حسن برزيده كارگردان سينما
پرداختن به موقعيت جنگ، مقولهاي پرمخاطره و عجيب است، چالش جنگ موضوع پيچيده و حساس و در عين حال جذاب براي سينما (نه فقط در جنگ 8 ساله ايران بلكه در تمام دنيا) است. از اینرو میتوان از دو زاویه دید متفاوت به سینمای جنگ نگاه کرد. اول اینکه از انسان در یک موقعیت ویژه سخن میگوید و دیگر پرداختن به مضامین انسانی است که آن هم موضوع پیچیده و جذابی محسوب میشود.
پرداختن به انسان در چنین موقعيت خاص و پيچيدهای اگر قرار باشد موضوع يك فيلم باشد ميتواند از امروز تا ابد سوژهای باشد که با مخاطب ارتباط برقرار كند و جذاب واقع شود. دفاع مقدس به ذات موضوع كاملا جذابي براي همه زمانها خواهد بود. اين در حالي است كه اگر آن را محدود به مميزيهاي دشوار كنيم و اگر تعابير و تفاسيري در آن به كار ببريم كه ناشي از خود جنگ و انسانهای درگیر جنگ نباشد و فقط به دنبال استفادههاي شخصي از اين مقولات باشيم، جوابي نخواهيم گرفت.
با این زاویه دید میتوان گفت بهدلیل جذابیت مضامین دفاع مقدس، در پرداختن به این موضوع کار پیچیده و سختی نداریم، اما از طرفي ديگر به دليل اهميت شناخت درست و كافي از حرفي كه ميخواهيم در اين ژانر سينما بدون خودسانسوري و مميزي بيان كنيم، كارمان سخت و پيچيده ميشود.
اگر فقط سعي كنيم كه سينما و الفباي آن را بشناسيم و اين وسيلهاي كه ميخواهيم پيام را با آن منتقل كنيم به درستي هدايت كنيم و به مقصد برسانيم، در چنين شرايطي كار به درستي پيش خواهد رفت و اثر گذار خواهد بود و ديگر لازم نيست فيلمساز خودش را به فيلم سنجاق كند و توضيح دهد كه اين فيلم چه ميخواسته بگويد. يا مثل بعضي از دوستاني كه اخيرا وارد سينماي دفاع مقدس شدهاند و تا اين حد طلبكارانه صحبت ميكنند كه انگار خيلي كار بزرگي كردهاند و همه بايد از آنها تجليل كنند كه به وقت خودش تجليل هم كردهاند. اين دسته از فيلمسازها و هنرمندان در هر رشته ديگري هم كه باشند نميتوانند با مخاطب ارتباط درستي برقرار كنند، چرا كه به تدريج خود هنرمند يا فيلمساز بجاي فيلم يا اثرش محور ميشود.
بخشي از سينماي دفاع مقدس به دليل تنگ نظري و دخالت شخصي مغفول مانده است. با تعابيري مثل اينكه قصه نبايد ضدجنگ باشد. حالا اما اين ضدجنگ تعاريف زيادي دارد. قبل از هر نكته ديگري اين را ذكر كنم كه از گفتههايم تعبير و تفسير اشتباهي نشود، من به خود موضوع جنگ و 8سال دفاع مقدس بهعنوان يك افتخار ملي نگاه ميكنم، بچههاي جنگ بهخصوص آنهايي كه در كنارشان بودهام و دوستانم بودهاند، چه آنهايي كه شهيد شدند و چه آنهايي كه زندگي ميكنند، بهترين دوستان من هستند و تا ابد دوستدارشان هستم. جريان جنگ را مقدس ميدانم نه فقط به اين دليل كه جنگ براي يك كشور انقلابي و اسلامي رخ داده است. مقدس به اين دليل كه آدمهايي كه در اين جنگ شركت كردند هالهاي از قداست به معني واقعي كلمه و فارغ از هرگونه شعار دارند كه اين براي من محترم است. آدمهايي كه شبها تا صبح نماز شب ميخواندند و صبح ميجنگيدند. جنگ هم همانند نماز شب آنها بود، يعني ميدانستند با چه هدفي ميجنگند. اگر به شهادت فكر ميكردند به اين دليل بود كه به قيامت اعتقاد كامل داشتند. هيچ كس نميتواند به استقبال مرگ برود در حالي كه اعتقاد نداشته باشد كه در اين مرگ حيات است. اگر من در طول عمرم از يك نفر حرف راست شنيده باشم اين بچهها بودند كه با ايمان و رفتارشان هم ثابت كردند.
