شاهرخ تندروصالح دبیر سرویس ادبیات
پاييزه پاييزه برگ درخت مي ريزه...
آيا مهرماه امسال، مميزي كتاب، بازار سليقههاي خود را به دست با كفايت ناشران قانونمند و همت با درايت ايشان خواهد سپرد تا آنها، رنگ و رويي بهاري به آن بزنند؟
اصولا اينكه قانونمندي چيست و چگونه ميتواند تعريف شود براي خودش حكايتي است كه بايد منتظر رفتار ناشران در اين ميانه ماند. ناشراني هستند كه بال در بال واقعيتهاي تلخ، به توقيف يا محدوديت كار افتادهاند اما... خب... قانونمنديشان از سقوطشان جلوگيري كرده است. ناشراني نيز بودهاند كه در تيشهزدن به ريشه انديشه، نويسندگي و فرهنگ، بهرغم خوشناميشان از عوامل خودسر مميزي جلو زدهاند. با اين حال مميزي كتاب و مطبوعات در ايران حكايت حيرتانگيزي دارد. با اجازه شما عزيزان به جاي پرداختن به موضوع مميزي كتاب ميخواهم شما را دعوت كنم كه مميزي در توليد هر چيز جز كتاب، انديشه و فرهنگ را مرور كنيم و ببينيم آنجا چه خبر است و رأي مميزي در كفه پيروزي چه كسي مينشيند؟ به نظر شما آيا اين موضوع ميتواند جالب باشد؟ ببينيم...
مميزي شكل محترمانه شده كلمه سانسور است. سانسور يعني بازدارندگي. بازدارندگي معمولا جايي اتفاق ميافتد كه تلاشهايي براي پوشاندن اصل و اصالت يك موضوع در جريان باشد. در مسير مميزي براي شناخت اركان اين موضوع بايست چند نكته را بازخواني كرد:
1- اصليترين موضوع و چيستي شاخصهاي آن موضوع
2- وضع موجود موضوعي كه مميزي در آن اتفاق ميافتد
3- وضع مطلوب موضوعي كه مميزي ميزبان آن ميشود
4- كسانيكه مميزي ميكنند چه كساني هستند؟
5- مميزي بر چه اساس و بر چه مبنايي صورت ميگيرد؟
6- هدفگذاري مميزي چيست؟
7- محكوم مميزي كيست؟
8- رأي مميزي حافظ كدام منويات حقوق انساني عمومي شهروندي است؟
در موضوع مميزي ايراني يك ايراد اساسي وجود دارد كه به نظر ميرسد نه دولت و نه ديگر اركان مميزي اصلا به آن توجهي ندارند و آن، قانون مميزي است؛ چيزي كه خود دولتهاي ايراني، با توجه به تجربههاي مميزي در تمام جهان، آن را جمعبندي كرده اما در كار مميزي، هرگز مورد رجوع مميزان بينام و نشان و صاحب اختيار قرار نميگيرد. به نظر ميرسد كه اين ضعف، پيش از آن كه به شاكله اداره يا مجموعهاي خاص قرار بگيرد به ضعف بنيه فرهنگ عمومي ما قابل بازگشت است.
در مورد مميزي ايراني به نظر ميرسد كه گام نخست شناخت مجموعهاي از چيزها است كه به نام مميزي و به كام بازدارندگي انديشه و خلاقيت، وارد عمل ميشوند، توليد ترس و وحشت ميكنند و جان گرفتن پرسش در چيزي به نام انتقاد را در نطفه خفه ميسازند.
شايد اكنون بهتر آن باشد كه پرسشهاي عمومي را در يك كفه و سليقههاي مختلف در پاسخگويي به پرسشهاي مهممان را در كفهاي ديگر بگذاريم و ببينيم از جان خودمان و جهانمان و زندگيمان چه ميخواهيم؟ چه چيزهايي برايمان ارزش و چه چيزهايي بيارزش يا ضدارزش هستند؟ ببينيم خودمان در توليد ويرانيها چه سهمي داريم و...
يكي از نكتهسنجان حوزه فرهنگ ميگفت: در ماجراي سانسور و مميزي، هركدام از ما شهروندان يك مميز و سانسورچي بالقوه هستيم كه به فراخور حال و روزمان و اين كه چه چيزي بهدست ميآوريم يا از دست ميدهيم، با مميزي به تباني ميرسيم.
درستي يا نادرستي اين تلقي را بايد به زمان واگذاشت.
نويسنده، مترجم، ناشر و دهها عامل ديگر، حلقههاي تودرتوي بازار نشر و توليد كتاب هستند. ضربهپذيرترين عنصر اين حلقه نويسندگان هستند كه در ايران صنف ندارند و ظاهرا دولت و قانون نيز در برابر بيصنف ماندن اين جامعه به سكوت قناعت كردهاند حال آن كه فرهنگ و قدرت تمدني فرهنگ معاصر ما شديدا براي ابقاي حيات اجتماعي خود نيازمند حضور انديشمندان در كنار خود است. از سوي ديگر، لرزانترين آستانه حقوقي نيز به نويسندگان تعلق دارد كه در هر ماجرا، به راحتي آب خوردن كنار گذاشته ميشوند. ناشر اما، به دلايل متعدد اقتصادي عموما در برابر نويسندگان قرار ميگيرند. اين را ميتوان با بازخواني ماجراهايي كه مميزي پيشروي نويسندگان و ناشران قرار داده مشاهده و مرور كرد. يك محاسبه سردستي نشان ميدهد كه هيچ ناشري از افتادن در تور و تنور سياست بيمختصات مميزي دو تاريخه نشده و به نابودي نرسيده است و برعكس، اتفاقاتي در گوشه و كنار ماجرا افتاده كه منجر به استغناي مالياش نيز شده است.
اكنون به نظر ميرسد مميزي فصلي پرخطر را پيشروي ناشران ايراني قرار داده است. ناشراني كه در ساليان گذشته بالاخص 10سال پيش، در گفتماني كه با سخنگويان مميزي، دولت و دولتيان داشتهاند به ساختمانهايي شيك و تروتميز، فروشگاههايي چند دهنه در بهترين مكانهاي تجاري و... رسيدهاند و درعين حال، با تلاش در حفظ ارتباط با مجاري قدرت، آرام و ترس خورده از كنار نويسندگان عبور ميكنند بالاخص آناني كه پرسش و انتقاد، آستانه ورود به جهان انديشهاي و نويسندگيشان است.
علي شجاعي صائين خبر داده كه از مهر ماه، مميزي به ناشران قانونمند سپرده ميشود. منتظر ميمانيم تا صورتها و سليقههاي نوظهور از پس و پسلهها بدر آيند و قانون مميزي ايران راكه قدمتش به دهه 40 بازميگردد گردگيري كنند. اميدواريم قانون بتواند در شفافتر ساختن سليقههاي حيرتانگيز مميزي ايراني ياريمان دهد. آمين