گروه حوادث| زن سنگین وزن که حسرت زیارت حرم امام رضا (ع) را داشت با یاری امدادگران هلالاحمر به آرزویش رسید.
این زن بیمار چندی پیش وقتی در خانه زمینگیر شده و قادر نبود به بیمارستان برود با کمک آتشنشانان از مرگ نجات یافت و از آرزوی قدیمیاش پرده برداشت.
همین آرزو کافی بود تا سرخپوشان هلالاحمر خنده را بر چهره پر از غم این زن بنشانند. وی سوار بر آمبولانس از تهران راهی مشهد شد تا به پابوس امامش نایل شود.
انگار همین دیروز بود که فرشتگان کم ادعا در اقدام مشابهی وقتی نامه پسربچهای را که برای امام رضا نوشته بود آرزوی دیدارش را دارد خواندند دست یاری به سمت کودک دادند و حالا زن سنگینوزن تهرانی پای در جاده پر احساسی گذاشته که با کمک امدادگران هلالاحمر خراسان رضوی هموار شده است.
خبر کوتاه اما تکاندهنده بود. تصور 11سال زندگی در یک خانه کوچک درحالیکه شهر و آدمهایش هر روز در جنب و جوش و تغییر است آنقدر عمق دردناکی داشت که زندگی سودابه اخلاصی خیلی زود به سوژه رسانهها تبدیل شد. حالا حدود یک ماه از آن روز که دلهره رفتن به خانه جدید و دیدن رنگ و بوی خیابانها را داشت گذشته و او به کمک خیرین سازمان هلالاحمر به آرزویش رسیده است.
ساعت 9 صبح روز سهشنبه 15 مهرماه بود که 15 امدادگر هلالاحمر و یک دستگاه آمبولانس سازمان در مقابل خانه خانم اخلاصی حاضر شدند. حالا معلم خانهنشین تا رسیدن به آرزویش چند دقیقه بیشتر فاصله نداشت. زن 170 کیلویی از روی تخت به صندلی چرخدار منتقل شد. آمبولانس در مقابل خانه آماده بود. خانم معلم درحالیکه اشک شوق میریخت، دست به دعا شده بود و برای همه کسانی که او را به آرزویش رسانده بودند دعا میکرد. کتاب قرآن در دست داشت و درحالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، میگفت: سالها در کنج خانه نشسته بودم و تنها آرزویم رفتن به زیارت امام رضا (ع) بود، حالا به بزرگترین آرزویم رسیدم. سودابه اخلاصی سوار آمبولانس شد و به همراه تیم پزشکی و پرستارش به سمت مشهد حرکت کرد.
از 11سال خانهنشینی تا سفر به مشهد
مریضی خانم معلم با درد زانوهایش آغاز شد. وقتی پزشکان تشخیص دادند که آرتروز شدید و رماتیسم دارد، خانهنشینیاش شروع شد.
مهرماه سال ٩٠ بود که کلیه چپ او درد شدیدی گرفت و در آزمایشاتی که انجام داد معلوم شد او دیابت هم دارد. بیماری جدید از یک طرف و نسخههایی اشتباهی که پزشک عمومی برایش تجویز کرده بود از طرف دیگر باعث شد ١٧ مهرماه همان سال سودابه به کما برود. ١٠ روز تمام در کما بود و در تمام اینمدت به خاطر سنگین بودن وزنش، کادر پزشکی به خانهاش آمدند. خدا او را دوست داشت و پس از١١ روز از کما خارج شد اما سرانجام بیماری دیابت کار خود را کرد و تا جایی پیش رفت که پای سمت راستش را از دست داد.
اینها گوشههایی از 11سال زندگی سخت خانم معلم بود. در همین گزارش بود که وقتی از سودابه اخلاصی خواستیم تا برایمان از بزرگترین آرزویش بگوید بغضش ترکید و درحالیکه اشک میریخت، گفت: تنها آرزویم این است که قبل از مرگم یکبار دیگر به زیارت آقا امام رضا (ع) بروم. شاید این آخرین خواسته من از خدا باشد. گزارش معلم 170کیلویی چاپ شد و بازتاب گستردهای هم در خبرگزاریها داشت اما ماجرا زمانی جالبتر شد که از سازمان هلالاحمر خراسان رضوی با دفتر روزنامه تماس گرفتند و خبر دادند سودابه خانم را به زیارت امام رضا (ع) ببرند. خبری خوشحالکننده که وقتی سودابه خانم در جریانش قرار گرفت بیاختیار اشک شوق ریخت. پس از اطلاع از این خبر لحظهشماری او برای رفتن به مشهد آغاز شد. قرار بود ابتدا او را با هواپیما به مشهد ببرند اما وضع جسمانیاش طوری بود که سفر با هواپیما مقدور نبود اما ماجرا به اینجا ختم نشد و پس از یک ماه پیگیری سازمان هلالاحمر قرار شد سودابه خانم 170 کیلویی را با آمبولانس هلالاحمر راهی مشهد کنند.
چگونه شرایط سفر فراهم شد؟
سروش مهر روابطعمومی سازمان هلالاحمر استان خراسانرضوی درباره تصمیم خیرخواهانهای مدیریت این سازمان برای فراهم کردن مقدمات سفر سودابه اخلاصی میگوید: بعد از مشاهده خبر زن 170 کیلویی در روزنامه شهروند، دکتر سیدمجتبی احمدی رئیس سازمان امداد و نجات استان خراسانرضوی دستور داد تا مقدمات سفر این خانم را به مشهد فراهم کنیم. بلافاصله پس از دستور رئیس سازمان، هماهنگیها با تهران صورت گرفت و با توجه به اینکه امکان سفر وی با هواپیما وجود نداشت با هماهنگی سازمان هلالاحمر تهران قرار شد این زائر امام رضا را با آمبولانس به مشهد منتقل کنیم.
وی در ادامه میگوید: سعی کردهایم در مهمانسرای سازمان هلالاحمر مشهد و همچنین با همکاری آستان قدس رضوی شرایط پذیرایی از این زائر امام رضا را فراهم کنیم. خوشبختانه برای ماندن این خانم در شهر مشهد هیچ محدودیت زمانی وجود ندارد و وی میتواند تا هر زمانی که بخواهد میهمان ما در شهر مشهد باشد و کلیه هزینههای وی از طرف سازمان امداد و نجات خراسان رضوی پرداخت خواهد شد.
اما این اولینباری نیست که سازمان هلالاحمر مشهد اینچنین اقدام خداپسندانهای را انجام داده است. سروش مهر دراینباره میگوید: چند وقت پیش نیز وقتی باخبر شدیم دانشآموز کوچکترین مدرسه ایران که در تالش قرار دارد، نامهای به امام رضا (ع) نوشته و از ایشان درخواست کرده است تا شرایط سفر او و خانوادهاش را به مشهد مهیا کند دکتر احمدی رئیس سازمان هلالاحمر خراسان رضوی دستور دادند تا هرچه سریعتر مقدمات سفر این دانشآموز و معلم این مدرسه را به مشهد مهیا کنیم. 10نفر از تالش به مدت 5 روز میهمان ما در مشهد بودند و خوشحال هستیم که توانستیم باعث خوشحالی زائران امام رضا(ع) شویم.