| علی اکبرزاده | روزنامه نگار |
فروشگاههای زنجیرهای در جهان همیشه در زمره بزرگترین و موفقترین شرکتهای کشورهای پیشرفته بودهاند. گواه این موضوع را میتوان د ر لیست 500شرکت بزرگ دنیا که توسط نشریه فورچون منتشر میشود، دید.
بهطوری که شرکتهای نفتی، خودروسازیها و فروشگاههای خردهفروشی در سالیان مختلف در میان 50 شرکت برتر این نشریه بودهاند. کشورهای مختلف بنا به سلایق و اولویتهایشان به زمینه اشاعه فروشگاههای زنجیرهای ورود کردهاند و با گسترش این فروشگاهها در نقاط مختلف جهان توانستهاند سود هنگفتی نصیب خود کنند. ولی در ایران این تجربه با وجود قدمت آن، سرانجام موفقی نداشته است. این موضوع اما از ابعاد مختلفی قابلبررسی است.
ابتدا باید به این موضوع توجه داشت که علاقه عمومی به خرید از فروشگاههای زنجیرهای موضوعی است که باید در فرهنگ و روحیات یک اجتماع طی سالیان دراز پرورش یابد و عناصر علمی فروش در فروشگاههای زنجیرهای به توان این مکانها بیفزاید. تخفیفات ویژه، تنوع بالا در ارایه محصولات مختلف، امکانات مناسب فروشگاه و مشتریمداری ازجمله اعمالی است که فروشگاههای بزرگ را در مسیر جذب مشتری موفق میکند. البته ناگفته نماند تمامی این خدمات بدون ایجاد علاقه عمومی به خرید از فروشگاههای زنجیرهای و خرید ساماندهی شده، چرخه این نوع از خرید تکمیل نخواهد شد.
بایدها و نبایدهای فروشگاه زنجیرهای
فروشگاههای کوروش، قدس، شهروند و رفاه ازجمله فروشگاههایی هستند که با وجود چندین دهه فعالیت در بازار خردهفروشی، نتوانستند سهم مناسبی از بازار را از آن خود کنند. بدونشک دو عامل در عدم تحقق این امر دخیل است؛ ابتدا اینکه رواج این فروشگاهها در ایران با عدم باروری فرهنگ خرید ساماندهی شده از فروشگاههای زنجیرهای شکل گرفت و همچنین اینکه سوپرمارکتها و بقالیها در آن زمان به نوعی پاسخگوی احتیاجات مردم بودند، زیرا در آن دوره (دو دهه قبل) نبود تنوع در میان کالاهای مختلف، تأسیس فروشگاههای زنجیرهای را با کمبود سودآوری و نبود منطق اقتصادی روبهرو میکرد. امری که در بلندمدت موجب ورشکستگی و از میدان به در شدن بسیاری از این فروشگاهها شد. از سوی دیگر موضوع خدماتدهی ضعیف این فروشگاهها در ایران معضلی بود که به هیچ عنوان ترغیب مصرفکننده برای خرید از آن را در پی نمیداشت. از یک طرف فضای عمومی این فروشگاهها بهروز نبود و با کیفیت پایینی کالاها را ارایه میکرد. افزون بر این کالاهای موجود در این فروشگاهها همان کالاهایی بود که در سوپرمارکتهای سراسر کشور در دسترس بود و تفاوتی را برای مشتریان ایجاد نمیکرد.
شهروند، رفاه، کوروش و هایپراستار
الگوهایی با اصول ایرانی
البته ناگفته نماند در این میان فروشگاههایی نظیر فروشگاه شهروند و این اواخر کوروش توانستهاند خود را احیا کرده یا با همان برند پیشین به کسبوکار ادامه دهند. یا اینکه تحت لوای شرکتی دیگر با ابزار جدید و آگاه به تجارت روز دنیا پا به میدان مبارزه با سوپرمارکتها گذارند. این اواخر هم فروشگاه هایپرمارکت که شعبههای دیگری در شهرهای بزرگ کشور دارد، توانست خدماتدهی متمایزی نسبت به رقبا ارایه و بهنوعی خردهفروشی واقعی را برگرفته از فروشگاههای بزرگ جهان رونمایی کند. البته این فروشگاه که گفته میشد با سرمایهگذاری شرکت فرانسوی «کارفور» در ایران تأسیس شده است، حواشی را هم در میانههای حضورش در بازار ایجاد کرد ولی همچنان به خدماتدهی در راستای خردهفروشی محصولات غذایی، پوشاک و لوازم خانگی ادامه میدهد.
