اگر ممکن است در ابتدا درباره پوشاک و لباس در تاریخ ایران بگویید.
شريف رضوي: ايران از معدود كشورهايي است كه ساکنان آن در تاريخ خود همواره پوشش داشتهاند و به لباس نهتنها از جنبه حفاظت از بدن بلکه از لحاظ زیباییشناسی نیز اهميت ميدادهاند. به عبارت دیگر پوشش در ایران تنها برای پوشاندن نبوده بلکه لباس و مظاهر آن بیانگر نوعی زبان نشانهشناسی خاص بوده بهطور مثال لباسهاي متفاوت نشاندهنده شأن و جايگاه افراد بوده است.
صحبت از تاريخ لباس در ايران شد، طبيعتا شكل لباس در دورههاي مختلف متفاوت بوده است در اين باره چه نكاتي براي گفتن هست؟
شريف رضوي: تنوع لباس در ايران بسیار زياد بوده و در دورههای مختلف و بنابر اتفاقات تاریخی متفاوت بوده است. پیش از اسلام پوشاک اقوام آریایی، مادها، پارسها، سلوکیان، پارتها و ساسانیان را دیدهایم و پس از اسلام میتوان از پوشاک خاص اعراب، سامانیان، ایلخانان، صفویان، افشاریان، زندیان، قاجاریه و نهایتا پهلوی و البسه متداول پس از انقلاب اسلامی نام برد.
لباس و پوشش مردم در هر يك از اين دورهها مشخصاتي داشت كه با دورههاي ديگر فرق ميكرد.
آنچه بايد گفته شود اين است كه جز در دوره پهلوي يكي از ويژگيهاي مشترك در همه دورهها تأکید بر پوشيدگي زن و مرد ايراني با لباس بود. اين پوشيدگي آنچنان كه تاريخ هم نشان ميدهد بخشي از فرهنگ و هويت ما ايرانيهاست و در هیچ دورهای شاهد فقدان آن نبودهایم.
درواقع پوشش بخشی از هویت ما است.
شریفرضوی: بله همینطور است. موضوع اینجاست که بايد راهكارهايي پيدا شود تا اين بخش از فرهنگ ما كه مورد هجوم قرار گرفته است مصون بماند. بهگفته مقام معظم رهبری ما مورد شبیخون فرهنگی قرار گفتهایم، به همین دلیل باید متوجه باشیم سبك زندگياي كه از طرق مختلف مانند اينترنت و ماهواره به ايرانيان القا ميشود چيزي نيست كه با فرهنگ و هویت ما سنخيت داشته باشد. اين به آن معنا نيست كه همه آنچه را در بيرون از ايران است نفي كنيم. ميشود بعضي پديدههاي فرهنگي را با اصلاحاتي مورد استفاده قرار داد ولي در مورد پوشش ما بايد بر فرهنگ خودمان تاكيد و اصرار بورزيم. دليل اين امر هم مشخص است چون لباس و پوشش را ميتوان پرچم وجودي هركس قلمداد كرد.
وقتي بحث جنگ نرم يا شبيخون فرهنگي مطرح ميشود به اين معناست كه بايد در برابر موتور فرهنگياي كه فرهنگ و هويت ما را مورد تهاجم قرار داده بايستيم و اين نيازمند كار مداوم در همه عرصهها و ازجمله لباس و پوشش است.
این مبارزه در عرصه پوشاک و لباس چگونه قابل انجام است؟
شریف رضوی: بايد دقت كنيم كه شكل و نوع لباس و پوشش در ايران از قابليتها و ظرفيتهايي برخوردار است كه اگر به آن توجه شود و روي آن كار شود ميتوان به دستاوردهاي بزرگي رسيد. بايد اين پوشش را بر مبناي آموزههاي اسلامي و ايراني بهروز كرد تا از اينطريق گرايش به آن افزايش پيدا كند. بهنظر من ما آنقدر ظرفيت داريم كه نهتنها براي خودمان الگوسازي كنيم كه حتي براي كشورهاي اسلامي و ساير كشورها هم لباس، طراحي و توليد كنيم.
براي اين هدف چه مقدماتي لازم است؟
شريف رضوي: يكي تربيت افراد متخصص در حوزه لباس و پوشش است. اين افراد ميتوانند در زمينه ترويج پوشش و عفاف و حجاب عمل كنند. درحال حاضر برخي موسسات هستند كه در اين كار، فعال شدهاند. اين موسسات با كار كارشناسي به اين نتيجه رسيدهاند كه لباس ايراني بايد با فرهنگ و شرايطي كه مردم ما در آن زندگي ميكنند هماهنگي داشته باشد و با همين نگاه، به طراحي و آموزش پرداختهاند تا لباسهايي كه توليد ميشود در عين زيبايي همسان با روح و فرهنگ ديني و ملي ما باشد. شايد يك مثال قضيه را روشن كند. مثلا در كشور ما سايزها و اندازههايي را در لباس زنانه و مردانه مورد استفاده قرار ميدهيم كه با كشورهاي ديگر تفاوت دارد. اين موضوعي نيست كه بتوان به راحتي از كنار آن گذشت و اگر به آن توجه كنيم لباس ايراني ميتواند متناسب با جامعه ما باشد.
