اردشیر رستمی به وضعیت رسانهها نقد دارد. شاید بخشیاش از نگاه یک کارتونیست و بخش دیگر آن پیوند 25 سالهای باشد که با مطبوعات داشته اما اینها مانع از آن نشده است که به رسم سالهای گذشته از نمایشگاه مطبوعات بازدید نکند و هرچند کوتاه از دغدغههایش در حوزه رسانه نگوید. به روال هر ساله، روزهای اول نمایشگاه مطبوعات معمولا با بازدید مقامهای رسمی و مسئولان دولتی همراه است، اما در میان بازدیدکنندگان هنرمندانی هم هستند که از سر علاقه یا به دعوت یکی از رسانهها به دیدن نمایشگاه میآیند. یکی از این افراد اردشیر رستمی، کاریکاتوریست، تصویرساز و بازیگر سینماست که اتفاقاً به غرفه «شهروند» هم آمد. او که بیش از 20 سال است به دیدن نمایشگاه مطبوعات میآید و به واسطه فعالیتهایش با رسانه بیگانه نیست، در صحبتهای اولیه و در میان حال و احوالها گفت که نمایشگاه مطبوعات دیگر لطف گذشته را ندارد. همین موضوع، باعث شد تا با رستمی در مورد رسانههای امروز و دلیل این نظرش گپ بزنیم: «شکل رسانه و ارتباط تغییر کرده و به همین دلیل رسانههای کاغذی دیگر جوابگو نیستند. الان با وجود رسانههای دیجیتال، دادههای بیشتری در دسترس مردم قرار میگیرد. مردم هم نیازی به خرید روزنامه نمیبینند و میتوانند طی چند دقیقه چندین روزنامه را از طریق تلفنهای همراهشان ببینند بدون اینکه هزینه کنند. همین باعث شده شکل رسانه مانند گذشته نباشد.»
بازیگر نقش «شهریار» معتقد است رسانههای آنلاین و دیجیتال در ایران نتوانستهاند آن طور که باید نقش خود را ایفا کرده و جایگاه مطلوب خود را در میان مخاطبان بیابند، اما به هر صورت در این مسیر در حال حرکت هستند. به گفته او وقتی در آغاز یک مسیر هستیم با آفتهای زیادی روبهرو میشویم، همچون موثق نبودن اطلاعات و به دنبال آن نبود اعتماد از سوی مردم در خصوص صحت اخبار که نتیجه آن دشواری در جذب و نگهداری مخاطب است. رستمی نتیجه دیگر این مسأله را سو گرفتن رسانهها به سمت اخبار جذاب و زرد میداند و اینکه موضوعات جدی را نمیتوانید در چنین رسانههایی دنبال کنید. او البته بر این نکته نیز انگشت میگذارد که در رسانههای کاغذی هم اتفاق خاصی نمیافتد و به گفته خودش در آنها نیز خبری نیست. بر اساس استدلال خالق کتاب «دیگ دودزده»، سیر تاریخی نشان میدهد در ایران روزنامهنگاری به آن معنا نداریم: «طی 150 سال تاریخ روزنامهنگاری ایران شاید دو یا سه سال روزنامهنگاری داشتهایم. این رسانهها هم به دلیل هیجانی که داشتند به اصطلاح از آن سوی بام افتادند. یک دوره اوایل انقلاب اسلامی و یک دوره هم بعد از مشروطه بوده است. بنابراین ما هیچ وقت در ایران روزنامهنگاری نداشتیم.»
رستمی در ادامه صحبتهایش این را هم اضافه میکند که چنین وضعیتی تنها به رسانهها و روزنامهها محدود نمیشود: «در اقتصادمان هم همینطور است، ما شبه اقتصاد داریم، شبه هنر، شبه ورزش، شبه سیاست و شبه روزنامهنگاری داریم. در واقع ما ادای چیزها را
درمیآوریم. به همین دلیل روزنامهنگاریمان سورئالیستی میشود و با ایما، استعاره و سمبل مینویسیم، در حالی که این روزنامهنگاری نیست. میتوان گفت چیزی است که جالب است اما واقعی نیست.»