| سهیل اولادزاد | دبیر پروژه پنجاه گرم (کاهش پنجاه گرمی پسماندهای شهری)، فعال محیطزیست|
محیطزیست مشتقی است از ارکان مختلفی که در اصطکاکی زیبا با هم قرار دارند و گذر زمان و زمانه طبیعت زیبای امروزی را از همین برخوردها به وجود آورده است، اما امروز برخی تغییرات نامیمون و بیاصالت باعث برهم خوردن این نظم طبیعی و عامل برهم زنندهای برای طبیعت شده است. هر روز افراد در جامعه بهعلتهای مختلف با مسالهای بهنام زباله و پسماند در ارتباط و خود نیز بهنحوی یکی از اجزای تولیدکننده این مواد هستند، روزانه در ایران چیزی حدود 50 میلیون کیلوگرم زباله تولید میشود که این میزان با توجه به فقدان تأسیسات مناسب نگهداری باعث آسیبهای فراوان به زیرساختهای سرزمین میشود. 50میلیون کیلوگرمی که شیرابههای آن بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اندوختههای آبی ما را هدف قرار داده است و این مساله را هر روز با شدتی وصفناپذیر تهدید میکند.
این مساله زمانی جدیتر و فراتر از انتظار میرود که با حجم بالایی از زبالهها در شمال ایران روبهرو میشویم، زبالههایی که بهصورت پراکنده در نقاط حساس شمالی وجود دارند و هر ساعت به میزان آنها اضافه میشود.
اما حساسیت ماجرا از آنجا ریشه میگیرد که روزانه 2هزار و 200 تن در استان مازندران و هزار و 900 تن در استان گیلان و چند صد تن زباله در استان گلستان، بدون رعایت کوچکترین مسائل زیست محیطی و بهداشتی در بطن جنگلها و مراتع و ساحل رودها و دریا انباشته میشود و سالها باید انتظار کشید تا شاید دست زمانه و تقدیر آنها را تجزیه کند، اما همین تجزیه چنان آسیبهایی را بر طبیعت نیمهجان ایران میزند که ازجمله آنها میتوان به آلودگی میکروبی شناگاههای سواحل خزر که در سالهای اخیر به چندین مورد تنها در مازندران و کمتر و بیشتر در سایر استانها، یا مشهود شدن بعضی آلودگیها و رؤیت برخی کلیفرمها در چاههای آب بعضی از مناطق اشاره کرد، اما رهیافت نهایی این دست مسائل که در جامعه امروز به شنیدههایی عادی بدل شده، برخی بیماریهای غیرعادی ازجمله انواع سرطانهای گوارشی و پوستی، حساسیتهای پوستی و آسیب به بینایی و... است که نتیجه بیتوجهی به هشدارهای سالیان اخیر فعالان محیطزیست و کارشناسان بهداشت و درمان است.
اما چطور یک زباله ساده از سطل زبالههای خانگی تا محل دپو زباله اینچنین خطرناک و بیماریزا و تبدیل به تهدیدی بزرگ برای سلامت و اقتصاد جامعه میشود و چطور مسألهای که جهان و حتی برخی از نقاط کشور سالهاست خود را با آن هماهنگ کردهاند و از آن یک فرصت عالی ساختهاند، در کشور ما به بحران آب بدل میشود و عامل دورکننده منابع آبی که صد البته نهایت آن آلودگی هکتارها زمین حاصلخیز و کاهش سرانه کشاورزی و سایر موارد نیز میتواند باشد؟ جواب این نکات به نگاه سادهانگارانه ما به مساله زباله و پسماند بازمیگردد.
70درصد زبالههای تولیدی در ایران اختصاص به زبالههای تر دارد که نقش کاتالیزور یا سرعتدهندگی را در فعل و انفعلات شیمیایی و زیستشیمیایی درون محلهای دپو زباله به عهده دارند.
فرآورده این واکنشها میشود مایعی که آن را شیرابه مینامیم و تجمعی از عصاره تمامی ارکان حاضر در محل دپو زباله است، حال این ارکان از تهمانده سرنگهای بیماران تا مواد فلزی خطرناک موجود در باتریها یا مواد نفتی موجود در پلاستیک و انواع آن است، این شیرابههای خروجی محل دپو آبهای سطحی و زیرسطحی را به شکل غیرقابل وصفی آلوده میکند که هر مترمکعب از این آب آلوده ناشی از شیرابهها توانایی آلودهسازی 40 مترمکعب آب سالم را دارد، حال با نگاهی ساده به میزان خروجی پسابهای محل دپو بهخصوص در عرضهای شمالی که میزان رطوبت مزید بر علت نیز میشود، شاهد اوج بحران پسماند و ارتباط مستقیم و تنگاتنگ این معضل با مسأله آب میشویم.
اما راهکار خروج از این بحران، راهکاری خارج از دسترس یا برآمده از افکار پژوهشی نیست و همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم در کشور خودمان هم در برخی نقاط در قطبهای پسماندی به اجرا درآمده است، طرحهایی مانند ایجاد نیروگاههای زبالهسوز که در انتها منجر به تولید انرژی و بازدهی سرمایه عالی برای سرمایهگذار میشود که در اغلب مواقع نیز برق یا انرژی تولید شده از این زبالهسوزها گرانتر از انرژی تولید شده توسط نیروگاههای فسیلی خریداری میشود.
ایجاد کارخانجات تولید کود، کمپوست یا خاکهای آلی و حمایت از محصولات این کارخانجات در فضاسازیهای شهری را میتوان بهعنوان عامل کاهنده دیگری برای برونرفت از بحران پسماند نام برد.
نکته جالبی که در شهرهای مختلف کشور وجود دارد و آنها را درگیر معضل پسماند کرده و تاکنون نیز مورد توجه قرار نگرفته، این است که با هزینههای گزاف جابهجایی زبالهها به نقاط دور افتاده جهت پاککردن صورتمسألهای به نام بحران پسماند یا معضلات زیستمحیطی و بحرانهای سلامتی که تاکنون در عوض این نوع دپو زبالهها به وجود آمده، یا در برخی از شهرها، مانند چند شهر ساحلی در مازندران وجود دارد، آنها تنها مجبور به پرداخت هزینههای گزاف اجاره فضا در محل دپو زبالههای شهری دیگر بودند که میتوان این مشکل را در عرض چندماه یا چند هفته حل کرد و تمامی زیرساختهای بهسازی و تحول وضع پسماند را در همین شهرها بنا و از بسیاری از معضلات پیشرو جلوگیری کرد.