حمیدرضا عظیمی| موسسه آتنا، یک نهاد غیردولتی و سازمان مردمنهاد است که فعالیت خود را از درون دانشگاه آغاز کرده اما حالا آن جمعیت دانشجویی تا حدی پا گرفته که توانسته است برخی از اموری که در نظر برخی ناممکن میرسید را، انجام دهد. یک نمونه که درمیان اعضای این موسسه معروف هم هست، عمل پیوند استخوان کودکی سهساله است که انجام شده و تمام هزینههای عمل جراحی و اسکان بعد از عمل خانواده کودک در تهران و... هم با همیاریای که شکل گرفته بود، پرداخت شد، اما همیشه اوضاع به این شکل نیست. کار در موسسههای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد در ایران همیشه با فراز و فرود همراه بوده است. بهویژه در زمینه تأمین مالی این نهادها که حرف و حدیث فراوان است. سازمانهای مردمنهاد در ایران بهطور معمول، مشکلات زیادی دارند و شیوههای تأمین مالی این موسسات، نیز شیوههایی پایدار نیست. موسسه چندی است که یک معضل اصلی دارد، اعضای این موسسه میگویند، درحال حاضر درمکانی فعالیت میکنند که کفاف فعالیتهای این موسسه را نمیدهد. ازسوی دیگر وضع مالی موسسه هم، آنطور نیست که بتواند چنین مکانی را تهیه کند با این حال امیدشان ناامید نشده و دست به تأسیس کمپینی زدهاند، به نام «خ مثل خانه». کم و کیف کار و فعالیت در این موسسه را با عضو هیأتمدیره و مسئول کمیته پزشکی موسسه آتنا، به گفتوگو نشستهایم. «زهرا شریف» به پرسشهای «شهروند» پاسخ داده است:
آتنا چه مجموعهای است و چه کارهایی انجام میدهد؟ خود شما چطور وارد آتنا شدید؟
هسته اولیه موسسه آتنا از سال 85 در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شکل گرفت. یک عده دانشجوی داروسازی بودند که فعالیتشان را ابتدا از منطقه خاک سفید شروع کردند. در آنجا خانوادههایی از طرف مدارس معرفی میشدند و ما در ابتدا برای درس خواندن با بچهها به آنجا میرفتیم. به این ترتیب از دانشکدههای دیگر دوستان و آشنایان اضافه شدند و این جمع گستردهتر شد. اوایل ما در آن منطقه به صورت غیررسمی فعالیت میکردیم و موسسه ثبت نشده بود. برای درس خواندن با بچهها در روزهای جمعه به پارک، مسجد، خانه بچهها و... میرفتیم. بعد از مدتی با خیرینی که میشناختیم، صحبت کردیم و مکان کوچکی را همان جا اجاره کردیم. مکانی که اجاره کرده بودیم، کاربردهای مختلفی داشت. هم برای درس خواندن با بچهها به آنجا میرفتیم و هم کارگاههای مختلفی در حوزههای کارآفرینی برای بچهها، پیش گیری از اعتیاد و ... برگزار شد. طبقه پایین آن مکان مدتی کارگاه خیاطی بود و خانمهایی که تحت پوشش موسسه بودند، به آنجا میآمدند و خیاطی یاد میگرفتند. درضمن آنجا هم کلاس کامپیوتر داشت و هم کتابخانه. در ادامه در سال 89 با نام «موسسه خیریه سلام رحمان» از «سازمان ملی جوانان» مجوز گرفتیم. بعدا «سازمان ملی جوانان» منحل شد و امکان تمدید مجوز وجود نداشت. ما مدتی در پروسه تمدید مجوز افتادیم تا اینکه بعد از حدود دوسال دوندگی توانستیم در سال 93 با نام «موسسه ارتقا کیفیت زندگی زنان آتنا» مجوز بگیریم. دلیلش هم این بود که یکی از بچههایی که داروسازی میخواند و در هسته اولیه بود، پس از اتمام تحصیلاتش کارشناسی مددکاری را از دانشکده علامه طباطبایی گرفت و چون رشته آن دوستمان با چند نفر دیگر از اعضای گروه مرتبط بود، توانستیم مجوز را در سال 93 بگیریم.
