| سلمان خداوردی| جامعهشناس|
بعضیوقتها شرایط به زندگی انسانها تحمیل میشود. شرایطی که شاید آدمی هیچ نقشی در شکلگیری و پیدایش آنها نداشته اما مجبور است آنها را بپذیرد. اگر بخواهیم این موضوع را به موضوع پروژههای ناتمام عمرانی وصل کنیم، قطعا به مردم مناطق محروم خواهیم رسید. آنهایی که در شرایطی سخت زندگی میکنند و اجرای یک پروژه که گرهاش به دست انسانها باز میشود میتواند زندگیشان را دگرگون کند. مثلا اگر پروژه سدسازی باشد آبشان تأمین میشود، اگر پروژه راهسازی باشد راهشان هموار میشود و غیره. درست مثل به بهرهوری رسیدن متروی تهران که اگر تا به امروز مثل پروژههای عمرانی دیگر به زمین خورده بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر تهران و آدمهایش میآمد. در این شلوغی خیابان و ترافیک که با وجود مترو هم ازدحام و جمعیت نشانه بارز پایتخت است، به راستی اگر چنین پروژههایی به زمین میخوردند چه بلایی بر سر مردم و شهر میآمد؟ پرواضح است که امکانات تأثیر بسزایی در رشد و توسعه و معیشت مردم خواهند گذاشت.
تنها پروژههای عمرانی و ساختمانی نیستند که اگر طول عمرشان زیاد شود، حالت فرسایشی پیدا میکنند. این فرسایش عمق و گستردگی بیشتری دارد، بهطوری که میتوان حتی تأثیر این اتفاق را در اجتماع و معیشت مردم نیز دید. وقتی کلنگ ساخت یک مکان یا اجرای یک پروژهای در منطقهای زده میشود، مردم آن منطقه به روزی که این پروژه به بهرهوری برسد، چشم میدوزند. اگر این پروژه به هر دلیلی سالیانسال در مقابل چشمهای منتظر مردم بر زمین بماند، امیدها ناامید میشود و بیاعتمادی نسبت به وعدههای مسئولان به وجود خواهد آمد. یک طرف دیگر ماجرا نیز اشتغالزایی در حین اجرای پروژه است. به این معنی که در زمان کلنگزنی تعداد زیادی نیروی انسانی برای اجرای پروژه وارد چرخه اشتغال میشوند. هر کدام از آنها براساس تخصصی که دارند گوشهای از کار را میگیرند و اما درنهایت وقتی اعتبارات و برآوردهای اجرای یک طرح به بنبست میخورد همین تعداد بیکار میشوند. اتفاقی که باز هم لطمه سنگینی به بدنه جامعه و مردم اجتماع میزند. چه بسا که در این جریان کیفیت زندگی و معیشتی برخی از خانوادهها نیز دستخوش تغییر خواهد شد. این موضوع نهتنها مانع توسعه اقتصادی کشور میشود، بلکه مانع توسعه اجتماعی نیز خواهد شد. در کنار همه اینها برخی از پروژههای ناتمام جزو پروژههایی هستند که در صورت رسیدن به بهرهوری مشکلات زیادی را از سر راه شهروندان برمیدارند و باعث میشوند کیفیت زندگی مردم افزایش پیدا کند. مثلا پروژه آزادراه تهران- شمال یکی از این پروژههاست که درصورت اجراییشدن از حجم ترافیک در این جاده و همچنین مخاطراتی که رانندگان را در مسیرهای دوطرفه و تکلاینه جاده چالوس تهدید میکند، کاسته خواهد شد. یا مثلا به بهرهوری رسیدن پروژههای بیمارستانی در مناطق محروم میتواند بسیاری از شرایط را برای مردم آن منطقه بهبود ببخشد. یعنی اگر تا قبل از تکمیل شدن این پروژه مردم مجبور بودند برای رفتن به دکتر یا بیمارستان به شهرهای اطراف سفر کنند تا از امکانات پزشکی بیمارستانی آنجا استفاده کنند، با ساخته شدن یک بیمارستان در منطقه خودشان شرایط معیشت و زندگیشان زیرورو خواهد شد.