| محمدمعین گلباغ | کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی |
استعمار هند
31 دسامبر سال 1600 ميلادي، دولت انگلستان در راستاي سياست استعمارياش در آسيا، فرمان ايجاد كمپاني هند شرقی را صادر كرد و همه بازرگانان و ماموران و دريانوردان انگليسي كه قصد فعالیت در این قاره و آبهاي آن را داشتند، مجبور به عضویت در اين كمپاني شدند. انگلیسیها بهتدریج بر رقبای پرتغالی و هلندی خویش فایق آمدند و هند را محل نفوذ خود ساختند.
پس از مرگ «اورنگزیب» آخرین سلطان مسلمان مغول هند در سال 1707 میلادی، انگلستان، قدرت بریتانیا که ابتدا تحتعنوان تجارت و بازرگانی وارد هند شده بودند، رو به فزونی گرایید. نفوذ و تسلط انگلستان در دو مرحله جلوهگر شد. نخست، از طریق تلاش کمپانی هند شرقی در به دست آوردن اجازه فعالیتهای بازرگانی و اخذ امتیازات از حکمرانان محلی یا مرکزی که به تصرف سرزمین هند جز «پنجاب»، «سند» و «کشمیر» و سقوط «گورکانیان» انجامید و سپس جایگزینشدن دولت انگلستان و اعلام انضمام رسمی هندوستان به مستعمرات و متصرفات بریتانیا. پس از آنچه بریتانیاییها شورش علیه دولت مرکزی در سال 1857 خواندند، هند بهطور مستقیم به زیر یوغ بریتانیا درآمد و ملكه ويكتوريا، یکم ژانويه سال 1877 ميلادي خود را پادشاه انگلستان و امپراتور هند اعلام کرد و این سمت در خاندان سلطنتی انگلستان تا سال 1947 باقی ماند.
سه سده استعمار بریتانیا
حجم ثروتي كه انگلستان در خلال اولين دهههاي استعمار از هند بيرون كشيد، بين500 ميليون تا يكميليارد دلار آمريكا تخمین زده میشود و این روند ادامه یافت، بهگونهای که در اوايل قرن بيستم، بريتانيا سالانه بيش از 10 درصد درآمد ناخالص ملي هند را به تاراج ميبرد. پس از اينكه بريتانيا بر هند غلبه يافت، شركت هند شرقي و پارلمان انگلستان سياست صنعتزدايي را آغاز كردند. واداشتن هند به انقياد از صنايع بريتانيا و مجبور کردن مردم هند به توليد مواد خام براي عرضه به صنايع و كارخانجات بافندگي آن کشور ازجمله رئوس این سیاست بود. نمايندگان تجاري بریتانیا، قدرت قانوني زيادي را بر بافندگان روستايي هند اعمال ميكردند؛ موانع تعرفهاي مانع حضور ابريشم و كتان هندي در بازارهاي انگلستان ميشد، اما در عوض كالاهاي انگليسي بدون تعرفه و با پرداخت عوارض جزیي وارد هند ميشد.
اختراع دستگاه بافندگي در اروپا چرخه افول صنايع هند را تكميل كرد. حتی هنگامي كه اين دستگاه در هند وارد شد، انگلستان با تحميل نوعی ماليات غيرمستقيم بر توليد منسوجات پنبهاي چرخه تولید كارگاههاي جديد را با مشکل مواجه ساخت. انتقال مازاد اقتصادي از هند به انگلستان، گسترش روند صنعتزدايي و هجوم سيلآساي محصولات انگلستان به جامعه هند و فقير كردن روستایيان، از يكسو به توسعهنيافتگي هند و از سوی ديگر منجر به انباشت سرمايه براي انگلستان شد. با اين حال سياست استعماري انگلستان تنها داراي وجوه اقتصادي نبود، بلكه آثار عميق سياسي و فرهنگي را نيز به همراه داشت.
گاندی و استقلال هند
موهنداس کرمچند گاندی که بعدها از جانب مردم هند لقب ماهاتما به او داده شد، درسال 1869 در شهر پوربندر چشم بهجهان گشود.
پدرش وزیر اعظم ایالت بود اما زندگی ساده و بیپیرایهای داشت. مادر و خانوادهاش پایبند به اصول هندوییسم بودند که همین پایبندی در زندگی و افکار او متجلی شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی برای تحصیل در رشته حقوق راهی انگلستان و درسال 1891 برای وکالت در دادگستری فراخوانده شد. در کار وکالت توفیقی نیافت تا اینکه از طرف شرکت معتبر هندی پیشنهادی برای دفاع از آن شرکت در دادگاهی در آفریقایجنوبی دریافت کرد.
پذیرش این پیشنهاد و عزیمت او به آفریقایجنوبی نقطهعطفی در مبارزات اوست. مشاهده وضع اسفبار هندیهای مقیم آفریقایجنوبی، گاندی را به تفکر واداشت. وی طی سفری که درسال 1901 به هند داشت به کنگره ملی پیوست. در 1915 پس از فعالیتهای متعدد در آفریقایجنوبی به هندوستان بازگشت. سیر اقدامات او از ورود به هند تا استقلال بهصورت اجمالی بهشرح ذیل است؛
درسال 1919 به نشانه اعتراض به اقدام دولت درمورد کاهش آزادی، عزای عمومی اعلام کرد. در 18 مارس 1922 به اتهام تحریک مردم علیه دولت به 6 سال زندان محکوم شد. در 12مارس 1930 بهعنوان اعتراض به مالیات نمک، پیادهروی 320کیلومتری خود را شروع کرد. این اقدام او سبب شکستن قانون مالیات و بازداشت او شد. این راهپیمایی، الهامبخش مردم هند بود و همانطور که جواهر لعل نهرو میگوید، توفانش روستاها را درنوردید و سبب شد مردم هند برای اولینبار به هند یکپارچه فکر کنند. درسال 1939 و با وقوع جنگ جهانی دوم گاندی از دولت انگلیس درخواست کرد که هند را بهعنوان کشوری مستقل و آزاد بشناسد اما دولت انگلیس همه اعضای مهم کمیته و کنگره ملی ازجمله جواهر لعل نهرو را به زندان انداخت. در پی این اقدام خصومتآمیز، مردم هند قیام کردند که با سرکوبی وسیع مواجه شدند. لیک اداره سرزمین هند با روش زور و فشار امکانپذیر نبود، همهجا را طغیان فراگرفته بود و نایبالسلطنه هند به ناچار در 12 آگوست 1946 از جواهر لعل نهرو و ماهاتما گاندی دعوت کرد که دولت موقتی تشکیل دهند. سرانجام در 15 آگوست 1947 کشور هند به استقلال رسید.
بهطور خلاصه گاندی 3 مرحله مختلف را در راستای جنبش استقلال هند دنبال کرد. عدم همکاری در سالهای 1919 تا 1922، جنبش نافرمانی مدنی و نمک ساتیاگراها از 1930 تا 1931 و جنبش هند را ترک کنید از 1940 تا 1942. او مبارزات در راستای پیگیری حقوق انسانی هندیان را سازمان داده و روش کلاسیک مقاومت مدنی بیخشونت خود یا ساتیاگراها را توسعه داد. سرانجام در ژانویه 1948 گاندی مورد اصابت 3 گلوله جوان متعصب هندی که از صلح با مسلمانان ناخشنود بود قرار گرفت و جان سپرد.