شماره ۱۰۰۵ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۴ آذر
صفحه را ببند
معلولان جسمی و ذهنی از جامعه چه انتظاری دارند؟
علت‌ها و معلول‌ها
در جهان بیش از 500‌میلیون نفر به دلیل نقص در سیستم مغزی، جسمی و حسی از معلولیت رنج می‌برند

به‌ناز مقدسی روزنامه نگار

 دوست مهاجری برای امتحان رانندگی در آمریکا پشت فرمان نشست. خیلی تمرین کرده بود و قوانین رانندگی را فوت آب شده بود. هنگام امتحان سرعت مطمئنه و فاصله‌اش با خودرو‌ها را حفظ می‌کرد و هر از گاهی که زیر چشمی نگاهی به ممتحنش می‌انداخت، لبخند را روی لبانش می‌دید و فکرش را می‌خواند:  «براوو، عجب راننده ایرانی قانونمندی پیدا شد در کشورمان.» اما در همان حال که پشت فرمان نشسته بود و در دلش قربان‌صدقه خودش می‌رفت، ناگهان ممتحن فریاد زد: «استاپ، استاپ». قیافه عصبانی افسر پلیس دلش را لرزاند، ولی چرا؟ او که همه قوانین را رعایت کرده بود. افسر پلیس چند ثانیه بعد مردی را که در پیاده‌رو به همراه یک عصای سفید آهسته‌آهسته به سمت خط عابر پیاده حرکت می‌کرد به او نشان داد:  «چرا مرد نابینا را ندیدی و به حرکتت ادامه دادی؟» دوستمان می‌گفت گیج شده بودم. من اصلا مرد نابینا را ندیده بودم  ولی خب او هنوز در پیاده‌رو بود و تا می‌خواست به خط عابر برسد، ردش کرده بودم. اما خب قوانین رانندگی آمریکا سفت و سخت بود و فهمیدم رعایت حق و حقوق شهروندی معلولان خیلی مهم است. هر چند که دوستمان تا نوبت گرفتن برای امتحان بعدی چند هفته معطل مانده بود، اما برای اشتباهش درسی گرفته بود که تا قبل از مهاجرت به چشم و گوشش نخورده بود. همان چیزی که ما هم نمی‌دانیم‌ و معمولا اگر نابینا یا معلولی هنوز به خط عابر نرسیده باشد، چنان پایمان را روی گاز می‌گذاریم که مبادا او برسد و ما معذب شویم و پایمان را روی پدال ترمز بگذاریم.
13 آذر یا همان 3 دسامبر روز جهانی معلولان نام‌گذاری شده است. روزی که ‌سال ۱۹۹۲ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به‌طور رسمی به دردها و سختی‌های این قشر از جامعه اختصاص پیدا کرد. هدف از تعیین این روز ارتقای رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیت‌های مختلف و افزایش آگاهی‌هایی بود که می‌بایست از مسأله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زندگی به‌وجود بیاید. در جهان بیش از 500‌میلیون نفر به دلیل نقص در سیستم مغزی، جسمی و حسی از معلولیت رنج می‌برند. افرادی که به دلیل نقص در حرکت و ظاهرشان در جامعه دچار محدودیت می‌شوند. با این حال در بسیاری از کشورهای پیشرفته تلاش‌های زیادی برای فرهنگ‌سازی و شناساندن این افراد به جامعه شده است. تلاش‌هایی که سعی بر این داشته تا نگاه ترحم‌آمیز جامعه را به این افراد از بین ببرد و در عوض به این افراد کمک کند.
معلولان را درک کنیم
به دست‌ها، پاها، چشم‌ها و عقل‌مان عادت کرده‌ایم؛ عادت کرده‌ایم که هر وقت اراده می‌کنیم برای‌مان حرکت کنند. خیلی‌ها در همین اطراف‌مان هم یک روز همین عادت‌ها را داشته‌اند اما بعد از یک اتفاق باید عادت می‌کردند به بی‌حرکتی؛ معلولان را می‌گویم. زنان و مردان و کودکانی که یک ضایعه جسمی، ذهنی و روانی سلامتی‌شان را از آنها گرفت، استقلال در فعالیت‌های زندگی‌شان را از دست دادند و از حرکت ایستادند؛ همان‌هایی که یا دستان‌شان از کار افتاد یا پاها یا نابینا شدند یا ناشنوا و درحالی‌که جریان زندگی تند و کُند از کنارشان عبور می‌کند، دنیای‌شان روی عقربه یک ساعت ایستاد. معلولان در جسم يا ذهنشان اختلال به وجود می‌آید؛ اختلالی که بر سلامت و کارايي‌شان تاثیرگذار است و کم‌کم همه جوانب زندگی‌شان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
