| ابوالفضل گیلانی | کارشناس امور نابینایان |
بعد از جنگ اول و دوم جهانی، افراد بسیاری آسیب دیدند. کسانی که دچار انواع و اقسام معلولیتها شدند و آسیبهای بسیاری دیدند. این افراد درنهایت توانستند در سیوهفتمین اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در سال 1983 میلادی حاضر شوند و حرفها و اعتراضاتشان شنیده شد. آنها میگفتند اگر ما دست، پا یا چشم نداریم اما انسانیم و حق زندگی داریم. پس از این بود که روز خاصی را به روز معلولان اختصاص دادند. حال اگر بخواهیم انواع معلولیت را بشمریم، میتوان آن را به انواع مختلف جسمی - حرکتی، ذهنی، ناشنوایی و نابینایی تقسیم کرد و بزرگترین خواسته این چهار گروه این است که به قولهایی که برای بهبود روند زندگیشان داده میشود، عمل شود. میدانیم که دستهای از معلولیتها به دلیل عدم واکسیناسیون بهموقع، نبود بهداشت، مصرف مواد مخدر توسط والدین و ... ایجاد و تمام اینها با برخوردهای جامعه تشدید شده است. برخوردهایی که معلولیت را بیش از پیش بهعنوان یک کاستی نشان میدهد و از سوی دیگر کلیشههایی پررنگ میشود که این کلیشهها صرفا میتواند مشکلات یک فرد معلول را بیشتر کند؛ برای مثال رسانهها علیالخصوص رادیو و تلویزیون موفقیت یک فرد معلول را در تحصیلاتش میدانند و مدام گزارشهایی از افراد معلول تهیه میکنند که اینها دارای مدرک دکترا هستند. این مورد بهخصوص در مورد افراد نابینا بسیار دیده میشود. هرچند اینها موفقیت است و اینکه کسی با تلاش و با وجود همه مشکلات به نقطهای برسد که قابل اتکا باشد، اتفاق خوبی است ولی خودش به تنهایی کارایی ندارد و موفقیت محسوب نمیشود. در جامعه کنونی ما افراد عادی از نظر اشتغال مشکل دارند، وای به حال آنکه یک فرد معلول بخواهد کار کند.
صرف اینکه یک معلول یک مدرکی به دست آورده و باید به همان بسنده کرد بهعنوان موفق بودن آن فرد، صرفا فشارهای روانی را افزایش میدهد. آن فرد دکترا گرفته و رتبه اجتماعی به دست آورده، اما وقتی تحویلش نمیگیرند و به حرفش گوش نمیدهند، این موفقیت فایدهای برایش ندارد و تنها ضرر است؛ وقتی باعث میشود به کارهای عادی زندگیش هم نرسد و افسردگی هم به دردهایش اضافه شود. این امر در وضع انجمنهای حامی معلولان هم بسیار مشهود است تا جایی که یکی از مشکلات بچهها خود انجمنهاست. انجمنها فقط آمارهایی میدهند و بودجههایی میگیرند که اصلا کنترل نمیشود. بودجه از ارگانی چون بهزیستی میگیرند اما به آن سازمان هم پاسخگو نیستند. در حقیقت انجمنهای مردمنهاد خصولتی شدهاند، نه ارگان مردمنهاد و سازمان دولتی. به هیچکدام هم جواب پس نمیدهند. اگر نابینایی به انجمن معرفی شود که برایش کار پیدا کنند، انجمن میگوید کار ندارد و صرفا به انجام کارهای رفاهی مثل سفر میپردازد، البته هزینه سفر را هم از بچهها میگیرند و در برخی از موارد، بیلان کاری تحویل ادارات دولتی که کمکرسانشان هستند، میدهند و از آنها هم پولی دریافت میکنند. اینها مشکلات بسیار گستردهای است که کسی هم پاسخگو نیست. حتی بسیاری از امکانات مانند دستگاه برجستهساز برای نابینایان هم باید توسط بهزیستی تهیه شود که متاسفانه این اتفاق نمیافتد و این درحالی است که ما هیچوقت نمیگوییم تمام هزینه را بهزیستی بدهد. هزینه این دستگاهها در حدود هشتمیلیون تومان است و خوشبختانه مهندسان داخلی آن را تولید میکنند و سازمان بهزیستی که متولی است باید اینها را بخرد و در اختیار ما بگذارد که تاکنون یا نخریده یا اگر هم خریده خیلی اندک بوده است. ما توقع داریم این دستگاهها را به صورت عمده تهیه کند و به صورت قسطی در اختیار ما بگذارد چون این دستگاهها خصوصا برای افراد تحصیلکرده بسیار دارای اهمیت است چون دستگاه برجستهنگار، دستگاهی است که کار مانیتور را انجام میدهد. هرچند سال گذشته رئیسجمهوری قول داد تا تکنولوژی بیشتری در اختیار ما قرار گیرد ولی متاسفانه اتفاق خاصی نیفتاد.
در کنار تمام این موارد، ضعف قانونی و عدم حمایت قانونی هم مشکل بزرگتری است. قبل از انتخابات مجلس دهم تلاشهایی صورت گرفت تا از میان معلولان هم برای نمایندگی در مجلس کاندیدا شوند. این درست است که هر موردی که در مجلس مطرح میشود، موافق و مخالف خودش را دارد، اما غصه ما این بود که نمایندگان مجلس گفتند نابینا نمیتواند نماینده شود و توانایی اجرایی شغل نمایندگی را ندارد. مثال عینی که یکی از نمایندگان مجلس زد این بود که اگر جایی سیل و زلزله بیاید آیا نابینا میتواند برود به منطقه آسیبدیده و گزارش به مجلس بدهد؟
این سوال واقعا عجیب بود. حالا سوال من این است که آیا در همین حادثه قطار اخیر که رخ داد تمام 290 نماینده به محل حادثه رفتند؟ فقط چند نفر رفتند یا نماینده خودشان را فرستادند. مورد دیگر این بود که نمایندگان مجلس گفتند اگر نابینا عضو مجلس شود، برای مجلس هزینهبردار است. اگر بخواهیم مطلبی را بخوانیم باید کسی را بیاوریم تا این کار را برای فرد معلول انجام دهد. اما من به شما میگویم که نیازی به هیچیک از این کارها نیست. همین الان من از تمام اخبار جهان و ایران باخبرم. نهتنها من که خیلی از دوستان معلولم. ما اینترنت داریم و البته گویاست و اخبار را تمام مدت میخواند و نیازی به کس دیگر هم نداریم. به این ترتیب، مشکل ما نهتنها برخوردهای جامعه و کلیشهها که حتی برخوردهای نمایندگان مجلس هم هست و برای همین هرگز حتی یک نماینده معلول در مجلس وجود نداشته است.