درحال حاضر موسسه شما فقط با زنان سروکار دارد. درحالی که مطابق گفتههایتان فعالیتهای قبلی که بدون وجود موسسه و بعدا در موسسه «سلام رحمان» انجام میدادید، مربوط به زنان و مردان بود. چرا این تغییر در شیوه کارتان صورت گرفت؟
درطی این سالها به تدریج هم فعالیتهایمان گسترده شد (تعداد خانوادهها افزایش پیدا کرد) و چون بچههای گروه به صورت تخصصی این رشتهها را میخوانند، کار را تخصصیتر پیش بردیم و جمعیت هدفمان هم کوچکتر شد و به زنان تخصیص پیدا کرد.
چطور شد که از خاک سفید به وسط شهر تهران آمدید؟
چون خانوادههایی که با موسسه ارتباط داشتند، در سراسر تهران هستند، بهتر بود مکانی را در مرکز شهر داشته باشیم که رفتوآمد برای همه خانوادههایی که در سراسر شهر هستند، مقدور باشد. به همین ترتیب خانهای که درخاک سفید دراختیارمان بود را پس دادیم و اتاقی را درخیابان جمالزاده اجاره کردیم. اتاقی 40متری که درحال حاضر فعالیتهای مختلفی در آن انجام میشود و حدود 200 خانوار از مناطق مختلف تحت پوشش هستند.
خدماتی که در موسسه «آتنا» ارایه میشود، چه بخشهایی را پوشش میدهد؟
یکی از خدماتی که به این خانوادهها ارایه میشود، مربوط به بحثهای آموزشی است. درواقع کمیته آموزشی بحث آموزش بچههای این خانوادهها را پیگیری میکند. کمیته مددکاری به بررسی مسائل مربوط به مددکاری این خانوادهها و مشکلات آنها میپردازد. امورحقوقی موسسه ما پیگیر مسائل حقوقی خانوار میشود. بهعنوان مثال، خانمی بود که شوهرش بچه را از او گرفته بود و آن زن نمیتوانست بچهاش را ببیند. بخش حقوقی توانست با توجه به اینکه دادگاه صلاحیت نگهداری بچه را به مادر داده بود، فرزند آن زن را نزد او برگرداند. کمیته پزشکی هم پیگیر مسائل پزشکی خانوادهها هست. البته نوع کار کمیته پزشکی با بخشهای دیگر تفاوتهای اساسی دارد. با وجود اینکه گروه هدف موسسه ما خانمها هستند، اما چون زندگی خانمها در ارتباط با زندگی شوهرانشان است، اینطور نیست که به پسرهای خانوادههای تحت پوشش خدماتی را ارایه ندهیم. بنابراین با وجود آنکه هدف ارتقای کیفیت زندگی زنان است، اگر مسائل مربوط به آقایان با مسائل زنان تحت پوشش ارتباط داشته باشد، حتما به آن مسائل هم رسیدگی میشود. ما معتقدیم یکسری نابرابری و بیعدالتی در سیستم بهداشتی جامعه ما وجود دارد که ربطی به زن یا مرد بودن ندارد. بنابراین در این زمینه پذیرش بیماران ما در کمیته پزشکی گستردهتر هست.
منظورتان از این گستردگی در ارایه خدمات کمیته پزشکی موسسه چیست؟
پیگیری مسائل پزشکی بیمارانی که معرفی میشوند، با توجه به تخصصی که داریم، برای ما آسانتر است. پیگیری روند درمانی آنها هم به این صورت است که حتما یک نفر همراه بیمار به بیمارستان میرود. مشکلی که ما داریم، این است که بیشتر خانوادهها دقیقا نمیتوانند مشکل پزشکی که با آن درگیر هستند را، توضیح دهند. به همین خاطر معمولا همراه خانوادهها فردی از موسسه که رشته مرتبطی دارد، میرود و آنها را همراهی میکند و در پیگیری روند درمانی و پرداخت هزینهها حضور دارد. خدماتی که کمیته پزشکی ما ارایه میدهد تا حدودی با فعالیت بقیه موسسههای خیریه که درحوزه سلامت فعالیت میکنند، متفاوت است. همانطور که میدانید، موسسههای دیگر خیلی تخصصی هستند. بهعنوان مثال، موسساتی هستند که درحوزه بیماریهای خاص فعالیت میکنند و انجمن اماس فقط بیماران اماسی را پوشش میدهد. اما موسسه ما صرفاً بیماری خاصی را تحت پوشش قرار نمیدهد اما ما تلاش میکنیم در مورد بیماری که به موسسه ما معرفی میشود، کلیه جنبههای سلامتیاش درنظر گرفته شود. این درحالی است که دیگر موسسات به این موارد کاری ندارند و بهعنوان مثال میگویند ما فقط هزینه دارو را تأمین میکنیم و به چگونگی رفتوآمد و هزینههایی از این دست کاری نداریم. این دقیقا یکی از مشکلاتی است که ما در مورد بیماران شهرستانی با آن مواجه هستیم. بهعنوان مثال ممکن است موسسات خیریه و کمیته امداد هزینه درمانی بیماران شهرستانی را تقبل کنند اما به اسکان این افراد و هزینه رفتوآمدشان و مسائل روحی و روانی آنها کاری ندارند. موسسه ما اما تلاش دارد نگاهی همهجانبه به بحث سلامت و درمان بیماران داشته باشد. به همین دلیل هم هست که وقتی بیماری معرفی میشود، ما سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد، با بقیه موسساتی که درحوزه سلامت فعالیت میکنند، درتعامل باشیم و هزینههایی که آنها پوشش میدهند را، سعی میکنیم به آنها ارجاع دهیم. ازسوی دیگر سعی میکنیم مواردی مثل هزینه رفتوآمد بیماران، اسکان بیمارانی که از شهرستان میآیند، بحث تغذیه و مسائل روحی- روانی را که بقیه موسسات مدنظر قرار میدهند را، هم پوشش بدهیم.