حالا که صحبت از متخصصان و کارشناسان شد بهتر است گفتوگو را با آقاي سميعيفرد ادامه دهیم. شما در بحث آموزش افراد در زمينه لباس و بهپوشی فعال هستيد. بهنظر شما در آموزش چه مولفههايي بايد درنظر گرفته شود؟
حمزه سميعيفرد: اولين نكته توجه به شرايط ديني، فرهنگي، اجتماعي و پيشينه تاريخي ما است كه بايد در امر آموزش مورد نظر قرار بگيرد. ويژگيهاي شخصيتي مسلمانان و بالاخص ايراني مسلمان با ديگران متفاوت است و بر همين اساس بايد آموزشها بر مبناي همين ويژگيها و مولفهها باشد و از آنها تبعيت شود. در اين خصوص قوانين كشور هم هست كه طبيعتا مورد توجه آموزشدهندگان قرار خواهد گرفت. نبايد فراموش كنيم، چه مرد و چه زن، كساني كه در عرصه الگوهاي پوشاك ميخواهند فعال باشند درواقع سفيران فرهنگي هستند و بايد موضوع عفاف و حجاب را مدنظر قرار دهند. پس اولين نكته توجه به اين موضوع است.
در بحث تخصص و آموزشهاي تخصصي هم پژوهشهاي مهمي در زمينه رنگبندي، سايز و حتي ژنتيك مردم ايران وجود دارد كه صد البته بايد در آموزش الگو درنظر آورده شود. آموزش بايد به گونهاي تعريف شود كه اينها را معيار كار خود قرار دهد. بالاخره ما در جغرافيايي به نام ايران زندگي ميكنيم كه ماهيت و هويت خاص خود را دارد و هيچ آموزشي نميتواند خارج از اين چارچوبها جواب بدهد و نتيجهبخش باشد.
طبيعي است بخشي از آموزشها جنبه بينالمللي و جهاني دارد اما آنچه بايد بر آن تاكيد شود آموزههاي ديني و فرهنگي و اجتماعي ما است.
اگر ما لباس ديني و ملي خود را طراحي و توليد كرديم چگونه ميشود مردم را با آنها آشنا كرد؟
شريفرضـوي: روشهاي عرضه متفاوت و متنوع است كه تهيه بروشورها و ژورنالها يكي از آنهاست. يكي ديگر از راهها هم ارایه از طریق افراد الگو در جامعه و نشان دادن لباس از طريق اين افراد است. بايد دقت داشته باشيم كه اين روش با آنچه در بيرون از كشور ما وجود دارد باید تفاوت داشته باشد. ما نبايد براي نشاندادن كم و كيف لباس از افرادي استفاده كنيم كه با استانداردهاي بومی منطبق نیستند. مثلا بهتر است اين افراد ترجیحا عملهاي جراحي غيرمتعارف انجام نداده باشند. از طرف ديگر چون اين افراد در جامعه مطرح و شناخته ميشوند بايد به خلق و خو و شخصيت آنها نیز توجه داشت. اين افراد بايد تربيت شوند و آموزشهاي لازم را ببينند تا بتوانند بهعنوان الگو مطرح شوند.
چنين شيوههايي ميتواند ما را در عرصه لباس به بوميگرايي برساند. براي لباس اين امكان هست كه بشود لباس و مد بومي تعريف كرد.
در سالهاي اخير به اين موضوع كمتوجهي شد و جامعه ما نتوانست تلاش لازم را در اين زمينه داشته باشد. براي همين هم شاهديم انواع و اقسام پارچهها، لباسها، طرحها و مدهاي مختلف از كشورهاي همسايه ما وارد كشور ميشود و ما صرفا مصرفكننده ميشويم.
خوشبختانه در چندسال گذشته توجه به اين بحث زياد شده است و مسئولان هم بر اين نكته تاكيد دارند كه بايد روي لباس و پوششمان بيش از اينها كار كرد.
اگر بخواهيم به صورت تخصصي به بحث آموزش بـپـردازيـم چه موضوعاتي مطرح ميشود؟
حمزه سميعيفرد: فردي كه قرار است الگو شود بايد با بسياري از رشتهها آشنا باشد. مثلا بخشي از بازيگري را بداند با هنرهاي دراماتيك آشنا شود، موسيقي را درک کند و گرافيك را هم تاحدی آموزش ببيند. در كنار اينها آموزشدهندگان به موضوعات روانشناسي و جامعهشناسي هم توجه دارند چرا كه اينها هم تاثير بسزايي در محتواي آموزش دارند. بههرحال فكر ميكنم پوشش فقط لباس نيست و در رفتار، گفتار و نگاه هم تجسم مييابد و همينهاست كه بر افراد ديگر تاثير ميگذارد. اين را هم نبايد فراموش كنيم كه آموزش بهتر است از همان دوران كودكي آغاز شود تا فرد با زمينههاي مختلف و بهخصوص فرهنگي و اجتماعي آشنا شود.
