شیرین ملقب به اُم رستم، دختر رستم بن شروین از سپهبدان و خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی بود که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید. او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام است. اُم رستم بر مازندران و گیلان، ری، همدان و اصفهان حکم میراند و دوران حکمرانی او همزمان با پادشاهی محمود غزنوی، شاه قدر قدرت ترک در شرق ایران بود. روزی پیکی همراه با نامهای سر به مهر از سوی محمود به حضور اُم رستم رسید. سلطان محمود در نامه آورده بود: «باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی، و اِلا جنگ را آماده باشی.» اُم رستم به پیک محمود گفت: «اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد؟» پیک پاسخ داد: «آن هنگام محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد.» ام رستم به پیک گفت: «پاسخ مرا همین گونه که میگویم به سرورتان بگویید؛ در عهد شوهرم همیشه میترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند. ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه میبینم سلطانی چون محمود غزنوی که میگویند مردی باهوش و جوانمرد است قصدد دارد بر روی زنی شمشیر بکشد. بیگمان اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود. اگر پیروز شوم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زنی جنگاور شکست داد و اگر کشته شوم رای تاریخ پیروزی سلطان ترک بر زنی بیوه خواهد بود.» تاریخ گواهی میدهد که در پی این پاسخ، محمود غزنوی تا پایان زندگی اُم رستم از لشکرکشی به ری خودداری کرد و خود را درگیر جنگی چنین بیافتخار نساخت.