| مصطفی عابدی |
هنوز مدت زيادي از سقوط هواپيماي ايران 140 نگذشته كه رئيس صنايع هوايي از ساخت هواپيماي 150 نفره خبر داد و بهسهولت تمام انتقادهاي وارده به آن هواپيما را رد كرده و غيرمستدل دانسته است. بهطور طبيعي ما نه وظيفه داريم و نه قادريم كه درباره علت سقوط آن هواپيما سخني قطعی بگوييم و داوری نهایی کنیم و چارهاي نيست جز اين كه منتظر نتيجه نهايي رسيدگيكنندگان بمانيم. ولي اگر قرار است كه همه منتظر گزارش نهايي بمانند در اين صورت رئيس سازمان صنايع هوايي هم بايد به انتظار انتشار آن نظر ميماند. ولي از زاويه ديگر ميتوان به موضوع نگاه كرد. فارغ از اين كه جزئيات هواپيماي ساخته شده ايران 140 چه بوده، آيا آن پروژه نهايتاً با شكست مواجه شد يا خير؟ آيا خط توليد به این بزرگی را فقط براي ساخت و تولید چند فروند محدود هواپيما راه مياندازند؟ اکنون پس از چندسال که از تولید آنها گذشته است آیا هيچ كدام از اين تعداد هواپیماها در حملونقل بار و یا مسافر فعال هستند؟ آيا هيچ كدام از شركتهاي داخلي و خارجي براي سفارش در خرید آن پيشقدم شدهاند؟ اگر پاسخ به اين موارد مثبت نيست و تصوير مثبتي از آن هواپيما در اختيار قرار ندارد، با كدام منطق علمي و اقتصادي و فني بايد وارد مرحله بسيار پيشرفتهتر و ساخت هواپيماي 150 نفري (حدود 4 برابر بزرگتر) شد؟ آيا تاكنون از پروژه ايران 140 ارزيابي اقتصادي انجام و ارایه شده است؟ در اين وضعيت بيپولي شديد چرا بايد سرمايههاي كشور در صنعتي بهكار رود كه نتيجهاش جلوي چشم همه است؟ آيا فقط براي اين كه بگوييم «ما ميتوانيم» حق داریم چنین مبالغ بزرگی را اتلاف کنیم؟ آيا فقط براي اين كه بگوييم ما هم صنعت هواپيماسازي داريم میتوانیم در این راه گام برداریم؟ اگرچه سرنوشت ايران 140 روشن است و در موقع سقوط آخرين مورد آن به تفصيل در رابطه با آن سخن گفته شد، ولي حتي اگر اين ايرادهاي فني و درنتيجه سقوط هم وجود نميداشت آيا به لحاظ اقتصادي بهصرفه بود كه وارد چنين ميداني شويم؟ حتی اگر دستاوردی هم در این میدان وجود داشته باشد آیا به منزله خروج از دهها ميدان ديگر نبود؟ از همه مهمتر اين كه رئيس محترم سازمان صنايع هوايي چرا پس از سقوط ايران 140 وارد فضاي مطبوعاتي و پاسخگویی به افکارعمومی نشدند و سخنان قبلي خود درباره اين هواپيما را مجدداً مرور نكردند و درباره آن توضيح ندادند؟ آيا گمان ميكنند اكنون كه حدود دو ماه از ماجرا گذشته، قضيه ايران 140 فراموش شده است؟
جامعهاي توسعه خواهد يافت كه پول و سرمايه خود را در زمينههايي صرف كند كه بيشترين بازدهي را داشته باشد. آيا تا به حال فكر كردهايم كه در 8سال دولت پيش، چرا بهرغم صرف صدها ميليارد دلار، شاهد رشد اقتصادي چشمگيري نبودهايم؟ آيا اين پولها سرمايهگذاري نشده بود؟ واقعيت اين است كه همه ارقام اعلام شده سرمايهگذاري شده بود، ولي يا در جريان كار اتلاف شد، يا موارد ساخته شده بسيار گران تمام شد، يا از همه بدتر اين كه كارايي و بهرهوري آن پايين بود. مثل اين كه دهها حلقه چاه عميق با قیمتهایی بالاتر از قیمت بازار در جايي زده شود كه آب ندارد و يا آب آن شور است. آن مبالغ عظیم سرمايهگذاري شده، ولي نتيجهاي در توليد نداشته است. از اينرو از آقاي رئيسجمهوری يا وزير اقتصاد و يا سازمان مديريت يا هر جا و هر كس ديگري كه مسئول اقتصاد اين كشور است درخواست ميشود صرف هزينه در اين صنعت را منوط به ارايه گزارشي كند كه دو مؤلفه فني و اقتصادي آن به روشنی ارزیابی شده باشد. به عبارت ديگر به لحاظ فني نشان داده شود كه توانايي كشور براي توليد هواپيمايي با استانداردهاي بینالمللی و شناختهشده وجود دارد و يا خير؟ به علاوه سرمايهگذاري در اين زمينه موجب سودآوري و فروش محصول نهايي ميشود يا خير؟ يا اين كه محصول نهايي در تيراژ چند فروند توليد و با زور كارخانه به مشتريهای دولتی فروخته ميشود و چندسال بعد نيز به سرنوشت ايران 140 دچار ميشود. البته نه با 40كشته كه با 150 كشته!