محبوبه قوام| ادوارد آلبی، نمایشنامهنویس شهیر و خالق اثر معروف «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟»، روز جمعه، ۲۶ شهریورماه، پس از سپری کردن یک دوره بیماری در ۸۸سالگی در نزدیکی شهر نیویورک در ایالات متحده درگذشت. پس از مرگ آرتور میلر و آگوست ویلسون در سال ۲۰۰۵، حالا میتوان به جرأت گفت: یکی دیگر از وزنههای نمایشنامهنویسی آمریکا هم رفته. او درطول فعالیت حرفهای خود، 25 اثر به چاپ رساند و 3بار برنده جایزه پولتیزر شد؛ در سالهای 1967، 1975 و 1991.
اما آلبی شهرت جاودانهاش را مدیون این نمایشنامه است: «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟». الگویی که او از جامعه آمریکا ارایه داد، چه به لحاظ ساختاری و چه در قالب معنایی، بسط پیدا کرد و بعدها در بسیاری از آثار سینمایی و نمایشی تکرار شد. آلبی خانواده آمریکایی را به تصویر کشید که آتش زیر خاکستر است. به محض اینکه در موقعیتی استثنایی قرار میگیرد، بنیانهای آن متلاشی میشود و دو زوج، واکنشهایی نشان میدهند که پیش از آن قابل تصور نیست. این الگوی روایی در بسیاری از آثار نمایشی و سینمایی امروز هم دیده میشود. انسانها یا خانوادههایی که در موقعیت عادی بسیار خوشبخت به نظر میرسند اما به محض تغییر شرایط، زخمهای آنها نمایان میشود و چنان چرک و عفونتی از آن بیرون میزند که به نظر غیرقابل ترمیم است. بدترین وضع زمانی است که تو میبینی همین انسان، بعد از گذراندن شرایطی که پیش آمده، دوباره نقاب میزند و برای حفظ هنجار، ناچار به ادامه زندگی است. در سال ۱۹۶۶ هالیوود «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» را برای تبدیل شدن به فیلمنامه برگزید. این فیلم بعدها با بازی الیزابت تیلور و ریچارد برتون ساخته شده است. جالب اینجاست آنها در آن زمان زن و شوهر بودند و شاید به همین دلیل هم در بازی در این فیلم ماندگار شدند.
فیلم جوایز فراوانی در اسکار به دست آورد و شروعی شد بر شهرت ادوارد آلبی. البته آلبی جایزه اسکار تئأتریهای آمریکا یعنی جایزه تونی را پیش از این به دست آورده بود. ادوارد آلبی در مقدمهای بر نمایشنامه «رویای آمریکایی» آثار خود را چنین توصیف کرده است: «بررسی منظره آمریکا... و اعلام موضع در برابر این افسانه که زمین لغزان زیر پای ما [آمریکا] سرزمین گل و بلبل است.»