| عبدالرسول وصال | مدیر مسئول |
مدتي است درباره «بيآبي» اخبار، گزارشها و مصاحبههاي زيادي در رسانهها منتشر ميشود. هر روز زنگ خطري جديد دراينباره به صدا درميآيد. قسمتي از بيآبي ظاهرا مربوط به گرم شدن كره زمين و خشكساليهاي پيدرپي در گوشه و كنار جهان است. ناظران، اين پديده را به رفتار بشر نسبت ميدهند و عقيده دارند بيمهري آدم ابوالبشر با طبيعت سبب اين اتفاق ناگوار شده است. به همين جهت سازمانها و نهادهاي مختلفي براي پيگيري، برنامهريزي و مديريت اين مشكل در مجامع بينالمللي و جهانی بهوجود آوردهاند و همهساله آمارهاي گوناگون از زيانهاي ناشي از بيآبي و خشكسالي از نقاط مختلف جهان ارايه ميكنند که سبب نگرانيهاي زيادي براي ساكنين كره زمين شده است. البته آن ساكنانی كه تا حدودي نسبت به ادامه حيات در كره زمين دلواپس هستند نه همه آنها كه كار به هيچ چيز ندارند. سهم اين خشكسالي جهانی در كشور ما بيشتر از بقيه است. البته كشورهاي ديگري هستند كه وضعشان از ما بدتر بوده اما اکنون ما در رديف كشورهاي كمآب و خشك قرار گرفتهايم که وارد مراحل بحرانی شدهاند. بارش كم نزولات آسماني طي دهه اخير در كشور ما سبب خشك شدن درياچهها و تالابها و كم شدن آب رودخانهها و پايين رفتن سفرههاي زيرزميني شده و بحران به اندازهاي بالا گرفته كه آب شرب شهروندان در شهرهاي بزرگ به كمترين حد خود رسیده است. با همه اين اوصاف «آب» بهعنوان مايه حيات بشر در كشور ما در وضعيت تمام شدن است و هيچكس گوشش بدهكار نيست. نه شهروندان در مصرف صرفهجويي ميكنند و نه كسي در بهرهبرداري از سفرههاي زيرزميني كوتاه ميآيد. تند و تند آرتيزنها چاههاي بالاي 200 الي 300 متر را حفر ميكنند و روز روشن بدون مجوز و با مجوز حفر چاه ميكنند و دولت درحال نظاره است. ماشينهاي چاهزني در خيابانها رژه ميروند و تبليغات چاهكنهاي حرفهاي بر در و ديوار خودنمایی میکند. مسئول و مديران آب هم درحد توصيه و هشدار به پخش نصايح و اندرزهاي خود مشغولند و اين را گویا وسيلهاي براي رفع تكليف تلقی میکنند. آب هم مثل بسياري از نعمتهاي پروردگار از طرف بندگان درست مورد قدرداني قرار نميگيرد. «اكسيژن» را در نظر بگيريد، سلامتي بدن را و هر موهبت ديگري كه اگر يك لحظه نباشد چه بلايي به سر انسان ميآيد. خب ما اين اوضاع زيستمحيطي را براي خودمان درست كردهايم. برنامههاي ناپايدار و استفاده نادرست از مواهب تمدن جدید سبب بروز آثار و بلايايي شده است نظير حوادثي كه انسانها را در کام مرگ فرو ميبرد؛ بيكاري، اعتياد، تورم، گراني و قيمت اتومبيل و ساختمان بر موضوع اصلي تمام شدن «مايه حيات» يعني «آب» در كشورمان سايه انداخته است. موضوع بيآبي هنوز موضوع اجتماعي نشده است هيچكس آن لحظه كه «آب» تمام ميشود و موجودات از بيآبي ميميرند را نميتواند تجسم كند. هنوز هيچكس مرگ تالابها و درياچهها، مرگ ماهيها و موجودات آبزي درون آنها را باور نكرده است. راستي چه كساني قدر «يك ليوان آب» را به خوبي ميفهمند؟ تشنگانی كه فرسنگها از كوير خشكسالي به يك ساحل امن رسيدهاند مفهوم يك قطره آب را خوب ميفهمند. ما كه براي زلزله و سيل مانور انجام ميدهيم بياييد يك مانور بيآبي هم در شهرها و روستاها اجرا كنيم شايد كمي بيدار شويم و بفهميم اگر چند ساعت آب نداشته باشيم چگونه ميتوانيم به زندگي ادامه دهيم. لااقل خودمان را براي بيآبي آماده كنيم تا كمي ديرتر بميريم. مانور يك قطره آب ميتواند خشكسالي – بيآبي را به يك موضوع اجتماعي تبديل كند. «مديريت آب» را در كشورمان احياء كند. مديريت آب تنها قطع كنتور مشتركان پرمصرف نيست. «مديريت آب» فراتر از اينهاست.