فاطمه راکعی فعال سیاسی، فرهنگی
در طول سالیان و با توجه به آنچه که بر ملت ما گذشته است، شاهد فراز و نشیبهای عجیب و غریب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مخصوصا در دولت قبل بودهایم و این امر موجب شده تا فاصله عمیقی بین دولت و ملت ایجاد شود و دیوار اعتماد و تعاملات میان دولتمردان با مردم فرو بریزد. جامعه نخبگان و روشنفکران و فعالان در عرصههای سیاسی و اجتماعی بهخوبی میدانند که این دولت وارث ناهنجاریها و نابسامانیهایی است که از دولت گذشته برجای مانده و آنچه اکنون ملت از فشارها و معضلات در تمامی حوزهها بهخصوص در بخش اقتصادی و اجتماعی میبیند، ماحصل بيتدبیری وسوءمدیریتیهایی است که در طول هشتسال قبل به وجود آمده است.
اکثریت مردم واقعا با وجود مشکلات و تنگناهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیش آمده، نسبت به عملکرد دولت اعتماد نداشته و الان متاسفانه باور عمومی بر این است که هر دولتی که سر کار میآید، صرفا به علایق سیاسی، گروهی و جناحی خود میاندیشد. شعارهای اولیه که در زمان انتخابات مردم از زبان دولتها مکررا شنیدهاند، عملا به شعارهای تبلیغاتی و رنگ و رو باختهای میماند که هیچگاه به واقعیت نزدیک نشده و افکارعمومی اعتماد خود را نسبت به این شعارها در طول سالهای متمادی از دست دادهاند. زمانی که دولتی بر سر کار میآید، میخواهد نشان دهد که پایبند به قولها و متعهد به انجام آنها است، اما عموم مردم در طول سالیان دیدهاند که از حرف تا عمل مسیر زیادی طی میشود، اما هزینه این شعارها را ملت پرداختهاند. زمانی که دولتها اینگونه به اخلاقیات پایبند نبودهاند، ملت نیز تنها به فکر منافع خود و اطرافیانشان میافتند و سعی میکنند تا جایی که میتوانند و به حقوق دیگران آسیب جدی نمیرسد، از هر طریقی منافع و مصالح خود را تأمین کنند. در این صورت بسیاری از اخلاقیات، معنویات و ارزشهای اجتماعی از میان میرود. به دلیل سخنان بيپایه متعددی که مردم از سوی دولت قبلی دیده و شنیدهاند و جز خلفوعده و اجحاف به حقوق مردم کاری صورت نگرفته است، ملت هم توجهی به خواستههای دولت نداشته و سعی میکنند تا آنجایی که میشود کلاهشان را سفت بگیرند تا آن راهم باد نبرد.
ظاهرا اکثریت به این نتیجه رسیدهاند که یک قدم از حقوق خود در برابر دولت عقبنشینی نکنند. جالب آنکه رفتاری که مردم در اوایل انقلاب و در طول جنگ داشتهاند، نسبت به الان بسیار متفاوت شده و به نوعی به دولتمردان نشان دادهاند که دیگر به حرفهای آنها اعتمادی ندارند. این ملت به دلیل بيمهریهایی که از دولتها دیدهاند، اعتماد و دیگر صداقتی در عملکرد دولتها برایشان متصور نمیشود و فکر میکنند با مبارزه منفی به نوعی اعتراض خود را به این نحوه عملکرد دولتمردان اعلام کنند.
البته برای از میان بردن دیوار بياعتمادی هیچ کار مثبت و مفیدی هم از سوی دولت تاکنون صورت نگرفته است، برای بیرون رفتن از این شرایط باید کار فرهنگی منسجم و با تکیه بر نهادهای مدنی و مشارکت نخبگان جامعه صورت میپذیرفت که تاکنون بهدلیل مشکلات بيشماری که دولت به آن گرفتار شده، نتوانسته است تعاملات و فضای گفتوگو را باز کند. برای جلب اعتماد، دولت تدبیر و امید باید اطلاعات کافی را در اختیارگروههای مدافع حقوقشهروندی، نهادهای مردمی و مدنی قرار دهد تا از طریق آنها این فضای مسموم پیش آمده، تغییر یابد. تا زمانی که اطلاعات مشکلات و معضلات دولت برای مردم شفافسازی نشود، چگونه میتوان از ملت انتظار داشت تا به کمک دولت بیایند یا به آنها اعتماد کنند.
