زهرا جعفرزاده| اطرافمان، یکی درمیان یا دکترند یا مهندس، یا واقعا دکترند، یعنی پزشکاند و طبابت میکنند یا در یکی از رشتههای انسانی و ریاضی مدرک دکترا دارند یا حتی درتزریقاتی و داروخانه کار میکنند. مهندسها هم همین پروسه را طی میکنند، آنها هم یا واقعا مهندساند، یعنی در یکی از رشتههای فنی فارغالتحصیل شدهاند، یا مغازه الکتریکی دارند یا درتعمیرگاه کار میکنند، خلاصه که همه اینها را دکتر و مهندس صدا میکنند. حالا درکنار این دکتر مهندسهای واقعی و غیرواقعی، یکسری دکتر و مهندسهایی هستند که عملکردشان، یعنی آنچه از خود نشان میدهند، درست عکس عنوانشان است، یعنی کسی که اشتباه فاحشی میکند، دکتر خطاب قرار میگیرند و آنکه خطای فنی از او سر میزند، مهندس صدایش میکنند. عنوانها برای این افراد هم از دکتر و مهندس متغیر است و گاهی به «استاد» هم ارتقا پیدا میکند.
حالا دراین دایره بزرگ دکتر و مهندسها، اتفاق تازهای درحال رخدادن است. دبیرعلمی همایش ملی فرهنگ دانشگاهی و نهادینهشدن گفتمان علم، از برگزاری چالش «اسم بدون دکتر» خبر داده، چالشی که میخواهد به تدریج عنوان «دکتر» را از جامعه دانشگاهی حذف کند. احتمالا منظور اصغر احمدی، تنها افرادی است که مدرک دکتری دارند، نه آنها که در بیمارستانها طبابت میکنند که اگر دانشگاهها و مراجع علمی هم بخواهند، مردم نمیخواهند که این عنوان از این گروه برداشته شود. حالا براساس آنچه دبیرعلمی این همایش گفته: «درحال حاضر دانشگاههای کشور به جایگاهی رسیدهاند که نامبردن افراد دانشگاهی بدون لفظ دکتر ممکن نیست و انگار هویت افراد به این لفظ بستگی دارد، به همین دلیل هم این چالش درنظر گرفته شد تا عنوان دکتر به تدریج از جامعه دانشگاهی حذف شود.» این همایش قرار است 27 بهمنماه امسال، برگزار شود.
چالش «اسم بدون دکتر»، شاید قابل توجهترین چالشی است که اخیرا مطرح شده و قرار است نگاه سطحی به مدرک دانشگاهی را به چالش بکشاند، کسانی که مدرک تحصیلیشان، برچسبی میشود و به پیشانیشان منگنه میشود. حسن انوشه که استاد ادبیات درحوزه زبانشناسی است، میگوید که در سهدهه پیش، بکارگیری صفتهای «دکتر» و «مهندس» رواج نداشت، آن کس که دکتر بود، آنقدر فرهیخته بود که اصلا نیازی نبود ابتدای اسمش، از عنوان دکتر استفاده شود: «دکتر، مهندسهای آن زمان از درجهای از دانش برخوردار بودند که کسی به گردشان نمیرسید.» انوشه اینها را به «شهروند» میگوید و ادامه میدهد: «همان موقع، این الفاظ برای آنها که مهندس یا دکتر نبودند، به تمسخر هم استفاده میشد، درست مثل اتفاقی که الان افتاده، اما دلیل آن متفاوت است.» او ادامه حرفهایش را میگیرد: «قبلا از بس که دکتر و مهندس کم بود، این الفاظ گاهی به تمسخر استفاده میشد، حالا از بس که این مدرکها زیاد شده، به مسخره به کار گرفته میشود، درحال حاضر افراد از دانشگاه ناشناختهای درشهر دورافتادهای فارغالتحصیل میشوند و درسطح علمیشان شک و تردید وجود دارد، اما درمقابل انتظار دارند که هیچکس آنها را با عنوان مهندس صدا نکند، برای کسانی که مدرک دکتری دارند، هم همینطور است.» این زبانشناس به ریشه استفاده از عنوان «دکتر» اشاره میکند: «در سالهای دور در اروپا، تنها به کسانی که الهیات خوانده بودهاند، دکتر گفته میشد، بعدها پزشکان این عنوان را غصب کردند و حالا همه در ایران دکتر و مهندس شدهاند.» انوشه، معتقد است که این عنوانها باید ریشهکن شود، چراکه راهی که افراد ازطریق آن به آن مدرک رسیدهاند، از راه دانشاندوزی دقیق و درستی نبوده است: «معمولا افراد از این عنوانها برای شایستهشدن درجامعه استفاده میکنند، میخواهند توجه دیگران را جلب کنند و به جایگاهی برسند، تا جایی که مردم همسران مردان دکتر یا مهندس را، خانم دکتر یا خانم مهندس صدا میکنند. حتی درخانهها هم گاهی زن، مرد را دکتر یا مهندس صدا میکنند و بالعکس. درحالی که درگذشته دکتر و مهندسشدن یک کار پرزحمتی بود و به این راحتی به دست نمیآمد.» او تمسخر این عنوانها را ناشی از افزایش مدرکگرایی درجامعه میداند: «اینقدر دکتر و مهندسها زیاد شدهاند که گاهی این عنوانها به تمسخر استفاده میشوند، درحالی که درکشورهای دیگر اینطور نیست و از عنوان دکتر برای مکاتبات استفاده میشود و تنها کسانی که در دانشگاه تدریس میکنند، بهعنوان پروفسور شناخته میشوند و درخیابان آنها را با این عنوان صدا نمیکنند.»