در این بین فروشگاهی نظیر رفاه که از سال 74 فعالیت خود را آغاز کرده، اکنون 125 شعبه در سراسر کشور دارد و ازجمله فروشگاههایی است در کشور که به صورت شرکت سهامی عام اداره میشود. البته بهروز نبودن خدماتدهی و ارایه تمام و کمال اجناس موجود در بازار ازجمله نواقصی است که موجب شده رفاه آنطور که باید پیشرفت نکند. در سوی دیگر ماجرا هایپراستار که از سال 88 به زنجیره تأمین مایحتاج خردهفروشی وارد شد، اکنون شعبههایی را هم در شیراز و اصفهان تأسیس کرده و با سرمایهگذاری اولیه 60میلیون دلاری خود درصدد است تا این طرح فروش را توسعه دهد. البته مدعی ارایه خدمات بهروزترین فروشگاه خردهفروشی ایران هم به تبعیت از دیگر فروشگاههای وطنی سود، تعداد پرسنل و حتی مالکیت شفافی ندارد. موضوعی که درباره شرکتهای عمده و خردهفروشی اروپایی و آمریکایی به هیچ عنوان مشاهده نمیشود و شفافیت اطلاعات اولیه هر مجموعه ازجمله تعداد پرسنل، تعداد شعب و سود خالص سالانه ازجمله موردهایی است که شرکت متعهد است به مشتریان بهطور واضح ارایه دهد.
از والمارت بیاموزیم
شرکت عمدهفروشی و خردهفروشی «والمارت» که بهنوعی بزرگترین شرکت خردهفروشی جهان محسوب میشود، اکنون حدود 2میلیون و 200هزار کارمند دارد و از این حیث بزرگترین کارفرمای جهان محسوب میشود. والمارت با 8500 شعبه در سراسر جهان توانسته است سودی بالغ بر 487میلیارد دلار کسب کند. البته امپراتوری والمارت پیشینه بسیار جالبی دارد، شاید در سال 1962 كه «سام والتون» اولين فروشگاه خود را به صورتي ساده و سنتي افتتاح كرد، هيچكس تصور نمیکرد كه «خردهفروشي» ميتواند چنان رتبهاي در كسبوكارها داشته باشد كه دست يافتن به آن براي ديگر كسبوكارهاي عالم يك رؤيا به حساب آيد. اما همت والاي والتون «بزرگترين خردهفروش قرن» را بنيان نهاد. امروزه ميليونها نفر در آمريكا و سراسر دنيا به 8500 فروشگاه والمارت رفتوآمد دارند و 2/2 ميليون در این شعبهها مشغول هستند. همچنین يك زنجيره عظيم تامينكنندگان نیز به پشتيباني آنها ميپردازند و درنهایت درآمد چندصد ميليارد دلاري و سود 2/11 ميليارد دلاري این خردهفروشی عظیم حاصل ميشود. در اين هياهو كه شركتهاي عظيم با سابقه دهها سال فعاليت، از يكسو و شركتهاي كوچك ولي پويا و مبتني بر فناوري نظير «مايكروسافت» و «دل» از سوي ديگر رقباي مطرح هستند، كمتر كسي ميتواند در ذهن خود به 4 دهه پيش برگردد و تك فروشگاهي را تصوير كند كه بنيان اين خردهفروش افسانهاي بر پايههاي آن قد برافراشته است. تشریح دایره فعالیتهای والمارت چند صد صفحه فضا احتیاج دارد و تنها درباره آن میتوان گفت که کارآفرینی و فروش محصولات بازار خردهفروشی به سبک این بنگاه اقتصادی اکنون رایجترین و موفقترین روشی است که در این صنف به جهان ارایه شده که امید میرود فروشگاههایی به این سبک با مشارکت سرمایهگذاران خارجی و بخش خصوصی داخلی با استفاده از الگوهای مختلف اروپایی بازار خردهفروشی ایران را به سمت تسهیل خرید و فروش نوین، به حرکت درآورد.