به نظر میرسد یکی از چالشهای جدیدی که پیشروی موسسه است، مربوط به خدماتی است که در کمیته پزشکی صورت میگیرد. ظاهرا به همین دلیل هم هست که درپی جابهجایی دوباره و حضور در مکانی بزرگتر هستید....
در واقع این بحث مربوط به اسکان بیمارانی بود که از شهرستان میآمدند. متأسفانه در نظام سلامت ما خدمات درمانی و سلامتی بهطور یکسان در سراسر کشور توزیع نشده است. به همین خاطر خیلی وقتها بیماران مجبور میشوند حتی از شهرهای بزرگ برای پروسههای معمولی مثل انجام آندوسکوپی یا انجام رادیوتراپی به تهران بیایند. دراین شرایط مسأله اسکان این بیماران اهمیت زیادی پیدا میکند. برخی از موسسهها هم البته بین 3 تا 5روز امکان اسکان را فراهم میکنند، اما بیماری که برای شیمیدرمانی به تهران میآید، بین یک هفته تا 10روز باید بماند. بیمارانی که عمل پیوند انجام میدهند، مجبور هستند بین 6 تا 8ماه در تهران باشند و هرهفته ویزیت شوند. معمولا نظام سلامت ما اصلا فکری به حال اسکان بیمارانی از این دست نمیکند. ما مجبور میشویم برای این دسته از بیماران برویم جایی را اجاره کنیم، اما برای بقیه بیماران که مدت کوتاهی به تهران میآیند، به این فکر افتادیم که حتما اتاق یا طبقهای از یک ساختمان را اجاره کنیم و به اسکان این دسته از بیماران اختصاص دهیم.
آیا دسترسی به یک محل بزرگتر فقط مربوط به مشکلاتی است که در مورد اسکان بیماران با آنها مواجه هستید یا کارهای دیگری هم در این محل انجام خواهید داد؟
قطعا هدفهای مختلفی برای این جابهجایی دارید. جایی که ما برای موسسه درنظر داریم، به منظور رسیدن به چند هدف است که اسکان بیماران تنها یک بخش از این اهداف را شامل میشود. بحث بعدی مربوط به اشتغال یا کارآفرینی برای خانمهای موسسه است. نگاهی که در موسسه آتنا وجود دارد تا حدودی با نگاهی که ممکن است در سایر موسسات خیریه باشد، متفاوت است. ما تمرکزمان را روی اشتغالزایی، کارآفرینی و توانمندسازی زنان گذاشتهایم. ما سالهاست کمک مالی مستقیم به خانوادهها نمیکنیم. در ابتدا به خانوادهها کیسه موارد غذایی میدادیم اما الان بعد از 10سال متوجه شدیم کمک مالی مستقیم تغییری را در وضع این خانوادهها ایجاد نمیکند. این خانوادهها خودشان باید توانمند شوند. ما از کوچکترین روزنههای توانمندسازی موجود در این خانوادهها استفاده میکنیم. درخانواده برای هریک نفری که امکان توانمندسازیاش وجود داشته باشد، امکاناتی نظیر کار را فراهم میکنیم. به همین خاطر خانمهایی که تحت پوشش موسسه هستند، مثلا در کارگاه بستهبندی پوشاک مشغول به کار میشدند، چون بیشتر این خانوادهها آسیبپذیر هستند. شاید امکان کار درمحیط بیرون را نداشته باشند، چون بیشتر آنها بچهدار هستند. معمولا خانمهایی که بچه دارند و به بهانه بچه داشتن نمیتوانستند بروند جای دیگر کار بکنند را درشرایطی قرار دادیم که بتوانند بچههای خودشان را بیاورند. بعضی از بچههای موسسه دوره مربیگری کودکان را پشت سر گذاشتند و