شماره ۳۹۸ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۶ مهر
صفحه را ببند
آتش‌بياري معركه طعنه و تماشا جايي گوشه كنار كاخ اليزه
از تاج تا تاراج
علی عماد | معروف است كه سياستمداران اهل كتاب خواندن نيستند. راست و دروغش با آنهايي كه سياستمداران را كتاب نخوان معرفي مي‌كنند اما معروف‌تر از ماجراي بي‌علاقگي اهل سياست به كتاب و كتابخواني، بي‌رغبتي اهل انديشه و فرهنگ دوره فعلي در نزديك‌شدن‌شان به اهل سياست است. اين بي‌رغبتي در دهه‌هاي اخير شدت بيشتري يافته است. البته كه اين بي‌رغبتي در جاي خودش ارزشي بي‌نظير دارد چون در حفظ استقلال رأي و انديشه بسيار مهم است اما جاي يك اتفاق حياتي براي فرهنگ در اين ميانه خالي مي‌ماند و آن، ضرورت همراه ساختن سياستمداران با تصميمات فرهنگ‌ساز انديشمندان اين حوزه است. پس از انقلاب اتفاقات بسيار زيادي در عرصه فرهنگ افتاده است. يكي از اين اتفاقات بدون شك افزايش سواد خواندن و نوشتن و به تبع آن، ميل به كتاب و كتابخواني است. اين دغدغه اكنون به يك جمله زيبا و ترجيع‌بند تكراري براي اهل سياست تبديل شده است به‌گونه‌اي كه در مراسم مرتبط با كتاب و كتابخواني، هر مسئولي، مدام آن را به مخاطبان خود گوشزد مي‌كند و در ذكر اهميتش داد سخن مي‌دهد اما به نظر مي‌رسد كه ضرورت دارد قدري، به كمك كتاب، چهره سياستمداران را به خودشان نشان داد. نويسنده‌هاي آمريكايي تجربه زيادي در اين باره دارند. امروزه اين طيف از كتاب‌ها كه به خاطرات سياستمداران از زندگي اختصاص دارد مشتريان پر و پا قرصي دارد. كتاب خاطرات اولاند يكي از اين كتاب‌هاست. شايد مرور اين كتاب بتواند نقطه اتكايي باشد براي آنهايي كه دوست دارند ضمن معاشرت و بهره‌مندي از قدرت‌هاي پرطرفدار سياستمداران، خاطرات آنها را براي آيندگان بنويسند. درنگ شهروند| بي‌شك يك جاهايي، اهل سياست سوژه كتاب و نوشتن براي نويسندگان مي‌شوند. فكر كردن به اين كه چه موضوعاتي سياستمداران را به موضوع كتاب تبديل مي‌كند بسيار قديمي است. اين كار تقريبا پس از جنگ جهاني اول آغاز شد. سياستمداراني كه در وهله نخست دوست داشتند مخالفان خود را از سر راه خود بردارند به موازات تصميمات شيطاني خود، مورد تصميم ديگران واقع مي‌شدند. البته مي‌گويند سيسرون نيز كه خود در ساختار دولت يونان جايي داشت خودش درباره بزرگان يونان مي‌نوشته است. اين نوشتن نوعي تربيت اهل سياست به وسيله متن‌هاي تنبيهي بود كه سيسرون مي‌نوشت. باري، پس از جنگ جهاني اول تقريبا موضوع شدن اهل سياست در كتاب‌ها به شكل مستقيم مطرح شد. كساني كه به نوعي در مسير زندگي انسان‌ها و كشورها قرار گرفتند اما به جاي پرداختن به امور مردم، نشستند و به كارهاي خودشان پرداختند. نمونه بارز اين به خود پردازي را مي‌توانيم در مجموعه‌اي از خاطرات تاجداران تاراجگر جهان مرور كرد. اين شما و اين هم يكي از اين خاطرات. با ما همراه باشيد.

|  ترجمه، تلخيص و ويرايش: زهره نائيني. ملك طاهري    |  

والری تریرویلر 9 ‌سال زندگی خود در کنار فرانسوا اولاند را در قالب كتابي خواندني منتشر كرده است. از اين 9 ‌سال 18 ماهش در کاخ الیزه بود و اين جور كه مي‌گويند، در طول اين 18 ماه، جمعا 18 ليوان آب بي‌دردسر نخورده‌اند؛ نه والري و نه فرانسوا.  
