| دنيا عيوضي | روزنامه نگار |
«نورالدين استوار» در بخشي از كتاب «فنون بازيگري» ميگويد: «بازیگری کاری دشوار است ولی با فراگیری فنون آن میشود این سختی را از بین برد. در بازیگری تئاتر مهارت بیشترین اهمیت را دارد چرا که تکنیک در تکامل شکل بازی موثر است.» با خواندن اين جملات و جملاتي از اين دست به درستي ميتوان فهميد كه هنر بازيگري در تئاتر و سينما در دو مقوله مجزا از هم قرار ميگيرد. اين در حالي است در چندسال اخير شاهد حضور پررنگ بازيگران سينما بر صحنه تئاتر هستيم. اما مسأله اين است بازيگراني كه از سينما به تئاتر ميآيند چقدر بر اين هنر اشراف دارند. تا چه اندازه سواد تئوري لازم داشته و تمرينات عملي مناسبي را انجام دادهاند كه روي صحنه تئاتر آن طور كه بايد عرض اندام كنند.
همين سهسال پيش بود كه حکایت حضور بازيگران سينما در تئاتر جنجال به پا كرد؛ حكايتي كه از خانه تئاتر گرفته تا اهالي فن با آن مخالفت كردند. در اين ميان البته كساني هم از اين حکایت استقبال ميكردند و آن را به سود گيشه تئاتر و البته به نفع بازيگران سينما ميدانستند كه در اين فرصت ميتوانند ضعفهاي بازيگري خود را جبران كنند و رشد دهند. اما در طرف ديگر اين حکایت بازيگران با استعداد و توانمند تئاتر قرار داشتند كه وسط اين معادله سود و نفع بينصيب ماندند و هر آنچه برايشان ماند زيان بود و ضرر. اگر با نگاه موافقان حكايت به ماجرا نگاه كنيم، بايد پذيرفت كه حضور بازیگران سینما میتواند به گیشه تئاتر رونق بیشتری بدهد. این نگاه تا حدی درست است اما این رونق میتواند به بیکار شدن خیلی از هنرمندان تئاتر منجر شود. وقتی کارگردانان میدانند که اگر در نمایشهای خود به جای بازیگران حرفهای تئاتر از بازیگران سینما و بیتجربه استفاده کنند اگرچه حاصل آن کاهش کیفیت کار است اما فروش بهتری خواهند داشت، قطعا گیشه پر و پیمان را به اثری ماندگار و حرفهای ترجیح میدهند.
ادامه این ماجرا باعث میشود که به مرور زمان تئاتر با حذف بازيگراني مواجه شود كه با تكيه بر متد و علم بازيگري وارد عرصه هنر نمایش شدند، با اين حساب بيترديد در نهايت پيكره تئاتر لطمه خواهد ديد. حالا اما بايد ديد آيا گيشههاي پرفروش مقطعي تئاترها ارزش اين را دارند كه هنر نمایش با مرور زمان با حذف هنرمنداني كه با تكيه بر تكنيك و تئوري بر صحنه تئاتر گام ميگذاشتند، روبهرو میشود. پس از آن هم باید منتظر نابودي اين هنر باشيم.
حكايت حضور بازيگران سينما در تئاتر
از كجا شروع شد؟
نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی رضا حداد آغازگر حضور پررنگ بازیگران سینما و تلویزیون در عرصه تئاتر بود؛ نمایشي كه بازیگرانی چون مهناز افشار، هانیه توسلی، سیامک انصاری، برزو ارجمند، بابک حمیدیان و لیلی رشیدی را براي خود برگزيد.
پس از آن این روند با حضور بابک حمیدیان در نمايش «مکبث» به کارگردانی رضا ثروتی ادامه پيدا كرد. همچنين پس از آن لیلا برخورداری در «خرس» به کارگردانی اسماعیل شفیعی روی صحنه رفت. به اين ترتيب در همين 3سال گذشته ما با شمار زيادي از نمايشهایی مواجه شديم كه در ليست بازيگرانش حداقل نام یکی از بازيگران سينما و تلويزيون ديده ميشد.
اما نكتهاي هم که در اين ميان اهميت دارد حضور بازیگرانی است كه اگرچه با سابقه سينمايي وارد عرصه تئاتر شدند اما با تلاش خود و فرصتي كه صحنه در اختيارشان نهاد، اكنون به بازيگران توانمند در تئاتر بدل شدهاند كه در اين زمينه از لحاظ درك تئوري و تكنيك شايد بتوان گفت حرفهايي براي گفتن پيدا كردهاند.
