| اردشیر گراوند | جامعهشناس|
شخصیت هر فردی درخانواده شکل میگیرد اما نکتهای که گاهی فراموش میشود، این است که خانواده نیز متشکل از افرادی است که درهمان اجتماع رشد و تربیت شدهاند. اجتماع بستر عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و هریک از این عوامل در حدواندازههای خود در تربیت اعضای جامعه دخیل هستند.
بهعنوان مثال مسأله اقتصادی و شرایطی که این مبحث برجامعه حاکم میکند، به فراخور خود بر زندگی اجتماعی و فردی افراد تأثیر میگذارد. مسألهای که فقر و مهاجرت دو پدیده بارز آن هستند که هر دو در بزهکاری و شکلگیری آن دخیل است. درواقع بزهکاری نوجوانان مسألهای است که یک عامل به تنهایی مسبب به وجود آمدن آن نیست و عوامل و شرایط مختلفی دست به دست هم میدهند تا جوامع چنین پدیدهای را داشته باشند.
پدیدهای که آسیبهای بسیاری را در دل خود نهفته دارد و هزینههای گزافی را به جامعه تحمیل میکند. مهاجرت که حاشیهنشینی را به کلانشهرها تحمیل میکند، به دلایل فرهنگی و اقتصادی زمینهساز بزه و آسیبهای اجتماعی میشود، البته تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی نیز امروزه یکی از عوامل به وجود آورنده بزهکاریها هستند. این وسایل ارتباط جمعی سبب شدهاند ما تبادل فرهنگی را به شکل مثبت و منفی شاهد باشیم اما گویا بُعد منفی آن مشهودتر است. شاید ریشه همه این عوامل را بتوان در هویتیابی نوجوانان یافت.
هویتی که از دوران قبل از مهدکودک شروع به شکلگیری میشود و در ادامه جامعه محدود مدرسه و بعد اجتماع به آن شکل میدهند. مسألهای که نباید از نظر دور داشت، این است که جوامع نباید منکر بزه و بزهکاری باشند، چون این رویه کارگشا نیست و سبب میشود جامعه در آینده با بزهکار بزرگسال روبهرو باشد، مسألهای که سبب افزایش زندانیان و مشکلات مربوط به آن و هزینههای گزاف بر خانوادهها و جامعه و دولتها میشود. هزینهای که جوامع به انحای مختلف متحمل آن هستند و هرکدام درپی این هستند راهحلی برای کاهش آن بیابند.
نحوه برخورد با بزهکار نوجوان باید به تناسب سن و شخصیت این رده سنی باشد و شاید برای همین است که جوامع، اغلب زندان را برای بازپروری این گروه سنی درنظر نمیگیرند.