حمید امجد کارگردان
حمید امجد کارگردان تئاتر و سینما در دومین برنامه از سلسله نشستهای گروه سینمایی«هنر و تجربه» که به نمایش دو فیلم «عمو سیبیلو» و «سفر» از آثار بهرام بیضایی اختصاص داشت، درباره این دو فیلم بیان داشت: «دو فیلم «عمو سیبیلو» و «سفر» بهرغم فاصله ظاهری که در نوع روایت دارند، اما از جهت لحن دارای مشترکاتی نیز هستند. بهگونهای که این دو فیلم میتوانستند اپیزودهای یک فیلم باشند. فیلم «عمو سیبیلو» از جهت ساختار و فرم پرداخت شخصیت اول فیلم یعنی «عمو سیبیلو» با گریم و فضاسازی خاصی منحصربهفرد شده است به این معنا که شخصیت اول فیلم با بازی صادق بهرامی شبیه به کاریکاتور و کارتون است که این نوع بازیسازی متعلق به دورهای خاص از سینماست. ناگفته نماند که این فیلم کوتاه 28 دقیقهای به سینمای صامت طعنه میزند. تیم تولید در این فیلم سینمایی ازجمله هنرمندان خوب و صاحبنام در حرفههای خود هستند. نعمت حقیقی فیلمبردار، عباس گنجوی تدوینگر و اسفندیار منفردزاده آهنگساز ازجمله هنرمندانی هستند که در این فیلم بیضایی را همراهی کردند، البته از جهت قاب و زیباییهای بصری که «عمو سیبیلو» دارد نمیتوان گفت که بهطور مطلق فیلم کارگردان است. شاید به همین دلیل است که بیضایی در فیلم «سفر» با تیم کاملا متفاوت از «عمو سیبیلو» کار کرده است. البته ناگفته نماند که بهرام بیضایی بین این دو، فیلم سینمایی «رگبار» را نیز کارگردانی کرده است. بافت بصری فیلم سینمایی «عمو سیبیلو» با فیلم «سفر» بسیار متفاوت است. به این معنا که در فیلم «سفر» تصاویر آمیزهای از مستند همراه با زیباییشناسی بهعنوان نمونه گورستان ارابهها یا کارگاه دربسازی که فصل فرار کودکان در این فضا میگذرد مختص به نوعی نگاه و زیباییشناسی بیضایی است. در آوردن صحنههای ازدحام بازار و رفت و آمد مکرر کودکان از لابهلای جمعیت بازار نشانه دیگری از زیباییشناسی بیضایی است. درواقع به لحاظ بصری چیدمان صحنه به گونهای طراحی شده که جهانی به نظر میآید اما درعینحال خصوصیت ایرانی بودن خود را حفظ کرده است. به احتمال زیاد بهرام بیضایی خیال نداشته درباره تهران فیلم بسازد اما سرنوشت تهران در این دو فیلم به نوعی نمایش داده میشود که انگار فیلمساز چنین هدفی داشته است. به این معنا که در فیلم «عمو سیبیلو» بیابان پهناور و یک خانه وسط این خشکی زمین دیده میشود اما در فیلم «سفر» در گشت و گذار کودکان تماشاگر به برجهای بلند تهران که تازه تازه ساخته شده بود میرسد. ضمن اینکه فیلم «سفر» پاسخی به نوعی خوشبینی رایج در سینمای فیلمفارسی دهه 40 است. به این معنا که در دهه 40 فیلمها عموما با مضمون فقر و ثروت و عنصر همخوانی بین این دو پدیده ساخته میشد. به این معنا که اگر کودکی در فقر بود حتما پدر و مادر گمشدهای داشت که اتفاقا بسیار هم ثروتمند بودند و در انتظار فرزند تا او را از گرفتاری فقر رها کنند. اما بیضایی معادلات این خوشبینی فیلمفارسی را در فیلم «سفر» برهم زد و بیننده شاهد است که پسر وقتی به مرد و زنی که گمان میکند خانواده او هستند میرسد با در بسته مواجه میشود و آدمهای پولدار و ثروتمند دست پسرک فقیر را نمیگیرند و توجه بیضایی به این عنصر یعنی شکستن خوشبینی فیلمفارسی. درواقع بهرام بیضایی در فیلم «سفر» از خوشبینی سادهانگارانه عبور کرد و نگاه خاص خود در روایت خوشبینیها را مطرح کرد.»