بردیا کیارس رهبر ارکستر
ارکستر سمفونیک با قدمت 70 سالهاش یک شناسنامهای در موسیقی کلاسیک ایران بود یا ارکستر ملی. بههرحال این دو ارکستر جزو هویت ملی ما محسوب میشوند و نبودشان به این هویت ضربه و آسیب زیادی میزند. هر چقدر این ارکسترها زودتر ادامه فعالیت خودشان را از سر بگیرند، برای همه ما خوشایند است. همینکه ما بتوانیم درسال صاحب 6 یا 7 رپرتوآر باشیم خیلی خوشحالکننده است و من هم بهعنوان یک موزیسین از افزایش عمر این ارکسترها خوشحال میشوم.
در حال حاضر خیلی از ارکسترها هستند که به صورت خودجوش دارند کار میکنند، ولی ادامه فعالیت این ارکسترها و هر تشکل بزرگی که نوازندههای آن از بیست نفر بیشتر میشود، مستلزم یک حمایت مالی خوب است تا بتواند به کارش ادامه دهد. چون هزینهها آنقدر بالا است که از فروش بلیت هیچکس نمیتواند دستمزد نوازندههای آن گروه را تأمین یا پرداخت کند، بنابراین حتما یک بودجه دولتی تعریف شده باید برایش تعیین شود تا این ارکسترها بتوانند به فعالیتخودشان ادامه دهند. در نبود این دو ارکستر، ما شاهد اجرای ارکسترهایی در قالب گروههای 50 تا 70 نفر بودیم اما داشتن ارکستر موسیقی ملی یا یک ارکستر سمفونیک لازمه هر کشوری است یا شما به هر کشوری از هر جای دنیا که سر بزنید دارای ارکستر سمفونیک مخصوص به خودش است. البته ارکستر موسیقی ملی ما فقط موسیقی خودش را اجرا میکرد اما ارکسترهای دیگر از همه جای دنیا موسیقیهای متفاوت از خودشان و موسیقی کلاسیک اجرا میکنند. به نظرم داشتن دو ارکستر بزرگ در ایران حداقل چیزی است که میتواند تهران داشته باشد و بعد از آن باید فکر کنیم که شیراز یا تبریز هم باید ارکستر سمفونیک خودشان را داشته باشند. مثل کشورهای دیگر دنیا که شهرهای مختلفشان ارکسترهای خودشان را دارند.
از وقتی که این ارکسترها تعطیل شدهاند، بسیاری از نوازندههای ما کاری ندارند و مجبور هستند کارهای دیگری انجام دهند، مثل تدریس در آموزشگاههای موسیقی و برگزاری کنسرتهای متفرقه. وجود دو ارکستری که مرتب با نوازندههای ما کار کنند، هم توان نوازندههای ما را بالا میبرد و هم اینکه توان آن ارکستر بالا میرود. ولی تا زمانی که بودجهای به این امر اختصاص پیدا نکند و قراردادی بسته نشود احیای این ارکسترها همانطور که فرهاد فخرالدینی و منوچهر صهبایی اشاره کردند، غیرممکن است.