شماره ۳۹۰ | ۱۳۹۳ شنبه ۵ مهر
صفحه را ببند
چه‌چیز مانع از پیشرفت شرایط زیست‌محیطی کشور می‌شود؟

|  شهرام امیری‌شریفی  |    فعال محیط‌زیست و حقوق‌حیوانات   |

در هفته‌های گذشته، نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در سخنرانی‌اش در کنفرانس میراث طبیعی ایران، به 5چالش کنونی محیط‌زیست ایران به‌عنوان عنصر اساسی در امنیت انسانی پرداخت و راهکارهایی برای مواجهه با این چالش‌ها ارایه داد. آب، خاک، انرژی، هوا و خسارت به تنوع‌زیستی 5چالشی بودند که گری لوییس از آنها به‌عنوان چالش‌های کشور نام برد.
اما چرا در کشوری که بیش از ۱۱۳۰ گونه جانور مهره‌دار و ۷۶۰۰گونه گیاهی دارد و زیستگاه پستانداران بزرگی چون یوزپلنگ آسیایی، گوزن زرد ایرانی و گورخر آسیایی است، از دست رفتن تنوع زیستی،  چالش محسوب می‌شود؟
شرایط زیستمندان ایران به گونه‌ای است که ۱۰‌درصد جمعیت جانوری و ۲‌درصد گونه‌های گیاهی کشور بر خط سرخ انقراض قرار دارند.
ضعف قوانین حامی حیات‌وحش
برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، قوانین جاری کشور در حمایت از حیات‌وحش چنان ضعیف است که از چند‌ سال قبل و با انتشار خبر کشتار رذیلانه 3 خرس قهوه‌ای در مرکز ایران، اخبار متعدد کشتار، اسارت و ایراد صدمه به حیات‌وحش و زیستگاهشان به صورت اخبار روزانه درآمده‌اند. قیمت گوشت و پوست بسیاری از گونه‌ها کمتر از جرایم تعیین‌شده برای حذف آنها از طبیعت است و البته ریسک دستگیری تفنگ به دستان جانی بسیار پایین است. همه اینها حذف گونه‌های جانوری را از طبیعت کشور برای مقاصد شخصی (چه با مجوز و چه بدون آن) «مقرون به صرفه» می‌کند! از سویی عمده تخلفات زیست‌محیطی در حیطه حیات‌وحش، در سوابق کیفری افراد ثبت نمی‌شود و متخلفان امکان می‌یابند با تکرار تخلف، ضرباتی جدی بر پیکره زیست بوم کشور وارد کنند. اما آیا ضعف قوانین جاری تنها مشکل است؟!
عدم اجرای قوانین ضعیف فعلی
درحال‌حاضر به دلایل متعدد ازجمله نبود زیرساخت‌های لازم برای اجرای قوانین فعلی و تقابل خواسته‌های توسعه‌ای با حفظ زیستگاه‌ها، قوانین ضعیف فعلی نیز به‌طور کامل اجرا نمی‌شوند. کمبود نیرو در سازمان حفاظت محیط‌زیست، بودجه و امکانات بسیار پایین برای حفاظت از زیستمندان و عدم حمایت از محیط‌بانان به‌عنوان ضابطان قضایی تنها چند موردی است که اگر روزنامه‌ها را ورق بزنید، با آن برخورد می‌کنید. از این‌رو است که در برخورد با تفنگ به دستان طبیعت، این محیط‌بان است که محکوم می‌شود و متخلف به بهانه‌هایی چون تأمین معاش، ناچاری و مظلوم‌نمایی، یا با جرایم مختصر مواجه یا تبرئه می‌شود. تخریب‌کنندگان کلان زیستگاه‌های جانوری به بهانه توسعه، شرایط محیط‌زیست را روزبه‌روز خراب‌تر می‌کنند و قوانین یارای برخورد با آنها را ندارند یا گاهی مجریان قانون خود متخلفند که در این صورت وضع اجرای قانون مشخص است.
در این زمینه ساخت‌وسازهای ممنوعه در مناطق حفاظت‌شده، برداشت بی‌رویه منابع و تخلفات «برخی» در حیطه کشتار حیات‌وحش را شاید در رسانه‌ها خوانده و دیده باشید.
به‌روز نشدن قوانین
