آذر منصوری فعال سیاسی
برای روشنتر شدن مسأله فقدان اعتماد کافی مردم به دولت و رابطه سرد دولت و ملت، نگاهی به تاریخ ایران و تاریخ شکلگیری حکومتها، نقطه تولد و اوج و ترقی حکومتها و مرحلهای که حکومتها به زوال و فروپاشی گرفتار شدند میتواند کمک کند.
چراکه عامل اصلی تمام این فروپاشیها عدم شکلگیری رابطه منسجم و تأثیرگذار و قدرتمند بین دولتها و مردم بوده که درنهایت گرفتن فاصله و نادیده گرفتن این موضوع باعث شده حکومتها به زوال، انحطاط و فروپاشی برسند.
به دلیل اینکه ساز و کاری برای پرکردن این شکاف و پاسخگو کردن و نیاز حکومتها به پشتوانه مردم و تلاش برای کم کردن فاصلهها وجود نداشته است. مهمترین عاملی که میتواند در این قضیه موثر باشد ندیدن ساز و کار و حلقه واسطی است که میتواند شکاف را پر کند و اعتمادی که بهعنوان پشتوانه اصلی هر نظام و سیستمی است، ایجاد کند.
اگر به کشورهایی که روندهای دموکراتیک در آنها تعیینکننده نقش حکومتهاست و دولتها به واسطه همین روندها بر سر قدرت میآیند تا منویات خودشان را اجرا کنند، نگاهی کنیم علیالقاعده این سازوکارها هم مشخص و
روشن میشود.
مهمترین عاملی که میتواند به نزدیک شدن رابطه دولت و مردم کمک کند به نظر من این است که به نوعی زمینه لازم برای شکلگیری موثر جامعه مدنی و ارکان جامعه مدنی که در سیاستگذاری دولتها تأثیرگذار هستند، ایجاد شود.
چنانچه این مسأله صورت بگیرد نهتنها این شکاف و فاصله پر میشود، بلکه مطبوعات و تشکلهای صنفی و سیاسی و سازمانهای مردمنهاد و نهادهای مردمی سنتی که با توجه به اقتضاء هر جامعه ایجاد میشوند نیز در جامعه فعالیت موثر خواهند داشت. این نهادها در جامعه ما هم هستند و به شکل مردمی ساماندهی شدهاند و در عرصه جامعه فعالیت میکنند.
اگر دولتها برنامهای برای ایجاد این نهادها و فربهکردن جامعه مدنی داشته باشند و در مرحله بعدی به سازوکاری بیندیشند که این نهادهای مدنی در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها نقش داشته باشند، میشود امیدوار بود که با در پیش گرفتن این روند در طولانیمدت بتوانیم این فاصله بین دولتها و ملتها را پر کنیم. همچنین میتوانیم امیدوار باشیم درنهایت اعتماد ملت به دولت را در جامعه افزایش دهیم. ضمن اینکه در کشورهای دموکراتیک وجود انتخابات و همهپرسی عاملی برای شکلگیری و بقای اعتماد است و در پیش گرفتن آن برای جامعه مدنی میتواند این ظرفیت حکومتهای دموکراتیک را هدفمندتر کند و هم زمینهای برای افزایش اعتماداجتماعی شود.
بینیاز بودن حکومتها از ملتها زمینه کاهش مسئولیتپذیری را در جامعه فراهم میکند.
یکی از آفتهایی که کشورهای جوامع سوم را تهدید میکند - در کنار اقتصاد تک محصولی که خودش فرصت برای جوامع است و به دلیل اتخاذ سیاستهای غلط بدل به تهدید میشود - سازوکار تحقق این مسأله است که با منافع کلی این کشورها در ارتباط است.
بخشی از این سازوکارها این است که ابزارها و امکانات پرسشگری را در جامعه افزایش دهیم و سازوکار جریانسازی گردش آزادانه اطلاعات را فراهم کنیم و حکومت و دولت مشوق این امر باشد و جامعه و افکار عمومی را به این سمت ببرد تا مردم چنین احساس نکنند که حضورشان در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها نقشی ندارد و حاکمیت بدون توجه به مطالبات و خواست آنها راه خود را در پیش گرفته و شکاف طبقاتی افزایش پیدا کرده و حاکمیت هم خود را پاسخگو نمیداند.
اگر چنین حسی بین مردم به وجود بیاید به بیتفاوتی در مورد مسائل و بحرانهای جامعه میانجامد. در این زمینه کشورهایی مثل ما که جامعه ضعیف و غیرتأثیرگذاری دارد میتواند با در پیش گرفتن سازوکار جوامع توسعهیافته به حل شدن این مسأله کمک کند.