شماره ۱۰۰۲ | يکشنبه 7 آذر 1395
صفحه را ببند
تلفنخونه

| سامی ریگی|- جمشید؟ چرا گلچین روزگار آن‌قدر پرکار شده؟ چرا هی می‌چینه؟ چرا بند کرده به ما؟! جمشید مگه نمی‌گفتی پاییز قشنگه؟ مگه نمی‌گفتی برگ‌ریزونای پاییز قشنگه؟ خب این بود؟! ما دلمون خوش بود توی این پاییز دیگه دلمون نمی‌لرزه! گفتیم: این دفعه نه هر دفعه است که تا گرمای تابستون می‌رفت، تا یکم هوا سرد می‌شد، دل ما به دلشوره میفتاد! انقدری که تو از پاییز تعریف کردی، ما گفتیم امسال ما هم مثل بقیه از پاییز خوشمون میاد! اما این پاییز که برگ ریزون نبود، آدم ریزون بود. دیگه چیکار زوار داشت آخه! جمشید؟ تو که می‌گفتی پاییز پادشاه فصل‌هاست! حالا فهمیدم چرا! زده همه‌رو قلع و قمع کرده پاییز! واسه این بهش میگی پادشاه فصل‌ها!
- خیلی ببخشید وسط صحبت قشنگتون میام! ولی فکر کنم می‌خواستید به رادیو چهرازی زنگ بزنید، این‌جا شهرونگه!
- چه فرق داره برادر! دل پرغصه، دنبال یکی می‌گرده که واسش حرف بزنه!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  495