حالا اما بايد در نظر داشت كه بههرحال جنگ پديده خوبي نيست، جنگ اتفاق ناخواستهاي است كه هميشه در طول تاريخ پيش آمده است. مردم ايران چه بعد از اسلام و چه قبل از اسلام مردم خوب به معني انساني كلمه و نه به معني اعتقادي آن بودهاند، مردمي كه اهل آزار رساندن، كشتن و خراب كردن نبودهاند. آدمهايي رئوف، مهربان و خوشدلي بودهاند ولي جنگ به آنها تحميل شده و آنها مجبور شدهاند بايستند و با آنها مقابله كنند. بنابراين جنگ 8ساله به ما تحميل شده است. تعداد اتفاقات و خساراتي كه جنگ به ما وارد كرده كم نبود. از دست دادن نسلي كه ميتوانستند در مسير ديگري حركت كنند يكي از همان خسارتها بود. چنين آدمهايي كه حاضر بودند از جان خود بگذرند بيترديد براي سازندگي و ايجاد يك كشور آباد به همان اندازه كه در جنگ موثر بودند، ميتوانستند تاثيرگذار باشند. به همين دليل است كه ما به صدام به اين خاطر كه با كشور ما جنگيد مدال نميدهيم، ما او را لعن و نفرين ميكنيم و اين كاملا درست است. حضور بچههاي شهدا كه كمبود پدر و حتي مادر را تا آخر عمر حس ميكنند و آثار و مشكلاتي از اين دست اتفاق خوشايندي نيست، اما بههرحال اينها را جنگ به ملتها تحميل ميكند. در عين حال، گفتن اين سخنان به اين معني نيست كه از اين به بعد اگر جنگ شد و به ما حملهاي صورت گرفت، دستمان را بالا ببريم و از جنگ اعلام انزجار كنيم و تسليم شويم. طبيعتا هر زمان ديگري اگر به كشور ما حمله شود بايد تبعات و مشكلاتش را بپذيريم و ايستادگي كنيم و اگر مجبور باشيم دفاع مقدس 8 ساله را بار ديگر تكرار كنيم.
اين در حالي است كه بايد حواسمان باشد كه اگر تعبيرمان اين باشد كه جنگ اتفاق خوبي است به اين دليل كه تبعات مثبتي دارد، در چنين شرايطي به جاي دفاع، بچههاي جنگ و اتفاقات روحي- ايماني آدمهاي جنگ؛ اين خود جنگ است كه قداست پيدا ميكند. جنگ به ذات هيچ قداستي ندارد. اگر اين چنين بود الان آمريكا بايد از دسته مقدسترين كشورها بود كه هر روز به يك كشور حمله ميكند. بنابراين بايد اينها را تفكيك كنيم اما متاسفانه عدهاي اين كار را نميكنند.
از طرفي ديگر سينماي جنگ ويژگيهاي خود را دارد، يك كار مهندسي تلقي ميشود به اين دليل كه فيلمساز جنگ بايد يك كار فني - هنري كند، ساختن فيلم جنگي يك كار هنري صرف نيست. به اعتقاد من در خيلي از موارد در سينماي جنگ اين اتفاق نميافتد. يعني آدمهايي با سوءاستفاده وارد سينماي دفاع مقدس ميشوند و بهرغم كم سوادي و بيهنريشان فيلمهايي را ميسازند كه غير از شعار و بيان مقولاتي كه متاسفانه موجب گمراه شدن حتي مسئولان هم ميشود، چيز ديگري ندارد. بنابراين گاهي نسل جديد فيلمهاي دفاع مقدس را پس ميزنند به اين دليل كه فيلمها آنطور كه بايد نيست.