| صادق زیباکلام | استاد علوم سیاسی |
واقعیت این است که در کشور ما بنا بر مسائل سیاسی، نسبت به سخنرانی روسای جمهور در سازمان ملل حساسیت زیادی وجود دارد که مثلا اوباما چه گفت، کامرون چه حرفهایی زد یا اینکه حسن روحانی چه مسائلی را در سخنرانیاش مطرح کرد. اما درواقع این سخنرانیها چندان مهم نیست. برای مثال در 8سالی که آقای احمدینژاد در دولت بود، سخنرانیهایش در نیویورک چه تاثیری داشت، چه حرفهای جدیدی زد؟ در مورد بقیه هم همین است، مثلا کامرون یا آقای روحانی چه حرفهای جدیدی زدند؟ درواقع روسایجمهور و سران کشورها در سازمان ملل برخی کلیات را مطرح میکنند و کلیشههایی را دوباره در صحبتهایشان میآورند. در مورد رئیسجمهوری خودمان هم همان حرفهای همیشگی را شنیدیم. فکر میکنم در کشور ما بیش از اندازه به نطقهای سران کشورها در سازمان ملل بها میدهند. البته در مورد آقای احمدینژاد کمی بازتاب منفی داشت، چون عمدا حرفهایی میزد که بگوید مخاطب من نه دولتها بلکه مردم جهان است.
اما تریبون سازمان ملل جایگاهی است که کشورها دیدگاههایشان را مطرح کنند. معمولا روسای دولتها هر کدام به جهانبینی خاصی قایل هستند و از آن تریبون برای ارایه جهانبینیشان استفاده میکنند. مثلا روسایجمهور ایران قایل به مسائلی در عرصه بینالملل هستند که جنبه ایدئولوژیک دارد و آن را در سخنرانیهایشان مطرح میکنند. با این حال تریبون سازمان ملل چندان جایگاه مهمی در عرصه بینالملل نیست ولی عنصر دیگری وجود دارد که سخنرانی در سازمان ملل را برای روسای دولتها بااهمیت میکند و آن هم بازتاب در داخل کشورشان است. در مورد ایران میتوان گفت که 90درصد صحبتهای روسایجمهور با نگاه به مخاطب داخل کشور است، این مسأله هم در مورد احمدینژاد دیده میشد و هم در مورد روحانی.