روايت حسادت و انتقام
اگر مي‌خواهيد چهره سياستمداران دروغگو و فريبكاران حرفه‌اي را به راحتي آب خوردن تشخيص بدهيد بد نيست اين كتاب را ورق بزنيد. نويسنده و سوژه هر دو يك جورهايي مانند همان در و تخته‌اي هستند كه خدا آنها را بهم جفت كرده است. مي‌گويند در این کتاب اولاند به صورت مردی سرد و بی‌عاطفه، ریاکار و دروغگوی حرفه‌ای، گرفتار وسواس جاه‌طلبی و موجودي دمدمي‌مزاج و سطحی توصيف شده است. مي‌گويند روايتگري در اين كتاب، حکایت زنی زخمی و تیپا خورده را در خط اصلي خود دارد كه همه‌جا دنبال انتقام گرفتن است: انتقام گرفتن از يك رئيس‌جمهوری.  
مگر مي‌شود همسر يك رئيس‌جمهوری، آن‌هم رئيس‌جمهوری فرانسه دست به قلم ببرد و جوري روز و روزگار خود و شوهرش را توصيف كند كه رعشه بر اندام همه حتي گارد محافظان رياست‌جمهوري بيندازد؟ بعيد نيست: آن‌جا كه پاي حسادت به ميان بيايد وقوع هر اتفاقي را مي‌توان حدس زد. ناگفته نماند كه مشاوران اولاند گفته‌اند او از این کتاب اظهار بی‌خبري كرد! مگر مي‌شود؟! مگر مي‌شود همسر پرزيدنت اولاند يك گوشه‌اي بنشيند و اين فرانسوي پهلوان‌پسند متوجه نشود كه او چه مي‌كند يا چه دسيسه‌اي در سر دارد؟
آقاي اولاند تمومش كن!
شيرازي‌ها يك ضرب‌المثل دارند كه مي‌گويند: كسي كه مي‌نشيند پشت پرده، بيشتر مي‌زند توي ارده! حالا حكايت اين سياستمدار است كه «پاری ماچ» پته‌اش را بر آب داده. البته خاطراتي كه در حقيقت بر آب دهنده پته اهل سياست است، كم نيست. سياستمداران اصولا چيزهايي مي‌گويند كه زياد به آنها توجهي ندارند و اين كم‌توجهي وقتي بيشتر خودش را نشان مي‌دهد كه مجموعه گفتارهایشان تبديل به كتاب مي‌شود. بعضي‌ها هم مجموعه مرافعه‌هاي خود و ديگران را كتاب مي‌كنند. اولاند فعلا در اين قوطي افتاده است. می‌گويند وحشت اول بساطش را در جان آدم پهن مي‌كند بعد اجلال نزول مي‌فرمايد. ترس اولاند هم همين جوري است. كافي است، برويد و ببينيد چطور اتاق خواب ِ جناب پرزيدنت به‌خاطر خوردن يا نخوردن قرص خواب تبديل به صحنه كارزار شده است. كي اين صحنه را توصيف كرده؟! كسي كه ژولي گايه هنرپیشه ۴۲ ساله سینماي فرانسه هوي شماره يك اوست. ماجرايي كه تيتر يك خيلي از روزنامه‌هاي فرانسوي شد و روزها اسباب كنجكاوي زنان فرانسوي بود. از قديم هم گفته‌اند: خوش‌تر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران.  پاراگرافي از اين كتاب را با هم بخوانيم:  
... آن عفريته، ژولی گایه، آمد و بساطش را درست پهن كرد وسط زندگي ما و حالا هم دارد روي تيتر يك روزنامه‌هاي فرانسه، با دمش گردو مي‌شكند و قدم‌زدن گربه‌اي را تمرين مي‌كند! يا مسيح يا مريم مقدس مي‌دانيد كه چقدر كلافه‌ام، در حيرتم چرا منفجر نمي‌شوم؟ نمي‌دانم خدا اين همه تحمل را از كجا در جان من ريخته است؟ بايد تمامش كنم!
