بهمن کشاورز حقوقدان
لب به انتقاد گشودن از خود و خودانتقادی، در لحظه نخست مرا به یاد فرمودهای از حضرت علی(ع) میاندازد. ایشان میفرمایند در شگفتم از انسانی که ندیدن اشکالات، عیبها و ضعفهایش به او فرصت میدهد که به اشکالات، عیبها و ضعفهای دیگران بپردازد.
این گفته مولا(ع) اگر همواره به یاد افراد باشد، همگان پیش از پرداختن به اشکالات دیگران و عیبجویی از ایشان، به خود و واکاوی رفتارهای خود خواهند پرداخت که متاسفانه در جامعه کنونی ما این چنین نیست و ما معمولا در مورد عیبهای خود بسیار آسانگیر و چشم پوشنده هستیم ولی در مورد دیگران سختگیر و اهل شدت عمل.
اما چنانچه بخواهم به انتقاد از خود بپردازم، سخنانم در یک ستون یا یک صفحه از روزنامه جا نخواهد شد و محتاج نوشتن کتابها است. خداوند ستارالعیوب است و عیبهای ما را از چشمهای دیگران میپوشاند و نمیگذارد آشکار شود اما اکنون من به مواردی چند در مورد خود انتقادی یا به قول نشریه توفیق «خود مشت مالی» که یک ستون این نشریه بود میپردازم: اولا گمان میکنم تمایل شدید به روزآمد بودن در امور حرفهای و فنی و تخصصی، باعث شده است که از سایر امور ازجمله وظایفی که در قبال خانواده و دوستانم داشتم و دارم تا حدی غافل شوم البته این موارد را باید آنها بگویند اما بههرحال شخصا این اشکال را در خود میبینم و از نظر تقسیم وقت در روزها، ماهها و در سالها، گمان میکنم اشکالاتی داشته باشم. ثانیا بنده از سال 1368 که کلاسهای جهاد دانشگاهی در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی آغاز به کار کرد، توفیق آن را داشتم که با دوستان دانشجو درخصوص آیین نگارش حقوقی، آیین تنظیم قراردادها، هنر و فن دفاع بحث و کار کنم مکرر به این دوستان میگفتم باید سعی کنید کار با رایانه را یاد بگیرید زیرا با گذشت زمان به دورهای خواهیم رسید که عدم تسلط به کار بر این دستگاه در حکم بیسوادی است. متاسفانه بهعنوان یک واعظ غیرمتعهد، خودم آنچنان در این راه نکوشیدم و از این نظر اطلاعات من روزآمد نیست هرچند سعی کرده و سعی دارم این نقیصه را مرتفع کنم، اما این اشکال بر من وارد است.
ثالثا: دوستانی به من گفتهاند و من میپذیرم که در گفتار و نوشتار از کلمات و عبارات عربی زیاد استفاده میکنم. مقداری از این مشکل مربوط به نسل من است و نحوه آموزشی که داشتهام اما بههرحال از
آنجا که به ویژه مقالات، کتابها و نوشتههایی که برای عرضه به عموم یا مثلا به قشر دانشجو کارآموز حقوق یا تخصص خاص تهیه و عرضه میشود، باید چنان باشد که برای متوسط آن گروه قابل لمس و درک باشد و به همین جهت نیز باید این مشکل و نقیصه را برطرف کرد و البته من سعی در این دارم. ازجمله اینکه کتابها یا نوشتهها را بار دیگر با این دیدگاه که الفاظ عربی را حذف کنم، میخوانم و به این ترتیب گاهی این مشکل تا حد زیادی مرتفع میشود اما بههرحال چون در کلام یا نوشته مواردی به صورت خود به خودی مطرح میشود این انتقاد را در خود وارد میبینم.
رابعا: گاهی به من این ایراد گرفته شده که در مورد مسائل مادی بیتوجه هستم و آنچنان که باید در اینگونه موارد دقت نداشته و سختگیری نمیکنم. این ایراد را بهعنوان یک مطلب گذرا میپذیرم اما از آنجا که این عدم توجه و دقت اگر هم مصداق داشته باشد در طول زندگی طولانیم هرگز باعث بروز اشکال مهمی نشده است، گمان نمیکنم این ازجمله مواردی باشد که از خود انتقاد کنم. اما همچنان که عرض کردم موارد ایراد و انتقاد از خود بسیار بیشتر از اینهاست که بیان کردم و احتیاج به نوشتن جزوه و کتاب دارد اما شاید درحدی که موردنظر شما است، همین موارد کفایت کند.