شماره ۹۴۸ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۸ شهريور
صفحه را ببند
چطور داغ مرگ و ترک را تسکین دهیم؟
پایان سوگ‌های ناتمام

به‌ناز مقدسی| زندگی آدمیزاد است دیگر یا در جریانش سوگوار مرگ نزدیکانش می‌شود یا همیشه در گوشه‌ای از ذهنش نگران از دست دادن‌شان است. «خاک سرده» این شاید رایج‌ترین جمله‌ای باشد که در روز تدفین متوفی به خانواده و عزیزانش می‌گویند؛ می‌گویند که مرده وقتی خاک شد، فراموشی می‌آید به سراغت. شکست‌های عشقی هم همین‌طور و همه این روزی‌های تلخ در جریان زندگی، کم‌کم فراموش می‌شود.
 اما من خیلی‌ها را می‌شناسم که همیشه سوگوارند؛ سال‌ها در پیله تنهایی‌شان، نه سرد می‌شوند، نه فراموش می‌کنند و چرخه ناکوک زندگی بر داغ‌شان تسکین نیست.
اگرچه «سوگ» بیشتر، ما را یاد مرگ می‌اندازد اما برخی از روانشناسان معتقدند احساس غم و خلأهای عاطفی که به دنبال از‌دست‌دادن چيزي يا كسي رخ مي‌دهد، تنها به مرگ محدود نمی‌شود، به‌عنوان مثال كسي كه ارتباط عاطفي عميقي  با فردی داشته و اين ارتباط به‌طور ناگهاني و بدون دليل قابل قبول قطع مي‌شود، منجر به سوگ خواهد شد.
 واكنش‌هايي كه فرد به دنبال از‌دست‌دادن كسي يا چيزي خواهد داشت، بستگي به عوامل متعددي دارد، مثل ويژگي‌هاي شخصيتي فرد، تجربيات گذشته، سابقه اختلالات روانپزشكي، اهميت فرد از‌دست‌رفته و نوع ارتباط او با فرد سوگوار، وضعيت سلامت جسماني و شغلي فرد. حالا این‌که چطور می‌توان این درد را تسکین داد و مردم برای درمان سوگواری‌شان چه می‌کنند، موضوعی است که خیلی از ما نمی‌دانیم.
اشرف یکی از آنهاست، زنی که 17‌سال از مرگ فرزندش می‌گذرد اما هنوز در و دیوارهای خانه‌اش پر است از عکس‌های پسرش. سینا که عمرش در کودکی متوقف شد هر روز قاب چشم‌های مادرش می‌شود و داغش مثل همان روز نخست تازه مانده است. «هم‌سن‌وسال‌هایش را که می‌بینم داغم بیشتر تازه می‌شود. مدام با خودم فکر می‌کنم اگه سینای من هم زنده بود الان قد کشیده بود، ریش و سبیل درآورده بود، دانشگاه رفته بود و شاید ازدواج کرده بود. ولی من هر روز عکس‌های کودکی‌اش را نگاه و با جای خالی پسرم زندگی می‌کنم.» اشرف هنوز با این موضوع کنار نیامده و می‌گوید مدت‌ها برای مشاوره پیش روانشناس رفته اما نتیجه‌ای نگرفته و دست آخر دوباره عکس‌ها را چسبانده و 17سال در سوگ فرزندش نشسته است.
شیرین و پسرش هم همین‌طور، البته آنها داغ مرگ عزیزشان را ندیدند اما از روزی که شوهرش ترک‌شان کرد، هنوز نتوانسته از سوگ و فراغ بیرون بیاید: «همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، حتی فرصت سوگواری نداشتم. یک روز متوجه شدم همسرم برای همیشه ترک‌مان کرد و رفت خارج. این اتفاق و ضربه ناگهانی شوکه‌ام کرد، تا مدت‌ها بهت داشتم و روحیه و اعتمادبه‌نفسم را ازدست دادم. حالت‌های روحی‌ام به پسرم هم منتقل شده بود و نمی‌توانستم جای خالی پدرش را پر کنم. هنوز هم نتوانسته‌ام، چون هنوز عاشق شوهرم هستم و هرگز نفهمیدم چرا با زندگی‌مان این کار را کرد و رفت.»
مهم‌ترین عامل برای التیام سوگواری، حمایت دیگران است. فرد اغلب عادت به ابراز احساسات و عواطف خود با دیگران ندارد، مهم است تا درباره مصیبت پیش آمده و احساسات خود صحبت کند و آنها را در خود نریزد. این حمایت می‌تواند از طرف دوستان و خویشاوندان، مجامع مذهبی یا عقیدتی، گروه‌های حمایتی، مشاور روانی یا سایر متخصصان تأمین شود.
احساس غم‌انگیز تنهایی، بعد از مرگ و ترک عزیزان فرآیندی طبیعی است اما اگر سوگ به‌صورت حل‌نشده باقی بماند، زندگی انسان را مختل خواهد کرد. احساس گناه یکی از مهم‌ترین مسائلی است که فرد سوگوار به دلیل آنچه کرده یا نکرده است با آن روبه‌رو می‌شود.
به هر حال، یک سو عشق و دوست داشتن و از سوی دیگر جدایی و فقدان جزو لاینفک زندگی انسان است. اگر بعد از به سوگ نشستن، بلند نشویم کارکرد‌های زندگی‌مان به‌هم می‌ریزد، چراکه «سوگ» هر بار با شکلی متفاوت به زندگی سر می‌زند.


تعداد بازدید :  513