شماره ۱۰۲۵ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۸ دي
صفحه را ببند
گفت‌وگو با پرنیان موحدنیا به بهانه نمایشگاهی که نقاشی و موسیقی را در هم آمیخت
اثری ماندگار است که ریاضت در آن حس شود
پرتره مشاهیری چون محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان روی دیوار قرار گرفت

عباس حلاجی- شهروند|  چندی پیش نمایشگاه آثار «پرنیان موحدنیا» با عنوان نمایشگاه نقاشی «رنگ و روغن و طراحی»، به یاد استاد «احمد زابلی» در «نگارخانه» آمل برگزار شد که در این کوشش هنری، چهره چند نفر از مشاهیر موسیقی ایران نیز در ابعادی بزرگ در فضای نمایشگاه به نمایش درآمد و از این آثار می‌توان به پرتره‌نگاری چهره هنرمندانی چون استاد «محمدرضا شجریان» و استاد فقید «پرویز مشکاتیان» اشاره کرد. ناگفته نماند مرضیه جلالی، غزل کلانتری، ملیکا خسروی، وارنا درزی، ملیکا رحمتی، آیدا محسنی، سارا نعمتی، پانیذ خیری، ملیکا بیات، روجا حیدری، دنیا حق‌گو، ‌هانیه باقری، ترنم رفیعی، خدیجه بخشی و میثم هرمز، هنرجویان این هنرمند در رده بزرگسالان و امیرعلی شیرازی ایرانی، فاطمه‌زهرا مهدی‌زاده و فاطمه‌زهرا ابراهیم‌نژاد هنرمندان و هنرجویان در بخش نقاشی کودکان، آثار خود را در این نمایشگاه عرضه کردند. این هنرمند درباره «احمد زابلی» که نمایشگاهش را به یاد ایشان برگزار کرد، چنین گفته است: «استاد زابلی هم معلم اخلاق بودند و هم استاد چیره‌دست. همه دوستداران ایشان می‌دانند که حقیقتا انسان بی‌رنگ و بی‌پیرایه‌ای بودند. خیلی طبع شوخ و شادی داشتند و اکثرا در کلاس با زبان محلی و طنزگونه سخن می‌گفتند. یادشان همیشه در قلب ما جاری است.» به بهانه برگزاری نمایشگاه نقاشی «رنگ و روغن و طراحی» با «پرنیان موحدنیا» به گفت‌وگو نشسته‌ایم. شرح این گپ‌وگفت کوتاه در ادامه مطلب آمده است:  