باور مي‌كنيد كه اين بانوي كاخ‌نشين در همين گير و دار تصنيفي بعد انقلابي از خواننده‌اي بعد انقلابي در ايران خودمان را زمزمه مي‌كند: تمومش كن بيا از هم جدا شيم!
گويا پس از اتمام اين ترانه است كه خيز برمي‌دارد به سمت قفسه قرص‌ها. همه قرص‌هاي خواب توي يك كيسه در بسته قرار دارد همه را بر مي‌دارد و به سمت حمام مي‌رود. فرانسوا مي‌دود دنبالش. می‌خواهد کیسه را از دستش بگیرد. کیسه قرص پاره می‌شود. بانوي اول كاخ اليزه نشسته و دارد هق‌هق‌كنان  قرص‌هاي ولو شده روي زمين را جمع مي‌كند. صحنه خنده‌داري است. باز به اتاق‌خواب باز مي‌گردد. مثل ببري خشمگين كه دلش مي‌خواهد اولاند را از هم بدرد. اين هم يك اسارت است! اما از نوع بسيار خنده‌دارش: بمانم يا بميرم؟! بايد به كدام صدا گوش بدهم؟! به قول حسين پناهي خدا بيامرز يك لحظه همين زندگي سگي به صدها ‌هزار مرگ مي‌ارزد. در عين حال بايد ديد زنان وقتي به اعتراف روي مي‌آورند به‌دنبال چه موضوعي هستند؟ بعيد است چنين دان پاشيدني بي‌دليل باشد. چرا كه در اين روزگار هيچ گربه‌اي براي رضاي خدا موش نمي‌گيرد. بگذريم كه اعتراف‌نويسي گونه قابل‌توجهي در ادبيات مدرن جهان نيز هست. البته، مدرن‌نويسي در جهان به همين راحتي نيست كه هر كس تصميم گرفت، مدرن‌نويس شود: هر كار براي خودش رسم و آدابي دارد.  
مردن از ترس خيالات واهي
استرس، وحشت، ترس و خود خوري آدم را از پا مي‌اندازد. سعي كنيد با عبور كردن از توهمات و تخيلات بيمارگونه‌اي كه در دست و پاي ما ريخته است بهانه به دست بيماري ندهيد. يقين داشته باشيد كه اگر بيمار شديد و گذارتان به بيمارستان‌هاي وطني افتاد، يكي دو سكته را خواهيد زد. اين كه مي‌فرمايند بهداشت عمومي رايگان است از آن تخيلات لاعلاج است. نه! اين‌جا هيچ‌چيز مفت و مجاني كه نيست هيچ، هر خدمت بهداشتي پزشكي تقريبا 5 برابر جهان است. اگر كسي يك سردرد مفت و مجاني بگيرد، براي نشاندن فشار سر درد نزديك به 20‌هزار تومان ناقابل بايد پرداخت كند. تازه! اگر بخواهد خود درماني كند اگر نه كه اين رقم مي‌شود 50‌هزار تومان ناقابل. پس لطفا غصه نخوريد، به زمزمه‌هاي دم‌دستي عواطف و احساسات آبكي نيز توجهي نكنيد. بگذاريد زمان، كار خودش را بكند. تنها كاري كه ما مي‌توانيم انجام بدهيم بالا بردن شعور عمومي و فرهنگ خودمان است. همين.  
والري ترير ويلر، 3 فرزند دارد. احساس حقارت مي‌كند و 8 روز در بيمارستاني در پاريس بستري مي‌شود.  
اما به ادعای والری، فرانسوا اولاند پزشکان را وادار كرد تا مقدار داروی آرامبخش او را بيش از حد تجويز كنند. به‌طوري كه او هر بار پس از بلند شدن به زمين مي‌خورده است. بعدها دليلش را مي‌فهمد و مي‌نويسد كه به دستور پرزيدنت مقدار آرامبخش‌هايم چند برابر شده بود...»
بانوی اول پیشین فرانسه از این‌که بر چهره فرانسوا اولاند مرد شماره يك فرانسه چنگال بكشد هيچ ترسي ندارد. والري در اين كتاب تمام تلاشش را به خرج داده تا خجالت پرزيدنت در بيايد و الحق، اندكي هم موفق شده است. 


تعداد بازدید :  127