صادق زیباکلام استاد علومسیاسی
در ایران نوعی احساس سردی بین ملت و دولتها وجود دارد. به بیان بهتر دستگاه اجرایی و دولت به اینکه ملت چه میخواهد و چه نمیخواهد یا اینکه چه چیزی نیاز جامعه است که انجام دهد و چه چیزی ضرورت و نیاز جامعه نیست، خیلی کاری ندارد. دولتها درحقیقت به کارهایی که خودشان فکر میکنند درست است عمل میکنند و سیاستگذاریهای کلیشان سنخیتی با نیاز و خواسته مردم ندارد.
درواقع به اینکه اساسا مردم چه میگویند و چه میخواهند خیلی توجهی نمیشود و این مشکل اساسی جامعه ما است.
البته در دورانهای خاص مثل دوران انتخابات کسانی که نامزد میشوند سعی میکنند مسائلی را مطرح کنند که فکر میکنند باب طبع مردم باشد و نظر آنها را جلب میکند. اما در کل از این رویدادهای گهگاه که بگذریم، وقتی دولتها انتخاب میشوند به عبارتی دنبال کار و زندگی خود میروند و دیگر به نیاز و خواسته مردم کمتر تمرکز میشود.اصلیترین علت این رابطه سرد و بيروح عدماعتماد است که مصداقهای آن را در مسائل مختلف اجتماعی به چشم میبینیم.
نمونههای بياعتمادی کلی به دولت یا مجموعههای اجرایی نظام را میتوان به وفور دید؛ دولت از مردم خواست آنهایی که میتوانند و نیازی به کمکهزینه دولتی ندارند برای دریافت یارانه ثبت نام نکنند. ولی نتیجه چه شد؟ 73میلیوننفر ثبت نام کردند یا درمورد بحران آب و لزوم صرفهجویی در مصرف منابع، برق، بنزین یا مسأله ترافیک و خیلی مسائل اجتماعی دیگر به همین شکل است؛ اساسا نسبت به دولتها و برنامههایشان یک نوع ناباوری وجود دارد. درواقع مردم به نوعی پیادهنظام و سرباز شطرنج در جامعه هستند که نقش آنها این است که فقط بروند و رأی بدهند تا دولتمردان سرکار بیایند.
درحقیقت یک گسل میان مردم و مسئولان بهویژه دولت ایجاد شده و مردم آنطور که باید و شاید اطمینانخاطر به برنامهها و فعالیتهای دولت ندارند.
متاسفانه کارکرد سیاسی- اجتماعی دولتها طی این سیوچندسال بهشدت نزول و افت کرده است. به یقین میتوانم بگویم رابطه مردم و دولت سالهای 57، 58 و 59 به این شکل نبود.
این رابطه منظما افت کرده و نوعی بياعتمادی اجتماعی نسبت به مسئولان بهوجود آمده و سال به سال بیشتر شده است.
در مثالی که بتوانیم این موضوع را بهتر درک کنیم، یک مصداق سیاسی میآورم؛ درحالحاضر یک مسألهای در جامعه مطرح شده؛ مردم این سوال را دارند در شرایطی که ما اینقدر برای برنامههستهای و پیشبرد آن هزینه کردهایم، واقعا نفع و خاصیت آن برای مردم و مملکت چه نکته ملموسی بوده است؟ چون به این سوالها پاسخی داده نمیشود، همین سوالها که در هر حوزه یا زمینهای مطرح میشود و بيجواب میماند، باعث بياعتمادی مردم میشود.
در هر زمینهای از برنامههای اقتصادی گرفته تا فرهنگی مثل حجاب، ثبتنام یارانه، ترافیک یا صرفهجویی در مصرف آب.
وقتی مردم براساس برنامهها و رویکردهایی که دولت در دستورکار قرار داده عمل نمیکنند و حتی تبلیغات و فرهنگسازیهای گسترده هم نمیتواند بر خواست کلی جامعه تاثیرگذار باشد، این یعنی مردم و دولت رابطهای با هم ندارند و اگر هم در ظاهر رابطهای باشد براساس بياعتمادی شکل گرفته و نتیجه
عکس میدهد.