اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات و روزنامهخوان حضور ناصرالدین شاه در کتاب «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» بسیار به مقوله دندانپزشکی اشاره دارد. از خلال این مطالب به اطلاعاتی مفصل از وضعیت بهداشت دهانی مردمان آن دوران به ویژه شاه و بزرگان و شرح درمانهای سنتی و جدید دست مییابیم.
دنداندرد بلای عام و گرفتاری همیشگی مردمان قدیم بوده است. اعتمادالسلطنه در جایجای خاطراتاش از دنداندردهای خود، شاه و پیرامونیانش مینویسد. او به جز کشیدن دندان و زالو انداختن در چند مورد از استعمال داروها و دواهایی برای کاهش درد دندان یاد میکند.در منابع دیگر هم از انواع داروها برای کاهش درد دندان نام برده شده است.
«خدمت شاه رسیدیم. درد دندان شدت کرده بود که ناهار نتوانستند میل کنند ... شب دربخانه رفتم. درد دندان بسیار شدت کرده بود. باز شام نتوانستند میل کنند. خدا انشاالله صحت بدهد. اگر ممکن بود چهار دندان مرا بکشند و دندان شاه خوب شود حاضر بودم که شاه کسالت نداشته باشد ... شب دندانهای بالا طرف راست درد خیلی سخت کرد و صدمه زد. تابحال این درد دندان را ندیدهام. اول دفعه است مبتلا میشوم. ... خسته، کسل، با دندان درد شدید وارد منزل شدیم ... شدت درد دندان افزود. چادر رفته قدری لودانم به پنبه آلوده زیر دندان گذاشتم».
کشیدن دندان تنها درمان دندانپزشکی معمول آن روزگار بوده است زیرا از دلاکها و سلمانیها گرفته تا حکیمهای سنتی و طبیبهای درس خوانده اواخر دوره قاجار به کشیدن دندان اقدام میکردند. در نوشتههای اعتمادالسلطنه موردی میبینیم که دکتر تولوزان پزشک ویژه شاه دندان کشیده است و نیز در منابع دیگر این دوره اشارههایی به دندانکشیدن پزشکان از جمله میرزا زینالعابدین حکیم داریم. اما ساخت دندان مصنوعی، جرمگیری و پاک کردن دندانها و ترمیم آنها با نقره و ملغمه- به اصطلاح آن دوران- را تنها دندانسازان فرنگی میتوانستند، انجام دهند.
ناصرالدین شاه تا میانسالی و حدود چهل سالگی درد و خرابی دندان نداشت. با این حال در خاطرات سالهای۱۳۰۰ قمری بدینسوی اعتمادالسلطنه میبینیم او بارها به دندان درد و کشیدن دندان دچار شده است که البته با روایتهایی از عینالسلطنه در تناقض جای میگیرد «شاه بیرون آمدند. از درد دندان ناله داشت ... صبح که درخانه شاه بیرون آمد زیاد ناله از درد دندان داشت و مصمم کشیدن دندان بودند ... شنیدم که امینالسلطان بازوی راست و ملیجک بازوی چپ و مچول خان سر را گرفته بوده دندان را کشیده بودند. ... شاه بیرون آمدند. دندان مبارک دوباره خیلی درد میکرد. قدری استخوان مانده است از دندانی که کشیده بودند. ... از درد دندان خیلی متالم بودند ... دربخانه رفتم. جمعی را دیدم سر راه و نیم راه ایستاده نجوا دارند. گفتم چه خبر است؟ گفتند شاه دندان کشیدند. بسیار متالم شدم ... به اتاق همایونی رفتم. دیدم دندان را کشیده اند و صورت و بشره مبارک خفه است و خیلی کسل هستند ... از هر طرف صدایی میآید. بعضی تمجید جرات شاه را میکردند. برخی اظهار تاسف مینمودند ... شاه رو به من فرمودند که آخر دندان را کشیدم. عرض کردم مبارک است ... فرمودند سه ماه بود این دندان مرا از زندگانی انداخته بود. دیشب تا صبح نخوابیدم».