درحال حاضر وضع آموزش را چگونه ميبينيد؟
حمزه سميعيفرد: اگرچه درحال حاضر موضوع جدي گرفته شده است اما از آنجا كه در سالهاي قبل مورد تاكيد نبود كار چنداني انجام نشد. اگرچه افراد دلسوزي هم بودند كه كار كردند اما از آنجا سازماندهي خاصي وجود نداشت چندان موثر واقع نشدند. از طرف ديگر هجوم بعضی افراد سودجو از طريق شبكههاي اجتماعي و ابزار ديگر هم بود كه در نتيجه باعث شد توجه به آموزشهاي داخلي افزايش پيدا كند.
در حال حاضر با پژوهشهايي كه انجام شده لازم است چارچوب آموزشي متناسب با فرهنگ ايراني و اسلامي طراحي شود كه ما مطمئنيم با حمايت نهادهاي مختلف كه هر يك سهمي در اين قضيه دارند، ميشود اين درخت را سترگ و بسيار مستحكم كرد. اين نكته را هم اضافه كنم كه درحال حاضر برخي آموزشهايي كه در كشور ما انجام شده بهگونهاي است كه ميتواند در سطح بينالمللي و خصوصا كشورهاي اسلامي براي خود جايگاه داشته باشد و بهعنوان يك متد و روش مورد استفاده ديگران قرار گيرد كه اين خود در گسترش فرهنگ ديني و ملي ما تاثير بسزايي خواهد داشت. در اين مورد رشد ما تا آنجا بوده كه برخي كشورها درخواست كردهاند متدهايمان را به آنها ارایه دهيم.
شريف رضوي: حتي برخي كشورها از ما خواستهاند كه در كشورهاي آنها به آموزش بپردازيم اما تصميم ما اين است كه نيروهاي آنها بيايند و در ايران آموزش ببينند چون ميخواهيم اين امر به نام ايران باشد و اعتبار آن هم براي ما باشد.
تاثير اين آموزشها را در اقتصاد كشور چگونه ميبينيد؟
شريف رضوي: همانطور كه مقام معظم رهبري امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مديريت جهادی» اعلام کردند لازم است به همه زمینهها در موضوع لباس دقت داشته باشیم. یعنی هم به فرهنگ و هم به اقتصاد. اگر به گردش مالي در عرصه پوشاك و همينطور به تاثيرات فرهنگي پوشاك نگاه كنيم متوجه اهميت موضوع ميشويم. مطابق آماري كه يكي از موسسات معتبر جهاني داده گردش مالي در حوزه مد و لباس در ايران حدود 23 ميليارد دلار است. اين رقم گرچه از كشوري مانند تركيه كمتر است اما از كشورهايي چون مالزي بالاتر است.
حمزه سميعيفرد: البته به اين رقم بايد رقمي را كه پنهان است و به صورت زيرزميني انجام ميشود، اضافه كرد. مثلا ژورنالها و طراحيهاي زيرزميني كه گردش مالي زيادي هم دارند و ديده نميشوند.
شريف رضوي: همينطور است. حالا در نظر بگيريد با چنين گردش مالي چرا بايد صنايع نساجي ما ورشكست شوند؟ چرا بايد بسياري از شركتها و افرادي كه در عرصه لباس و طراحي و توليد كار ميكنند دست از كار بكشند؟ يكي از دلايل اصلي آن واردات پوشاك است كه نهتنها از نظر مالي صدمه ميزند كه فرهنگ و هويت خاص خود را هم وارد كشور ما ميكند و صدمه آن بدتر از صدمه اقتصادي است. اگر ما شرايطي فراهم كنيم كه توليد داخلي رونق پيدا كند توجه به بيرون كم خواهد شد. افزايش توليد داخلي هم راهكارهاي خاص خود را دارد. ببينيد وقتي توليدكننده، قبل از توليد نياز بازار را نميداند و با حدس و گمان توليد ميكند طبيعي است كه احتمال شكست طرح و شكل لباس آن بسيار زياد ميشود. بايد موسسات تحقيقي و كارشناسي وجود داشته باشند كه به توليدكننده درباره نياز بازار مشاوره بدهند.
يكي ديگر از دلايل شكست طرحها و لباسهاي داخلي عدم معرفي آنهاست. وقتي لباسي با طرحي جديد توليد ميشود بايد به جامعه، فروشندگان لباس و خريداران معرفي شود. اگر به توليدكننده درباره نياز بازار مشاوره داده شود و نيز توليدات او معرفي شود امكان موفقيت او به شدت افزايش
پيدا ميكند.