| علی باغبانیان | روانپزشک|
مدرسههراسی با سرگیجه، کاهش اشتها، دلدردهای نسبتا شدید و لرزش نشان داده میشود و این رفتار که در تکفرزندها بیشتر است، از نگرانی کودک نسبت به جدایی از مادر و ترس از فضای مدرسه نشأت میگیرد.
در علم روانشناسی، نوعی ترس مرضی وجود دارد که مربوط به مدرسه است؛ برخی ترسها مانند ترس از تمسخر دیگران در مدرسه، عادی است و با گذشت چند روز و تغییر ذهنیت دانشآموز برطرف میشود. معمولا کودکان یا این ترسها را بروز نداده یا به صورت علایم جسمانی مانند تکرر ادرار، خشکی دهان، تهوع و استفراغ، آن را نشان میدهند.
این نوع ترس ظرف یک هفته تا 10 روز برطرف میشود و چنانچه والدین این ترس را کنترل و مدیریت نکنند به مرور زمان برطرف خواهد شد.
در مدرسهگریزی، دانشآموز امکان تحمل مدرسه را ندارد و دوست دارد محیط را ترک کند. سرگیجه، کاهشاشتها، دلدردهای نسبتا شدید و لرزش جزو علایم مدرسهگریزی است. متأسفانه برخی والدین گمان میکنند این رفتارها عمدی است درحالیکه واقعا علایم وجود دارد و آنچه بیشتر از علایم جسمانی مورد توجه است، علایم روانی است که با اظهار نگرانی و گفتن اینکه همشاگردیها و معلم قرار است کودک را اذیت کنند، ابراز میشود.
برخی بزرگترها خاطرات بد دوران مدرسه خود را چند روز قبل از آغاز مدرسه برای کودک تعریف میکنند و این موجب ترس کودکان میشود.
ابعاد ترس از مدرسه به صورت نگرانی جدایی از والدین بهویژه مادر و ترس از فضای مدرسه، معلمان و کلاس بروز میکند. ترس از مدرسه میتواند ناشی از وابستگی کودک به والدین بهویژه مادر باشد، معمولا این وابستگی در تکفرزندها، فرزندان اول خانواده و پسرها بیشتر است؛ این ترس ناشی از دور شدن کودک از مادر است، جالب است بدانید این مادر است که اضطراب خود را به فرزند منتقل میکند، «مواظبباش»های مادر نشاندهنده اضطراب خود اوست که به فرزندش منتقل میشود.
نوع دوم نیز به ترس از فضای مدرسه، معلمان، کلاس و اذیت احتمالی همشاگردیها مربوط میشود که علت آن عدم توجیه مدرسه توسط والدین است.
در تحقیقی، میزان اضطراب دانشآموزان کلاس اول ابتدایی که چند روز پیش از شروع کلاسها از دور مدرسه و کلاسهای درس را دیده بودند، بررسی شد. نتایج نشان داد کودکانی که در ساعات آرام روز و پیش از شروع کلاسها مدرسه را از دور دیده بودند، اضطراب کمتری موقع آغاز سال تحصیلی نسبت به دیگران داشتند.
همه روانپزشکان تأکید میکنند چنانچه کودکی روز اول به مدرسه نرفت، والدین با این رفتار مقابله کنند زیرا ماندن در خانه اضطراب و ترس را باقی میگذارد، بهتر است والدین یا یکی از آنها بهویژه مادر کنار کودک باشند، همچنین والدین توجه داشته باشند که کودک را با وجود گریه زیاد، وسط روز به خانه نیاورند و با خوردنی و آشامیدنی، رفتار نادرست کودک را تقویت نکنند چراکه میتوانند موجب شکلگیری این ذهنیت در او شوند که خانه محیطی امن و آرام است، بنابراین تطبیق با مدرسه سختتر میشود. حتی اگر لازم شد کودک را به خانه بیاوریم باید تا پایان ساعت کلاسها با او برخوردی شبیه آنچه در مدرسه اتفاق میافتاد داشته باشیم، زیرا براساس پدیده شرطیشدن، کودک میآموزد که همه خوشیها در خانه و ناخوشیها در مدرسه است و این رفتارها درنهایت مدرسهگریزی را تقویت میکند. بعد از اتمام ساعات مدرسه میتوان اجازه داد تا کودک بازی کند.
نکته دیگری که اکثر مادران با آن مواجه میشوند، همراه شدن مادر با کودک سر کلاس است، شاید این رفتار زنگ اول و موقع جشن قابل قبول باشد، اما حضور مادر در تمام ساعات مدرسه قابل قبول نیست، پیشنهاد میشود مادر در مدرسه باشد ولی به کودک نگوید به خاطر او در مدرسه است و با صحبتکردن با دیگر مادران یا تلفن خود شرایط را عادی جلوه دهد.
معمولا بیش از 85درصد دانشآموزانی که مدرسههراسی دارند بعد از گذشت دو هفته بهتر میشوند. در برخی موارد نیز که کودک علایمی مانند تپش قلب شدید، لرزش، عرقکردن کفدست و تنگینفس را نشان میدهد نیز باید کودک در مدرسه بماند و روز بعد اگر امکان دارد پزشک به مدرسه رفته یا او را به نزدیکترین درمانگاه برده تا داروهای ضداضطراب برایش تجویز شود.
آنچه در رویارویی با اضطراب مدرسه اهمیت دارد این است که والدین بدانند، رفتار کودک عمدی نیست، دانستن این نکته در درک مشکلات کودک و تطبیق با مدرسه بسیار موثر است، همچنین با پخش سرود و بازیهای گروهی، فضای شادی را برای دانشآموزان به وجود آورند که اتفاقا در اجتماعیشدن آنها و پذیرفتن گروه جدید موثر است.