چطور شد نقش «هیپولیتا را در «رویای یک شب نیمهتابستان» پذیرفتید؟
قبل از پذیرفتن نقش، با مصطفی کوشکی صحبت کردم و ایشان هم طرح و ایدهشان را برای این نمایش گفتند. بهنظرم طرح جالب و ایده جذابی بود. همان لحظه هم حس کردم بازی در این نمایش، تجربهای متفاوت خواهد بود. وقتی هم سر تمرین رفتم، دیدم بین گروهی بسیار دوستداشتنی هستم؛ از خود آقای مصطفی کوشکی گرفته که کارگردانی بسیار خوب و انسانی شایسته است تا بقیه بازیگرها و دیگر اعضای گروه. همگی به نظرم همدل و بیحاشیه بودند و این یکی از بهترین تجربههای کاریام بود؛ همکاری با گروه شلوغی که در عینحال بتوانند فضایی صمیمانه و همدلانه بسازند.
نقش «هیپولیتا» بعد از نقش جنها، یکی از دشوارترین نقشها به لحاظ بدنی هم هست.
از این نظر هم برایم جذابیت داشت، چون تا به حال این نوع تئاتر فیزیکال را تجربه نکرده بودم.
هر چند که درنهایت به مصدومیتتان منجر شد.
نه. اتفاقی که برایم افتاد کاملا یک بدشانسی بود، چون در صحنههایی که امکان آسیب وجود داشت، هیچ مشکلی پیدا نکردم. من موقع بیرون رفتن از صحنه، پایم بین دو فنر ترامپولین گیر کرد و اسم این را فقط میشود گذاشت بدشانسی. انگار که درحال عبور از خیابان باشید، ماشین بیاید و به شما بزند.
آسیبدیدگی در چه سطحی است؟
باید پایم سه هفته در گچ باشد، بعد باز میکنند. بعد از آن هم فیزیوتراپی و آبدرمانی احتیاج دارد. بعد هم میتوانم به وضع سابق برگردم.
چون نوشته بودند رباط پا پاره شده، سطح آسیبدیدگی بهنظر بالا میرسید. البته من اطلاعات پزشکی ندارم اما گمان کردم چند ماهی از صحنه دور خواهید بود.
نه. رباط کنار پاست و به رباط اصلی پا ارتباطی ندارد. در هر حال مچ پا حساس است و باید از آن مراقبت کرد. اما دکتر گفت سه هفته باید در گچ باشد و بعد از آن هم با آب درمانی و فیزیوتراپی، سه ماهه، اوضاع کاملا روبهراه خواهد شد. حتی وقتی گچ را از پایم باز کنند میتوانم برگردم؛ یعنی تا 12-10 روز دیگر.
حالا هم که خانم کاظمی جایگزین شدهاند و در کنار نقش خودشان، نقش شما را هم به عهده گرفتهاند. البته با کارگردان و خود خانم کاظمی که صحبت میکردم یکی از دلایل جایگزین شدن در نقش شما را این موضوع عنوان کردند که همچنان امیدوار هستند شما برگردید. درواقع روز اول که چارهای نبوده و تماشاچی پشت در بوده و نمیتوانستهاند کنسل کنند. اما در روزهای بعد هم نقش را به بازیگری خارج از گروه ندادهاند، چون همچنان دوست دارند برگردید و با وضعیتی که گفتید، احتمال برگشتتان هست.
بله. امیدوارم برگردم. دو سه روز آخر اجرا پایم از گچ درمیآید و با دکترم صحبت میکنم که اگر مشکلی نباشد، بتوانم برگردم روی صحنه. چون در خبرها آمده بود «بهدلیل پارگی رباط پا»، بازخورد منفی بیشتری نسبت به آن چیزی که اتفاق افتاده بود، پیدا کرد. درواقع بار منفی خبر خیلی بیشتر بود، درحالیکه اوضاع به این وخامت نیست. اما خب دکتر گفت چون این اتفاق برای مچ پا افتاده، باید مدتی بیحرکت بماند و در گچ باشد. به خاطر همین نمیتوانستم روی صحنه باشم مگر اینکه میآمدم دیالوگخوانی میکردم که به کل نمایش و ریتم کار و بازیهای دیگر دوستان ضربه میزد و واقعا حاضر نبودم این خودخواهی را به خرج بدهم. ولی خانم کاظمی واقعا لطف زیادی کردند. میدانم چه فشار سنگینی روی ایشان است، چون دو نقش را بازی میکنند. واقعا از ایشان ممنونم.
