سفرنامه دیگر به سیفالدوله مربوط است. نویسنده این سفرنامه، در صفحه نخست کتاب، خود را چنین میشناساند «چنین گوید سیفالدوله سلطان محمدبن فتحعلی شاه قاجار» و نیز در چند جای دیگر خود را فرزند فتحعلی شاه میخواند. سیفالدوله در ربیعالثانی 1289 قمری به سمت نیابت تولیت آستان قدس رضوی تعیین میشود. سیفالدوله درباره ساکنان مشهد و اخلاق مردمان آنجا روایت میکند «سکنه این شهر گروه مختلف ترک و کرد و غرب و عجم و مروی و هراتی و افغان و کشمیری و همه قسم مردم هستند». او درباره شهر مینویسد «در این شهر حمامها و کاروانسراها بسیار است. جمعیت شهر بیش از هفتاد هزار نفر است همه چیز در مملکت خراسان به عمل میآید همه قسم میوه و مرکبات و گندم و خرما و جو و برنج همه نوع حبوبات و زعفران و تنباکو و ابریشم و پنبه از خود همین منطقه حاصل میشود. در خود مشهد چیزی که وجود ندارد انار و انجیر است که از ترشیز و سبزوار می آورند. خربزه و هندوانه خوبی دارد. نانش از بهترین نانها است. پنیر و ماست بسیار خوبی دارند. عناب و زرشک بیدانه از تحفههای این ملک است».
بخشی از سفرنامه سیفالدوله، به توصیف صنایع دستی در مشهد اختصاص یافته است «پارچههای ابریشمی را در این شهر خوب میبافند. شالهایش از شالهای کشمیر بهتر بافته میشود و اینکه دستگاههای قالیبافی خوبی دارند».
سیفالدوله توصیف خود را از مشهد، به بناهایی میرساند که موجب رونق شهر شدهاند «در بالا خیابان و پایین خیابان مدرسهها و مساجد و کاروانسراهای بسیار عالی ساخته بودند. مرحوم میرزا جعفر خان در زمان تولیت خودش در بالا خیابان دارالشفای خوبی ساخته است. ... در سمت روبهرو مسجد بسیار عالی خوبی است از آجر و سنگ و کاشی موسوم به مسجد گوهرشاد. مدرسه پریزاد مدرسه خوبی است در سمت بالای سر متصل به حرم. در آن از بازار گشوده میشود گفته شده که پریزاد زنی بوده از بستگان گوهرشاد». این شاهزاده خوشذوق قاجاری البته بخش فرهنگی مشهد و حرم رضوی را نیز از نگاه دور نمیدارد «کتابخانه معتبر در آستان مقدسه هست اسباب طلا و نقره و جواهر با اینکه در انقلابات مکرر از میان رفته باز در ضریح مطهر و حرم مبارک و خزانه حضرت بسیار است. خدام این آستانه مقدسه از همه قسم هزار نفر میشوند که از خزانه حضرت مشاهره و مخارج میبرند. همه شب از کارخانه [منظور آشپزخانه] خاصه حضرت به خدام حرم شام و ناهار داده میشود و به فقرای زوار هم شام میرسد».