شماره ۱۰۰۲ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۷ آذر
صفحه را ببند
از پذیرش هرگونه حادثه معذوریم

دانیال فتحی طنزنویس

 یکشنبه 7 آذر 95 را درحالی شروع می‌کنیم که دوستان با عزمی راسخ کمر به سیاسی کردن اتفاقات بسته‌اند؛ یعنی از لحظه‌ای که این دو قطار برخورد کرده‌اند به هم یک گروه کف دست‌هایشان را به هم می‌مالند و می‌گویند: آخ جون! استیضاح وزیر راه و شهرسازی! گروه مقابل هم متقابلا دست‌هایشان را به هم می‌مالند و می‌گویند: آخ جون! فرار از پاسخگویی به علت سیاسی شدن فضا! خلاصه وضع غریبی است. کم مانده گفته شود متاسفانه آقای ریزعلی خواجوی بعد از آن حادثه اقدام به تربیت نسل بعدی نکرد و برای همین دیدیم در این حادثه کسی نبود که قطارها را آگاه کند. با این حال بنده فکر می‌کنم اگر ریزعلی خواجوی هم بود و همان حرکت را تکرار می‌کرد، احتمالا متهم به موارد زیر می‌شد:
- خدشه‌دار کردن عفت عمومی از طریق درآوردن لباس جلوی زن و بچه مردم
 – حمل سلاح
 – تخریب اموال عمومی از طریق شلیک به قطار
– اخلال در برنامه‌ریزی قطار که می‌خواست سر وقت به کوه بخورد و از این دست موارد.
 پس چه بهتر که قضیه سیاسی شود و فردا یک موج دیگر خبری بیاید و بشورد ببرد پایین ... بله ... شکر خدا خبر رسید که فیدل کاسترو هم درگذشت. این هم موج جدید! این‌که میگن خدا روزی رسونه، اینه‌ها!!
غافلگیری
یکی از اتفاقات بامزه‌ای که بعد از حوادث غیرمترقبه و مترقبه در کشور می‌افتد، غافلگیری مسئولان است؛ مثلا طرف مدیریت بحران فلان منطقه را به عهده دارد، منشی‌اش می‌آید توی اتاقش و می‌گوید: جناب رئیس! در فلان جا ما درگیر این بحران شدیم. مدیر بحران دو متر از جایش می‌پرد و درحالی‌که عرق بر پیشانی‌اش نشسته می‌گوید: چطور ممکنه!؟ بحران؟ اونم این موقع؟ منشی می‌گوید: این موقع مگه چشه قربان؟ مدیر بحران می‌گوید: آخه الان موقع ناهاره، من آمادگی‌شو ندارم یا مثلا در آذرماه آسمان تصمیم می‌گیرد مقادیری برف به زمین حواله کند. منشی استاندار، فرماندار، بخشدار، شهردار یا هر دار دیگری می‌رود توی اتاق دار و می‌گوید: جناب دار! برف اومده. دار هم که همین‌طور سرش توی گوشی است و دارد عکس‌های ملت را با برگ پاییزی و بوت و در آستانه فصلی سرد لایک می‌کند، می‌گوید: بهش بگین بره دو ماه دیگه بیاد. الان چه موقع برفه؟ یک‌سری از مسئولان هم ضمن گلایه از برف گفتند: الان ما آمادگیش رو نداریم. خونه نامرتبه، پیژامه تنمونه، میوه هم نداریم. چرا از قبل اطلاع نمیدن این بی‌ملاحظه‌ها؟ همین می‌شود که بعد از بارش دو میلیمتر برف در شهرهای شمالی نشانه‌های وقوع آخرالزمان در شهر پدیدار می‌شود و قطعی گاز و برق و اینترنت و... را شاهدیم.
کمبود امکانات
مسئولان ما یک علاقه عجیبی به کمبود امکانات دارند. فکر می‌کنید برای چه ما در همه زمینه‌ها کمبود امکانات داریم؟ چون پول نداریم؟ عرضه نداریم تجهیز شویم؟ سوءمدیریت داریم؟ تحریمیم؟ خیر! چرا همه‌اش حدس‌های اشتباه می‌زنید؟ ما از کمبود امکانات لذت می‌بریم. مدال وزنه‌برداری که با کپسول گاز تمرین می‌کرد، لژیونر شدن بازیکنی که کفش فوتبال نداشت، صعود به جام‌جهانی بدون بازی تدارکاتی و حتی یک دست لباس! خب اینها لذت‌بخش است. حالا یک وقت‌هایی هم هست که حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، مثلا دو تا قطار به هم می‌خورند، امدادگران بعد از دو، سه ساعت به محل حادثه می‌رسند، جعبه‌ها و کیف‌ها و ساک‌ها را باز می‌کنند و می‌بینند امکانات نیست! خب اگر دو، سه نفر هم با این کمبود امکانات با تنفس مصنوعی و این روش‌ها زنده بمانند لذت‌بخش است. نمی‌دانم چرا مردم این چیزها را درک نمی‌کنند!

 


تعداد بازدید :  506