محمدحسین رفیعیفنود اقتصاددان
ریشه بردگی تصاحب انرژی است. اولین انرژیای که بشر فهمیده، «انرژی ماهیچه» بود. راحتترین ماهیچهای که در دست بود، ماهیچه همنوعان (بردهداری) و ماهیچه حیوانات (اسب، الاغ، گاو، گاومیش، سگ و...) اهلی شده بود. بعد از آنکه بشر به انرژیهای باد، آب، ذغالسنگ، چوب، نفت، گاز، هستهای و... دست یافت، تصاحب این انرژیها توسط هرکس که بود، قدرت، استعمار و استثمار همراه آن بود.
با پیشرفت تکنولوژی و علم و کشف انرژیهای جدید، سیستم استثمار و بردگی پیچیدهتر شد. اگرچه، امروزه، تکنولوژی انتقال اطلاعات و سرعت آگاهی مردم از وقایع رشد کرده ولی استثمارکنندگان هم به امکانات جدیدی مجهز شدهاند که تصاحب انرژی و تداوم استثمار را در اختیار داشته باشند. یکی از امکانات، همان در اختیار داشتن رسانههای جهانی است. این رسانهها به راحتی میتوانند، افکار عمومی جهان را جهت دهند و در کنترل خود داشته باشند. بهعنوان مثال، هنگام حمله ناتو به یوگسلاوی سابق و افغانستان و حمله آمریکا به عراق و... پخش اخبار جنگ در آمریکا سانسور میشود تا شهروندان آمریکایی مطلع نشوند؛ یا اخبار جعلی ساخته میشود تا حمله نظامی را توجیه کنند. مانند آنچه در عراق اتفاق افتاد.
امروز نظام بردهداری جدید با چهار اهرم سعی میکند که کنترل انرژی و تداوم استثمار را همچنان ادامه دهد. این چهار اهرم عبارتند از:
جنگ و خشونت؛ با استفاده از سختافزارها (سلاحهای متنوع) و نرمافزارها (فیلم، کلیپ و...) و بازتولید دایمی «جنگهای آزادیبخش»، «دخالت حقوق بشری!»، «استقرار دموکراسی!» که در گذشته آن را آباد کردن «استعمار» مینامیدند. تسری «ربا» به تمامی ابعاد زندگی. کتاب اخیر آقای «پیکتی» ثابت میکند که ثروتمندان، ثروتمندتر و فقیران، فقیرتر میشوند؛ و امیدی به این نظام جهانی برای بهبود زندگی 3میلیارد انسانی که در فقر و فلاکت زندگی میکنند، نیست. آقای فوکویاما با صدای بلند اعلام میکند که بردگی ما ابدی است!
تبدیل «نیاز جنسی» که امری طبیعی، ضروری و حیاتی است؛ به «صنعت سکس»؛ تبلیغ سکس انحرافی، تغییر ذائقه سکس طبیعی، تهییج سکسهای سرکوب شده، اشاعه روسپیگری زنان و مردان و...
250 کانال ماهواره و میلیونها سایت اینترنتی و وبلاگ و صدها مجله اختصاصی، تبلیغ این انحرافات و این صنعت را میکنند تا جوانان در جهان، متوجه استثمار و بردگی خود نشوند. اشاعه موادمخدر طبیعی و صنعتی؛ موادمخدر طبیعی (تریاک، شاهدانه و...) اگرچه اعتیادآور و خطرناک بودند ولی سازگاری آنها با بدن انسان بیشتر بود و آدم تریاکی میتوانست با عمر طبیعی از جهان برود ولی با ساخت هرویینی در 1950 و در آزمایشگاههای CIA، عمر فرد هرویینی بسیار کوتاهتر شد. با مواد صنعتی جدیدی که به بازار آمده است، سرعت تخریب معتاد را هزاران برابر کرده است. سنتز این ترکیبات، از هرکسی ساخته نیست؛ علم شیمی، علم زیستشناسی، علم پزشکی، علم روانپزشکی، مهندسی شیمی و... باید مجتمعا به خدمت گرفته شوند تا مادهای ساخته شود که هرچه زودتر معتاد خود را نابود کند و این در مراکز تحقیقاتی پیشرفته شدنی است. بعد از کشف تکنولوژی، آن را به قاچاقچیان جهان سوم واگذار میکنند تا رسالت خود را
ادامه دهند.
جمعبندی و نتیجهگیری
جهان امروز، جهان بردهداری و فئودالی نیست. جهان سرمایهداری نئولیبرال ریگان و تاچر و جهان تعدیل اقتصادی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و وزارت خزانهداری آمریکاست که مجموع این 3 نهاد را «تفاهم واشنگتنی» مینامند. این جهان بسیار پیچیده است که مغز کوچک و خوی عقب مانده «قذافی»، «صدام»، «طالبان»، «القاعده»، «داعش»، «میلوسویچ»، «موگابه» و... آن را نمیفهمند. جهانی است که مغزهای بزرگ و عرفان جهانشمول گاندی، ماندلا، مصدق و... آن را میفهمند و میتوانند کاری برای ملت خود کنند. دنیا خالی از عرفا نیست؛ چشم حقیقت بین و قلب پاک مردمدوست، میخواهد. استعمار، استثمار و بردگی بهشدت و گستردگی رایج است؛ فقط باید آن را واکاوی کرد و روابط بسیار پیچیده و تودرتوی آن را فهم کرد. خدا رحمت کند شمس تبریزی را که در مورد ملاقات خود با مولانا گفت: ما دو کس عجب افتادهایم و دیر و دور تا چو ما دو کس به هم افتد. سخت آشکار آشکاریم؛ اولیاء، آشکار نبودهاند و سخت نهان نهانیم...»