قانون برای هماهنگی با زمان، نیازمند به‌روزسازی است اما این بخش نیز در کشور ایران آنچنان که باید رخ نمی‌دهد. قوانین برخورد با تخلفات زیست‌محیطی فعلی چنان تنظیم شده که نرخ جریمه کشتار حیات‌وحش نه‌تنها با تورم سالانه افزایش نمی‌یابد، بلکه پس از گذشت چند‌ سال عملا تبدیل به ضابطه تعیین قیمت قاچاق حیات‌وحش می‌شود! درحال‌حاضر و پس از یک مرحله افزایش جدی جرایم کشتار حیوانات، جریمه کشتن یک پلنگ 5‌میلیون تومان است (معادل یک اسلحه شکاری پیش‌پا افتاده!) درحالی‌که قیمت پوست آن در بازار قاچاق لااقل 12‌میلیون‌تومان است. جریمه کشتن خرس نیز رقمی مشابه است اما خرس زنده میان سیرک‌گردانان و باغ‌وحش‌داران با مبلغی بیشتر خرید و فروش می‌شود!
فرهنگ‌سازی
 وظیفه توأم حاکمیت و مردم
شاید شما هم باور داشته باشید که فرهنگ برخورد با زیستمندان در کشور نیازمند بهسازی است. افزون بر آنچه اشاره شد، وقتی هنوز در برخی مناطق کشور، جغدها به دلیل شوم انگاشته‌شدن کشته می‌شوند، باید چاره‌کار را در فرهنگ‌سازی جست. اگر شهرنشین هستیم و خوش‌نشین، کافی است به رفتار مدیریت شهرهایمان در برخورد با حیوانات شهری نظاره کنیم که روزانه با سم و تله و گلوله و روش‌های مشابه کشته می‌شوند درحالی‌که روش‌های معقولی برای کنترل جمعیت‌شان وجود دارد. فرهنگ‌سازی اگرچه در بلندمدت به نتیجه می‌رسد اما پایداری آن بیش از هر روش دیگری است.
اخلاق، حلقه مفقوده برخوردهای زیست‌محیطی
به دلیل تغییر شرایط اجتماعی، در برخوردهای مردم با محیط‌زیست، از گیاهان گرفته تا حیات‌وحش، اخلاق روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود. این روزها «درخت‌افکن بود کم زندگانی» و «نکش، گناه داره!» کمتر شنیده می‌شود. توصیه‌های اخلاقی و مذهبی در برخورد با حیوانات کمتر اجرا می‌شود و هر رفتار غیراخلاقی در این حیطه با انواع توجیه‌های سطحی، موجه‌نمایی می‌شود درحالی‌که در جوامع پیشرفته‌تر، این روزها اخلاق است که به کمک حفظ محیط‌زیست و حیوانات آمده و حفاظت را به بطن جامعه وارد کرده است.
شکی نیست که شرایط حاد محیط زیست، به‌خصوص حین و بعد از دوره 8 ساله قبلی مدیریت اجرایی کشور، باعث شده برخورد حاکمیت با مقوله محیط‌زیست مختص اولویت‌های اورژانس باشد اما برخورد با مشکلات مشهود فعلی و عدم پیش‌بینی معضلات آتی، آینده را تباه خواهد کرد.
در حیطه حیات‌وحش شاید بتوان ورود گونه‌های جانوری مهاجم با نام اگزاتیک‌پت و حیوان خانگی خاص، قاچاق ورودی و خروجی حیات‌وحش، بدآموزی‌های انواع اسارتگاه‌های حیوانات، وجود سلاح‌های پر تعداد شکاری را صرفا برخی از این موارد دانست.
راه‌حل غایی:
 افزایش سطح آگاهی‌های اجتماعی
اصلاح پایدار شرایط، راهی جز آموزش و افزایش سطح آگاهی‌های اجتماعی به موازات اصلاح و اجرای قوانین سختگیرانه‌تر نخواهد داشت. تاکنون برخورد‌های قانونی یا فرهنگ‌سازی مجزا از هم به‌عنوان راه‌حل ارایه می‌شدند. زمان آن فرا رسیده که بدانیم این‌دو توأمان راه را برای حفظ میراث طبیعی ارزشمند و در معرض خطرمان هموار خواهند کرد.


تعداد بازدید :  267