکهزارمیلیارد دلار بود. تمام زیرساختهای اقتصادی، نیروگاهها، پالایشگاهها، راهها و همه و همه آسیبدیده بود. ازطرفی مردم شرایط سختی پشت سر گذاشته بودند، از انقلاب تا هشتسال جنگ و داغدیدن باعث شده بود از دولت انتظار ویژه برای ترمیم خسارتها و آبادانی کشور داشته باشند. این موضوع علاوه برجنگ، بار مضاعفی به دوش دولت آقای هاشمی تحمیل میکرد. با این وجود، دستمان خالی بود و شرایط سرمایهگذاری، توسعه و ترمیم به راحتی فراهم نبود. دراین شرایط برای بهبود اقتصاد کشور 3 گزینه مطرح بود. اینکه از پساندازمان استفاده کنیم، قرض بگیریم یا مصرف را کم کنیم. پس انداز که اصلا نداشتیم. تمام ارزی که در آن دوران در دستمان بود، تنها 10میلیارد دلار بود که آن هم به صورت یوزانس یا همان نسیه فراهم شده بود. استقراض هم که دیگر نمیتوانستیم و نمیخواستیم داشته باشیم. ازسوی دیگر تحریم هم به اقتصاد کشور سایه انداخته بود. بنابراین چارهای نداشتیم جز اینکه مصرف را پایین بیاوریم. آن زمان وزارت بازرگانی تحت مدیریت من بود. تمام اعتباری که دراختیار این وزارتخانه بود، 3میلیارد دلار بود و باید 10هزار قلم کالا تأمین میشد. از کجا؟ تمام واحدهای تولیدی درجنگ آسیبدیده و تخریب شده بودند و ناچار شدیم دست به واردات بزنیم. از روغن و برنج و مرغ گرفته تا سیم خاردار! درآن شرایط آقای هاشمی هم رئیسجمهوری بود، هم بهعنوان فرمانده از یک جنگ طولانی بازگشته و باید سیاست خارجی و مسائل پس از جنگ را مدیریت میکرد. ازسوی دیگر باید وضع اقتصادی کشور بعد ازجنگ ساماندهی میشد. فشار بسیار سنگینی روی او و مدیرانش بود. آن روزها دربحثهای اقتصادی تصمیم گرفتیم واردات کالاهای مصرفی را کم کنیم و با پولی که دراختیار داشتیم، ماشینآلات به کشور وارد کنیم تا کارخانهها دوباره احیا شوند. آن زمان نیاز کشور به لاستیک 200هزار تن بود اما تنها 120هزار تن وارد کردیم تا بتوانیم 10 کارخانه تولید لاستیک احداث کنیم. حاصل این اقدامات این بود که فشار سنگینی به مردم وارد شود و تورم 40-30درصدی رخ دهد. مردم خسته از جنگ، رسانهها و مجلس به دولت فشار میآوردند و باعث شد که من شخصا پیش آقای هاشمی بروم و بگویم: شما میبینید که وضع چگونه است و امکانات محدود است. اجازه بخشی از سرمایهگذاریها و برنامههای اقتصادی در دولت بعد اجرا شود و ضربالاجل 4ساله برای آن درنظر نگیرید. هاشمی جوابی داد که هرگز یادم نمیرود و برای آن جواب احترام ویژهای قائلم. او گفت: حرف آلاسحاق درست است اما من نمیدانم بعد از ما چه کسی بر سر کار میآید و آیا میتواند و میخواهد کشور را توسعه بدهد یا نه؟ بنابراین به سختیها صبر کنید و بگذارید کار انجام شود و کشور جلو برود.