سرگذشت خیلی از معلولان در جهان سرگذشتی است که یا یک اتفاق ساده یا یک حادثه ناگهانی، آینده‌شان را زیر و رو کرد. درست مثل «محمد پاشایی» رئیس انجمن نعناع. انجمنی که کارش حمایت از معلولان جامعه است و دلیل تاسیسش با سرگذشت محمد گره خورد؛ یعنی همان زمانی که او با موج مهاجرانی که برای کار به ژاپن سفر کردند، سفری را آغاز کرد که آغاز دیگری برای زندگی‌اش داشت. با بچه‌محل‌های‌شان به ایالت یوکاهامای ژاپن رفت و هرگز نمی‌دانست یک حادثه ناگهانی زندگی‌اش را دگرگون می‌کند. او کارش را در یک شرکت ژاپنی که شهرسازی می‌کردند، آغاز کرد و یک روز وقتی پشت بیل مکانیکی نشست تا غلتک را روی سکو‌ها بگذارد، ناگهان غلتک روی  بدنش افتاد؛ اتفاقی که سرآغاز زندگی جدید محمد شد. چهار دنده قفسه سينه‌اش شكست و از شدت خونریزی به کما رفت. يك ماه بعد وقتی چشمانش را در بیمارستانی در ژاپن باز کرد با دنیای جدیدش روبه‌رو شد، خوابیده و بی‌حرکت. دکتر به او گفت از مهره هشت ستون فقرات به پايين حس‌ات را از دست داده‌ای و در واقع معلول شده‌ای؛ زندگی پرجنب و جوشی که حالا به‌خاطر معلولیت درست مثل همان آدمِ به کما رفته از حرکت باز می‌ایستد، اما برای محمد این‌گونه نبود. او بعد از پشت‌ سر گذاشتن دوران سختی از افسردگی وقتی به مرکز توانبخشی معلولان رفت، امید‌های تازه‌ای در زندگی‌اش جان گرفت. محمد به ایران بازگشت تا درد همدردان خودش را با امید، درمان کند. انجمن نعناع به معنای شفادهنده به کمک محمد و 2 ایرانی و 3 ژاپنی تأسیس شد؛ انجمنی که عمده فعالیتش بازیابی امید به زندگی در دل معلولان است. اینها همه بخشی از سرگذشت معلولانی است که خودشان برای کمک به خود و همدردان‌شان تلاش می‌کنند. تلاشی که می‌بایست تحت حمایت دولت و مسئولان باشد، چرا که صرفا یک «ان‌جی‌او» نمی‌تواند همه نیازهای اجتماعی معلولان جسمی و حرکتی را درمان کند.
حقوق معلولان در جامعه
شاید نخستین گام مفیدی که بتوان برای معلولان برداشت همین کنار گذاشتن نگاه‌های دلسوزانه به این افراد باشد. برداشتن نگاه‌های سنگین و غمگین از روی آنها شاید بیشترین چیزی باشد که یک معلول از مردم اجتماع می‌خواهد. ما باید بدانیم فردی که از نظر هوشی و  جسمی با دیگران فرق دارد، نیازمند خدمات ویژه‌تری است و لزومی ندارد که ما فقط با نگاه‌مان برای او دل بسوزانیم.
 ما نباید احساس معلولیت را در معلولان صدچندان کنیم. علیرضا یکی از همین افراد معلول است که به دلیل یک ضایعه نخاعی سال‌هاست روی ویلچر می‌نشیند: «بعضی وقت‌ها واژه‌ای که برای ترحم به کار می‌برند خیلی روی دلم سنگینی می‌کند؛ مثلا من دوست ندارم به من بگویند فلج یا افلیج، معلول برای من خوشایند‌تر است، اما خیلی از اطرافیان ما این حس را درک نمی‌کنند. در مرکز توانبخشی که بودم یکی از دوستانم نابینا بود. او هم از همین موضوع گله می‌کرد و می‌گفت به ما می‌گویند روشندل. هرچند این واژه خیلی احترام‌آمیز تلقی می‌شود، اما درواقع بار معنایی‌اش را دوست نداشت. می‌گفت من نمی‌بینم پس اگر بینا نیستم می‌شوم نابینا.»
همین قدم‌های کوچک و رعایت حقوق معلولان گاهی از چشم خیلی از مردم دور می‌ماند. هر چند که تنها آموزش برای تغییر نگاه افراد جامعه به معلولان کافی نیست. اصل این ماجرا برمی‌گردد به زیرساخت‌هایی که دولت و مسئولان باید برای این قشر فراهم کنند. سرویس‌دهی و ساخت مکان‌ها و محل‌هایی برای سهولت رفت‌وآمد، آموزش و کار کردن برای معلولان در جامعه مهم است. مهم است تا آنها با همه محدودیت‌ها و تفاوت‌های‌شان با افراد عادی جامعه حق و حقوق شهروندی‌شان از نظر دور نماند. معلولان هم مثل همه افراد عادی حق دارند؛ ویلچرنشین‌ها و عصاسفیدها در گوشه‌ای از روزمرگی ما به همان اندازه سهم زندگی دارند.


تعداد بازدید :  124