به همین خاطر بچههای خانمهایی که به کارگاه میآیند، در موسسه نگهداری میکنیم. کارگاه آموزش بافندگی، قلاببافی، معرقکاری و... جزو مواردی بودهاند که درموسسه برگزار شدهاند. در محل جدیدی که قرار است اجاره کنیم، حتما یک کارگاه خیاطی برگزار میشود. چرخ خیاطیهای مورد نیاز برای برگزاری این کارگاه درحال حاضر خریداری شده و مدرس این کلاسها هم از الان معلوم است. ما بازاریاب خیاطی داریم که میتواند برای خانمهایی که آموزش خیاطی را پشت سر گذاشتند، سفارش کار بگیرد و توانمند شوند. برگزاری کارگاههای آموزشی از دیگر فعالیتهای موسسه ماست. این کارگاهها به دو بخش تقسیم میشوند. یکی آموزش فرزندان خانوادههای تحت پوشش که از دبستان تا دانشگاه برگزار میشود. کار دیگر هم با توجه به نگاه تخصصی روانشناسی و مددکاری که در بین اعضای موسسه وجود دارد، مربوط به برگزاری کارگاههایی است که یکی از منابع درآمد موسسه است. ما از مدرسینی که در این حوزه فعالیت میکنند، خواهش میکنیم درصد کمی برای تدریس بگیرند که البته تا امروز همه مدرسین به صورت داوطلبانه تدریس کردهاند. ما هم از شرکتکنندگان در این کارگاهها مبلغی بهعنوان محل درآمد موسسه دریافت میکنیم. تا امروز در این بخش کارگاههای ثمننگاری برگزار شده است. درهمکاری با شهرداری هم پروژههایی را برمیداریم و به نتیجه میرسانیم. پروژه فرزندپروری یکی از همین پروژههاست. ما 300 کارگاه مهارت فرزندپروری در یکی از مناطق تهران برگزار میکنیم و شهرداری هم از این بابت مبلغی به موسسه پرداخت میکند. از بخش هم محل درآمدی برای موسسه به حساب میآید. انشاءالله بعد از نقلمکان موسسه به محل جدید، درکنار آموزشی که فرزندان خانوادهها داده میشود، برگزاری این کارگاهها حتما ادامه پیدا میکند.
شما در صحبتتان به حضور افرادی که به صورت داوطلبانه کار میکنند، اشاره کردید. در زمینه افرادی که تحت پوشش موسسه هستند و البته افرادی که به صورت داوطلبانه با شما همکاری میکنند، آماری وجود دارد؟
درحال حاضر حدود 200 خانوار که نزدیک به 800نفر را شامل میشوند، تحت پوشش موسسه هستند. البته خدماتی که این افراد دریافت میکنند، یکدست نیست. هریک از افراد و خانوادهها متناسب با شرایطشان از خدمات موسسه استفاده میکنند. داوطلبینی هم که درحال حاضر با موسسه همکاری میکنند، 80نفر هستند که درباشگاه داوطلبان عضوند. با این وجود عضوهای فعال مجموعه که به صورت فعالانه همیشه در پروسههای موسسه دخیل هستند، جمعیت 50-40 نفر هستند. برخی از این افراد در بخشی از حوزهها فعالیت میکنند و برخی هم مثل اعضای هیأتمدیره و شورای تصمیمگیری درهمه فعالیتها مشارکت میکنند و نقش تصمیمگیری دارند. همه افرادی که درحال حاضر با موسسه همکاری میکنند، غیر از یک نفر (مسئول دفتر موسسه) به صورت داوطلبانه این کار را انجام میدهند. مدیرعامل، اعضای هیأتمدیره، اعضای شورای تصمیمگیری و مسئولان کمیتههای مختلف از مسیر داوطلبانه موسسه را
همراهی میکنند.