درجامعه مدرکسالار، عنوانهای دکتر و مهندس اهمیت پیدا میکند
احمد بخارایی، جامعهشناس است، او اما این موضوع را از جنبههای مثبت و منفی بررسی میکند و به «شهروند» میگوید: «حذف عنوان دکتر یا مهندس از اسم افراد، دو زاویه فردی و اجتماعی دارد. فردی از آن جهت که خود شخص، دارای تخصص است و به این عنوان شناخته میشود و از زاویه اجتماعی از آن جهت که از بیرون به تخصص نگاه میشود. آن چیزی که اکنون منجر به ایجاد چالش اسم بدون دکتر شده، همان نگاه بیرون به ماجراست.» او ادامه میدهد: «درجایی که مدرکسالاری حاکم است، استفاده از این عنوانها هم اهمیت پیدا میکند، به هرحال نهاد علمی، تابع نظام اجتماعی کلان است، زمانی که از بیرون به ماجرا نگاه میکنیم، متوجه میشویم که جامعه دربخش علم و اندیشیدن، دچار تزلزل است، درچنین شرایطی افراد از محتوا دور شده و به فرم و قالب توجه میکنند.» او حرفهای دیگری هم میزند: «اگر فردی دراین جامعه، از این عنوانها استفاده میکند، به این دلیل است که جامعه این را از او میخواهد، کسی که پزشک است یا عضو هیأت علمی دانشگاه، از این جهت اصرار دارد که دیگران او را دکتر خطاب قرار دهند، چون میبیند مردم را از او میخواهند، درحالی که درکشورهای دیگر اینطور نیست، جامعه از افراد، چنین عنوانهایی را نمیخواهند.» این جامعهشناس معتقد است که با مطرحشدن چنین چالشی، جامعه بازهم دچار افراط و تفریط میشود: «از یکسو مدرکگرایی در اوج قرار میگیرد و درسوی دیگر، مبارزه با مدرکگرایی. باید بررسی شود. اگر عنوان دکتر از اسم افراد حذف شود، چه اتفاقی میافتد؟ آیا سبب نمیشود همان هویتی هم که به دست آوردهاند، از بین رود؟» به گفته بخارایی، این شاخص ارزشداری مدرک دانشگاهی، نشأتگرفته از ساختار اجتماعی است: «تنها به کاربردن عنوان دکتر و مهندس، اشتباه نیست، خیلی چیزهای دیگر هم هستند که درجامعه ما درست نیستند، نمیتوان یک موضوع جزیی را به کل تعمیم داد. گاهی دریک جامعه سالم، همه چیز درجای خودش قرار دارد، اصرار به داشتن عنوان درست نیست، اما درجامعه ما شرایط فرق میکند.» بخارایی میگوید: «درجامعه ما الگوهایی برای افراد تعریف شده که میطلبد فرد با عنوان تحصیلی، خودش را نشان دهد، درجامعه ما هم الگوهای دوگانه و فاقد کارکرد وجود دارد که منجر به ایجاد اینگونه رفتارها میشود.» او تعبیرهای تمسخرآمیز ازاین عنوانها را تنها به «دکتر» و «مهندس» گفتنها محدود نمیداند: «جامعه ما همه چیز را تمسخر میکند، نه فقط دکتر و مهندس که قومیتها را هم. ما از نظر فرهنگی دچار مواضع جدی هستیم.»