دو عامل باعث شده است رابطه بین دولت و ملت تغییر نکند. یکی آنکه دولت هنوز فرصت نکرده تا احساس کند خادم واقعی مردم است زیرا مشکلات در فضای سیاسی داخلی، مدام شرایط را برای کار صادقانه به تأخیر میاندازد. دولت مدام از سوی جناحهای مخالف به چالش کشیده میشود و گروههای فشار هم به نوعی با عملکرد دولت و فعالیت آن در تمامی حوزهها مخالفت میکنند. دیگر اینکه برای رسیدن به اهداف مشترک، ملت باید به این نتیجه برسد که دولت به تنهایی از پس حل مشکلات متعدد برنمیآید. تنها نباید به مصاحبههای رئیسجمهوری و سخنگوی دولت اکتفا کرد، باید با حمایت واقعی از رسانه درصدد پاکسازی تصورات غلط مردم برآیند. تازمانی که وحدت ملی به معنای واقعی کلمه میان دولت و ملت به وقوع نپیوندد، مسلما اختلافات از میان نمیرود. تمامی دولتمردان وظیفه دارند تا ننگی که بر پیشانی آنها به دلیل اختلاسهای صورتگرفته، زده شده است و همچنین به دلیل دروغهایی که از سوی دولت قبلی به مردم گفته شده است، با درخواست کمک از نهادهای مدنی و مردمی که به ریز امورجاری کشور آشنا هستند، پایان دهند و با تشکیل تیمهای متعدد کارشناسی برای ارزیابی و اعلام دقیق عملکرد دولت در طول فعالیت آنها از طریق رسانهها و نهادهای بیطرف، نگاه مردم را به سوءتدبیریها وسوءمدیریتها تغییر دهند.
مردم در برخی موارد نمیدانند بسیاری از زیرساختهای کشور در دولت قبل به کلی از میان رفته و تعداد زیادی از ارگانها و سازمانها به دلیل کمبود اعتبارات و نداشتن بودجه نمیتوانند، فعالیت درستی را برای خدمترسانی به مردم ارایه دهند. این مسائل باید بازگو شود، این حق مردم است تا در جریان واقعی امور پیش آمده و در شرف وقوع قرار گیرند.
باید دولت از حضور کارشناسان و صاحبنظران بهخصوص جامعهشناسان و جامعه هنرمندان، نهادهای مدنی و رسانهها، برای برونرفت از این وضع کمک عاجل بگیرد. متاسفانه صداوسیما که وظیفه آگاهی و اطلاعرسانی شفاف را برعهده دارد و میتواند افکار عمومی را در جهت درست هدایت کند، هنوز سیاستهایی در جهت پیشبرد اهداف دولت اتخاذ نكرده و آگاهی که باید به مردم داده میشد را هنوز آنطور كه بايد انجام نداده است.
بسیاری از سیاسیون و فعالان در حوزههای سیاسی و اجتماعی انتظارات بيشماری از دولت داشتهاند که متاسفانه تاکنون در این حوزهها محقق نشده است. اما به خوبی میدانیم معضلات و ریشههای مسائل بسیار عمیقتر از آن است که در این زمان کوتاه به سرعت به پایان رسد. مطمئنا، آگاهان سیاسی و فعالان در حوزههای اجتماعی و فرهنگی به خوبی به این امر واقفند که تا مشارکت مردم نباشد، کاری از پیش نخواهد رفت و همچنان در معضلات و مشکلات دستوپا میزنیم. دولت باید به قولهایی که داده است عمل کند، تمامی حوزهها نیاز به بازنگری جدی دارد و نباید بدون در نظرگرفتن شرایط قرار گرفته در پیش راه دولت به تخریب و اشکالتراشیهای بيمورد برای مقابله با دولت بپردازند. در زمانی که هنوز وزارت علوم نتوانسته بود، بخش کوچکی از مشکلات پیشروی بهجا مانده از دولت قبل را از جلوی راه بردارد، با استیضاح زودهنگام وزیر، نابسامانی به وزارتخانه بازگشت و شرایط برای دانشگاهیان و قشر دانشجو به معضل مدیریتی تبدیل شد.
باید همه طیفهای فکری و خطی به دور از تفکرات سیاسی از چوب لای چرخ دولت گذاشتن، امتناع کنند و برای بازگشت به وضع قبل که ملت به دولت مجددا اعتماد کنند و در کنار دولتمردان قرار گیرند، تمامی توان و همت خود را برای ایجاد جو صداقت و تعامل، و باز کردن فضای گفتوگو میان دولت و ملت بهطور واقعی ترسیم شود. این کار جز با بالابردن آگاهی عمومی و درخواست واقعی از مردم برای کمک به خادمان خود امکانپذیر نخواهد بود و جهت رسیدن به این هدف نقش نهادهای مدنی و مردمی و مشارکت جامعه نخبگان و اندیشمندان در تمامی حوزهها ضرورت مییابد.