انتقادات به حضور بازیگران سینما در تئاتر
چیستا یثربی، نمايشنامهنويس و كارگردان باسابقه تئاتر ازجمله كساني بود كه به رواج ستارهسالاری در تئاتر و استفاده بیرویه از بازیگران سینما روی صحنه نمايش انتقاد داشت. يثربي پيش از اين گفته بود: «خیلیها به من سفارش میکردند که برای فروش بیشتر بلیتهای نمایش از ستارهها کمک بگیرم، اما زیر بار نرفتم. ترجیح میدهم که با تئاتریهای اصیل کار کنم و کاری که انجام میدهم اینطور دیده شود.» محمدعلي کشاورز، هنرمند پيشکسوت که بازي در همه عرصههاي بازيگري را تجربه کرده از مخالفان پرداخت دستمزد زياد به سينماييهاست. او دراينباره ميگويد: «افزايش دستمزد به خاطر بازي بازيگران سينما در نمايش، به تئاتر کشور لطمههاي جبرانناپذيري ميزند. چون ضوابط انتخاب بازيگر در سينما و تئاتر کاملا متفاوت است. اگر در سينما به خصوصيات ظاهري افراد توجه ميشود، در تئاتر برعکس، تعقل، تفکر و احساس مقدم بر بازي است و هنرپيشهها موظف هستند پيش از اجراي کار با نمايشنامه ارتباط برقرار کنند. هنرپيشههاي سينما که تنها براي جلب نظر مخاطب به تئاتر ميآيند اصلا جنس کار در صحنه نمايش را نميشناسند و حتي تصوري هم از آن ندارند.» دکتر قطبالدين صادقي نيز در اين زمينه ديدگاه جالبي را مطرح ميكند و ميگويد: «بهره گرفتن از بازيگران صاحب چهره، بيش از آنکه به کار هنر بيايد يک حقه تجاري است. درواقع دستمزد زياد دادن به هنرپيشههاي صاحب چهره، به خاطر اولويتي است که گيشه براي سياستگذاران تئاتر دارد». ميکائيل شهرستاني هم پيش از اين با انتقاد از اين طرح براي افزايش گيشه گفته بود: «هنرپيشههايي که با دستمزد بالا در سينما فعاليت ميکنند عموما با ضابطه وارد اين حرفه نشدهاند و توانايي لازم براي بازيگري را ندارند که بتوان براي بازي در صحنه روي آنها سرمايهگذاري کرد. علت بيرونق ماندن تئاتر در سالهاي اخير نبودن چهرهها نيست بلکه نبود مديريت منسجم و متخصص است. اگر ميخواهيم مشکل تئاتر حل شود بايد در مديريت اين هنر تحول ايجاد کنيم.»
بازی «شهاب حسینی»
شرط اجرای یک نمایش شد!
اما بهانه این گزارش خبری است که دیروز روی خروجی یک خبرگزاری رفت؛ خبري مبني بر اعلام رسمي يك سالن نمايش از حضور چهرههاي بازيگري سينما براي صدور مجوز اجرا به يك كارگردان تئاتري. فرهاد تجویدی که این روزها نمایش «من» را در تالار محراب اجرا میکند، اعلام كرد: «مدیر یک فرهنگسرا از ما خواست سوپراستاری مثل شهاب حسینی بیاوریم تا به ما اجرا بدهد.» این کارگردان تئاتر در اين باره به ايسنا توضيح ميدهد: «نمایش ما سال گذشته در جشنواره تئاتر شهر اجرا و برگزیده شد و برای اجرای عمومی آن به یکی از فرهنگسراها مراجعه کردم اما مدیر آن توصیه کرد نمایش را با حضور چهرهای مانند شهاب حسینی اجرا کنیم.» او همچنين ميگويد: «من همه شرایط اجرا در فرهنگسرا را پذیرفتم؛ حاضر شدم چک بدهم و حتی متضرر شوم اما زیر بار سوپراستار نرفتم. بلکه به مدیران گفتم اگر بدون سوپراستار از نمایش استقبال شد، نباید کف فروش را از من بگیرید و باید اجازه دهید به اجرایم ادامه دهم.» اين در حالي است كه پيش از اين اغلب سالنهاي نمايشي اسم و رسمدار تهران به صورت غيررسمي از تئاترهايي كه با حضور چهرههاي سينمايي به آنها مراجعه ميكردند، استقبال ميكردند. حالا اما اين سالن نمايشي هم آغازي براي رسمي كردن طرح حضور سوپراستار در نمايشها شد.