محمدعلی پیوند استاد دانشگاه
امروز به آمدن فصلی فکر می کنم که آغازش یادآور خاطرات زیادی است.
فصل پاییز بیشتر از آنکه بهعنوان یک فصل آغاز شود با ماهمهر و آغاز گشایش مدارس و فصل تحصیل معروف است. هرسال که به مهر نزدیک میشویم، خاطرات دوران کودکی را به یاد میآوریم، روزهایی که دیگر برنمیگردد.
ماه مهربانی روز اول مهر غصهدار هستم. اشک در چشمانم حلقه میزند. ایکاش یکبار دیگر میتوانستم به دوران کودکی بازگردم و آن را دوباره مرور کنم.
مدیر، ناظم و معلمان جلوی در حیاط مدارس چشمانتظار دانشآموزان جدید و قدیم هستند. آنها را به آغوش میکشند و با لبخندهای خود ورودشان را تبریک میگویند.
کودکانی را میبینی که به سختی از مادرشان جدا میشوند اما آغوشی دیگری را در برابر خود میبینند که دنیای جدیدی به روی آنها بازمیگشایند، پس بهراحتی پذیرای آن میشوند.
انسانهایی که مثل شمع آب میشوند، هم از روشنایی خود و هم از جریان آب، رودی میسازند که همواره جاری و ساری است. همیشه به آینده فکر میکنند. انسانسازانی که نخبگان، دانشمندان و تاریخسازان را میپرورانند. اگر قرار بود که اسمی بهجای مهربانی بگذارند، بهترین آن نام معلم است. در نام معلم هم علم است و هم تعلیم و تربیت افرادی که دنیای ما را میسازند بدون آنکه چشمداشتی از آن داشته باشند. بهدرستی معلمی، شغل انبیاء است، آنها فقط کسانی هستند که میتوانند برابر معلم باشند.
روز اول مهر با تمام روزها فرق میکند. انگار جهان در یک شب تغییر میکند.
بهار فصل زندهشدن طبیعت است، پاییز فصل زندهشدن انسان. چه تعبیری از این زیباتر، طبیعت با انسان و انسان با طبیعت ارزشمند است.
طبیعت با شروع فصل پاییز بهسوی خواب میرود اما انسانها با تحرک خود آن را بیدار نگاه میدارند(ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست)
گشایش مدارس جذاب است اما معنای این گشایش و آغاز، معلم است. شروع سال تحصیلی یادآور انسانهای ایثارگری است که تلاش و جانفشانی آنها دوباره نمود مییابد، روز اول مهر روز پاسداشت تمامی معلمان است. زمانیکه جهان دوباره زنده میشود.
معلم عزیزم دوستت دارم.
سر تعظیم در برابرت فرود میآورم. نامهربانیهای مرا با دلرباییهای خود، فراموشکاری مرا به محبت خود ببخش، تو بخشندگی را از خدا آموختهای چون رسولان خدا مهربانی و مکارم اخلاق سرشت توست.