این تاریخنگار قاجاری سپس روایت دنداندردهای خود را بیان میدارد «دندان کرسی که مدتی لق بود دربخانه کشیدم. ... دندانم بشدت درد میکند از دوطرف.طوری که هیچ غذا نمیتوانم بخورم.امروز صبح به خانه دندانساز رفتم که بلکه بکشد. نکشید. ... خانه دندانساز رفته دندان را کشیدم و رفیق پنجاه و چهار ساله را از خود دور نمودم».
ایرانیان همواره در گذشته عادت داشتند برای امور مهم و حساس استخاره کنند. این کار برای انتخاب طبیب و برگزیدن شیوههای گوناگون درمانی هم معمول بوده است. چند اشاره به استخاره نیز در میان خاطرات اعتمادالسلطنه میبینیم. همچنین از این نوشتهها برمیآید که درمانهای سنتی چون استفاده از زالو بسیار رایج و موثر بوده، حتی دندانساز فرنگی هم برای درد و آبسه دندان تجویز میکرده است «بعد خدمت شاه رسیدم. فخرالاطبا استخاره کرده زالو به لثه دندان شاه بیندازد، خوب آمده بود. فرمودند عصر وقت زالو انداختن حاضر باشم. ... درد دندان شدت کرد.هرچه خواستم بخوابم نشد.میرزاحیدرعلی را فرستادم...استخاره کند بجهت کشیدن دندان و انداختن زالو. ... انداختن زلو بد آمد و کندن دندان خوب ... منزل فرستادم میرزا زینالعابدین خان موتمنالاطبا و دندانساز را آوردند ... با یک قوت قلبی که هیچ در خود ندیده بودم دندان را کشیده فیالفور آسوده شدم».
در نوشتههای اعتمادالسلطنه مواردی میبینیم که به پر کردن و ترمیم دندان با نقره اشاره شده است. به نظر میآید این مهارت در آن زمان تنها در اختیار دندانساز ویژه شاه بوده است. البته از جزییات کار بیخبریم و نمیدانیم او با چه وسایلی این کار را انجام میداده اما مسلم است او چندین دندان برای شاه و بزرگان از جمله همین اعتمادالسلطنه پر کرده بود که معمولا اینها بر طبق مطالب همین کتاب، پس از یکی دو سال به درد و ورم و آبسه و نهایتا کشیدن دندان منجر میشده است! «در بین راه کالسکه ای از دیوان دیدم که ملیجک در او نشسته با دندانساز به عجله به دوشان تپه میرود. معلوم شد دندان شاه درد میکند. من هم بعجله خدمت شاه رفتم. دندان ورم کرده بود. خیلی صدمه میزد. دندانساز رسید. با نقره پر کرده بودند سابق. نقره را بیرون آورد درد ساکت شد. ... صبح دربخانه رفتم. شاه از درد دندان بیتاب بود. دندانساز هم رسید. با زحمت نقرهای که دو سال قبل میان دندان گذاشته بود بیرون آورد. قدری آسوده شدند. ... دندان کرسی که چند سال قبل سوراخ شده پر کرده بودند باز بشدت درد گرفته است ... صبح شهر آمدم. مستقیما خانه دندانساز رفتم. دندان را خالی کرد. قدری بهتر شد».
در آن روزگار که آنتیبیوتیک وجود نداشته،چاره آبسههای دندانی، صبر و تحمل درد بود و برخی درمانهای سنتی چون حجامت و زالو انداختن، تا ورم به اصطلاح آن روز «ماده» کند. در یکی از موارد میبینیم شاه حدود هشت روز دچار ورم و آبسه بوده است تا این که بقول اعتمادالسلطنه دندان شاه ماده میکند و حکیم طلوزان نیشتر میزند. ظاهرا این مشکل بسیار پیش میآمده و نیشتر جزو وسایل ویژه حکیم بوده است «صبح به عمارت بالا رفتم. درد دندان ساکت شده اما ورم باقیست. شاه خیلی کسل بودند ... شاه با ورم صورت و درد دندان سوار شدند ... بعد درخانه خدمت شاه رسیدم. دندان شاه ماده کرده بود. طلوزان نیشتر زده ... صبح که برخاستم صورتم طرف راست ورم کرده بود ... عصر دندانساز با نیشتر بلندی آمد و لثه مرا شکافت. شب خیلی بد گذشت و ناراحت».