می‌خواهم ابتدا کمی از خودتان بگویید. این‌که از چه زمانی به هنر نگارگری (نقاشی) علاقه‌مند شدید؟
از کودکی، یعنی نقاشی‌های ساده روی کاغذ با همان احساس کودکانه که خب بعد مرا به سمت دنیای وسیع‌تری از این هنر کشاند.
پس از آن سال‌ها گذشت تا این‌که با راهنمایی برادر عزیزم به کلاس زنده‌یاد استاد احمد زابلی راه یافتم. مردی که بسیار استاد بود و خوش‌ذوق و شوخ‌طبع. 2سال را با تمام وجودم از راهنمایی‌های ایشان بهره گرفتم و بعد از آن هم تا پنج سال، همچنان به محضرشان می‌رفتم و قلم‌زدن ایشان را نظاره می‌کردم و سوال می‌پرسیدم، که همان نظاره بر قلم و بوم استاد، برایم دنیایی بود.
رشته تحصیلی شما هنر بوده؟
خیر. مدیریت خواندم.
نگارگری چقدر توانسته گویای نیاز درون شما باشد؟
من واقعا با نقاشی به آرامش می‌رسم، حتی هر چیزی که باعث ناراحتی من شود، با نقاشی آرام می‌شوم. به اعتقاد من، نگارگری بیان احساسات یک نگارگر است و این بستگی به نوع نگاه او دارد که عواطف و احساسات خود را چگونه در قالب نقاشی بیان کند.
به‌ نظر شما مردم چقدر با نگارگری آشنا هستند و از این هنر استقبال می‌کنند؟
این بستگی به شرایط حاکم  بر جامعه دارد، مثلا در یک منطقه شما می‌بینید که افراد بزرگی رشد می‌کنند و بدون این‌که شناخته شوند، هنرشان مسکوت می‌ماند، حال آن‌که اگر حمایتی صورت گیرد، صاحبان استعداد از طبقات مختلف مردم، هنرشان ضایع نمی‌شود. برخی از مردم نگارگری را حس می‌کنند، بعضی‌ها درک می‌کنند، ولی عده‌ای بسیار کم، هم حس می‌کنند، هم درک.
در خبرها آمده بود که پرتره برخی از بزرگان موسیقی ایرانی در نمایشگاه شما به نمایش درآمد. چرا از بزرگان موسیقی؟
من شخصا به بزرگان موسیقی اصیل ایرانی علاقه و ارادت خاصی دارم، چون نوای موسیقی سنتی در طول زندگی همواره با من بوده و با وجود من عجین شده.
جالب است بدانید که اکثر اوقات در حین نقاشی، نوایی از موسیقی اصیل ایرانی را می‌گذارم که این کار باعث می‌شود با احساس قشنگ‌تری روی بوم کار کنم.
زمانی هم که برادرم در خانه پدر با ما بود، مدام صدای سازش در خانه طنین‌انداز بود، یعنی دلیل علاقه من به موسیقی ایرانی چندوجهی بود، البته خودم هم به واسطه برادرم قدری موسیقی سنتی کار کردم و با دنیای ساز و آواز آشنایی دارم.
خب، این هم بخش مهمی از علاقه من است درواقع خواستم با این پرتره‌ها، علاقه شخصی‌ام را به موسیقی این سرزمین و بزرگان آن نشان دهم.
و چه تابلوهای دیگری؟
طراحی و رنگ‌وروغن از اشیا، پرتره، مناظر جدید و قدیم به سبک رئالیسم و امپرسیونیسم در ابعاد کوچک و بزرگ.
سبک مورد علاقه شما؟
رئالیسم و امپرسیونیسم.
در طول تاریخ تا امروز در دنیا به دلیل وجود سلیقه‌های مختلف، سبک‌های زیادی در نگارگری به وجود آمده، از رئالیسم و امپرسیونیسم و کوبیسم گرفته، تا آوانگارد و پست مدرنیسم  و... منظورم این است شناخت و ارتباط شما با سبک‌های مختلف چگونه است؟
با سبک‌های دیگر هم قدری آشنا هستم، مانند هنر انتزاعی (آبستره) که پیشامدها را بازنمایی نمی‌کند. مدرنیسم، پست‌مدرنیسم یا همان فرانوگرایی که با وجود کامپیوتر به صورت دیجیتالی نشان داده می‌شود. سبک اکسپرسیونیسم (هیجان‌نمایی) یا همان تصاویری که عکاسی از آن بهره می‌گیرد. نوعی از مکتب هنری است که هنرمند هیجانات تند و تیز خودش را با رنگ‌های تند و شکل‌های کج و معوج نشان می‌دهد، همچنین نقاشی کوبیسم که سبک هنرمند معروف پیکاسو است. در این نوع سبک نظر بر این است که کلیات کافی نیست و باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. همچنین به سبک سورئال که از ذهن خلاق تراوش می‌کند نیز علاقه دارم. نمونه‌هایی نیز ترسیم کردم ولی تمرکز و گرایش من به این سبک نیست.  همه این سبک‌ها قابل‌احترام و زیبا هستند اما علاقه من به رئالیسم و امپرسیونیسم است. البته این را هم می‌خواهم اضافه کنم که عقیده من بر این است کسی که سبک رئالیسم را فراگیرد، سبک‌های دیگر آنچنان برایش پیچیده نخواهد بود، چون رئال سبکی است که همه چیز در خودش دارد.
از خلاقیت یا همان نقش‌آفرینی ذهنی در نگارگری بگویید. چقدر با این بخش انس گرفتید؟ یا بهتر بگویم خارج از مسیر پرتره، چقدر توانستید صرفا با ذهن‌تان قلم بر بوم بزنید؟
نقاشی‌های ذهنی هم دارم ولی بگذارید توضیح بیشتری دهم. در عرصه هنر، مهم‌ترین وجه تمایز یک هنرمند با هنرمند دیگر، همان ذهن خلاق است. همان‌طور که هنرمند از پیرامونش تأثیر می‌گیرد، یک جاهایی هم پیرامون، تحت‌تأثیر ذهن هنرمند قرار می‌گیرد. می‌آفریند و بازتاب می‌دهد، حتی در نقاشی کودکان، منتهی به‌صورت پیچیده‌تر. اما اگر صرفا بخواهیم در مورد فن نگارگری بحث کنیم، باید عرض کنم که ساده دیدن، گام نخست در هنر نقاشی ا‌ست، زیرا 70‌درصد اطلاعات ما از طریق دیدن به دست می‌آید. درواقع دیدن، سرعت، دقت و ایجاد تناسبات، گام‌های اصلی و مهم در هنر نقاشی است و در بزرگسالان این ساده‌دیدن باید همچون دیدگاه کودکانه باشد، یعنی کلیات در نظر گرفته شود و بعد به صورت پیچیده‌تر وارد جزییات شویم.
در حال‌حاضر چقدر زمان برای نقاشی می‌گذارید؟ منظورم صرفا تمرکز شما بر نقاشی است؟
از آن‌جایی که من هم معلم هنر در مدارس هستم و هم در مراکز فرهنگی هنری تدریس می‌کنم، طبیعتا بیشتر اوقاتم صرف نگارگری می‌شود. قبلا که هنرجوی استاد احمد زابلی بودم، روزانه حدود 10ساعت را صرف تمرین روی بوم می‌کردم ولی الان نیمی از وقتم صرف شاگردانم می‌شود.
حدودا برای کشیدن یک تابلو چقدر زمان صرف می‌شود؟ چون این پرسشی است که معمولا خیلی‌ها دوست دارند بدانند؟
نمی‌شود به‌طور دقیق تخمین زد، چون به خیلی ‌چیزها بستگی دارد. ابعاد، نوع کار، فرم کار و مهم‌تر از همه حال نگارگر. به‌نظر من آن اثری ماندگار است که ریاضت در آن حس شود و این حس به بیننده نیز منتقل می‌شود. رنگ‌های به کار گرفته شده در اثر، بی‌روح نباشد. باید بوی زندگی دهد. باید بیننده را پای تابلو نگه دارد.
برنامه‌ای دارید که نمایشگاهی در شهرهای دیگر ایران هم برگزار کنید؟
بله. خیلی مایلم، یعنی دوست دارم هنرم را با همه هموطنانم به اشتراک بگذارم. امیدوارم بشود.
و پرسش آخر این‌که دوست دارید اگر در هنر نگارگری ایران یک رویداد خوب رخ دهد، آن رویداد چه باشد؟
نقاشی از چهره‌های ماندگار و از یاد رفتگان هنر ایران، یعنی کاری کنیم که مردم هنر را همراه با هنرمندش بشناسند.


تعداد بازدید :  990