شنیدم 45دقیقه قبل از اجرا بود که فهمیدید نمیتوانید روی صحنه بروید.
بله. حتی من میخواستم فردای آن روز هم بیایم سر اجرا اما چون دکتر رفتم و دکتر گفت نباید پایت حرکت داشته باشد، به آقای کوشکی گفتم که نمیتوانم. ایشان هم چون حواسش به بازیگر هست، گفت سلامتی تو از همه چیز مهمتر است و من از خانم کاظمی خواهش میکنم که نقش شما را به عهده بگیرد. به این ترتیب این زحمت افتاد گردن نازآفرین عزیز که لطف بزرگی کرد و همینجا، جا دارد از او تشکر کنم.
بهعنوان آخرین نکته میخواهم تفسیر خودم را از بازی شما در نقش «هیپولیتا» بگویم. البته من همه کارهای شما را ندیدهام؛ بهخصوص تئاترهایی که ابتدا کار کردهاید. ضمن اینکه چهرهای که بهعنوان بازیگر از شما در ذهنمان ساخته شده، بیشتر وامدار سینماست؛ نقش زنی که سعی میکند از حالات متعارف زنانه دور باشد. از مؤلفههای آن هم میشود به کمرنگ شدن برخورد رمانتیک یا لطافت زنانه در بازیتان گفت؛ جدا شدن از تصویری که در باور عام نسبت به یک زن وجود دارد. درواقع میخواهم بگویم نقشهایی که انتخاب کردهاید یا به شما پیشنهاد شده غالبا تصویر زنی بوده که از پذیرش باورهای متعارف راجع به «زن» میگریزد. احساسم این است البته خود شما هم به بازی در چنین نقشهایی تمایل داشتهاید، حتی در این تئاتر هم نقشی را انتخاب کردهاید که نوعی عصیان در او وجود دارد. درست است که همه چیز در فضایی فانتزی اتفاق میافتد اما در هر حال داریم شما را در نقش «عروس آمازونی» میبینیم. درواقع از نوعی گریز از تصور عام راجع به زن حرف میزنم که شما خودخواسته یا ناخواسته به بازی در نقشهای اینچنین گرایش دارید. با این برداشت چقدر موافق هستید؟
ممکن است. البته من از منظری که شما به آن نگاه کردهاید، نگاه نکردهام اما چیزی که برای خودم همیشه جذابیت داشته این است که موقعیتهای متنوع و متعددی را تجربه کنم. همیشه گفتهام ما یک بار به دنیا میآییم و یک بار هم بیشتر نمیتوانیم زندگی کنیم. در این میان خوشبختانه من در مسیر بازیگری رفتم و میتوانم زندگیهای مختلفی را از این طریق تجربه کنم. درواقع این مسیر برای من پر از تجربیات مختلف است، پر از زیستهای متفاوت و پر از زندگیهایی که شاید در حیات واقعی نتوان آنها را تجربه کرد. من این شانس را داشتهام که بتوانم زندگیهای دیگری را تجربه کنم؛ جای آدمهای دیگر فکر کنم، جای آدمهای دیگر راه بروم و در نقش آدمهای دیگر باشم. البته من در «بیداری خانه نسوان» کاملا نقشی متضاد را بازی کردهام یا در «زبان اصلی» یا در تجربههایی که بهخصوص در فیلمهای کوتاه داشتهام. اما همه اینها را کاملا به شکل یک تجربه نگاه میکنم و با همه اینها خودم را محک میزنم. هر جایی که اتفاقی جدید باشد، هر جایی که در مسیر فرآیندی تجربهنشده و نو قرار بگیرم، حتی اگر فرضا پیشنهاد بشود نقش زنی مظلوم و آسیبپذیر را بازی کنم، استقبال میکنم، چون در نقشهایی که بازی کردهام این رنگ، کمتر از رنگهای دیگر بوده، البته بازیگری همین است و بههرحال شما در این حرفه باید منتظر پیشنهادها باشید. اصولا هم که سینمای ایران تمایل دارد فورا بازیگر را تبدیل به کلیشه کند. من سعی میکنم از این کلیشهها فرار کنم؛ تئاتر بازی کنم، سینما کار کنم، تلویزیون را تجربه کنم. سعی میکنم هر جا که نقش ویژهای به من پیشنهاد میشود و تجربه جدیدی برایم به همراه دارد بروم؛ حالا چه تئاتر فیزیکال باشد، چه رئال باشد. اگر قرار است چیزی به من اضافه کند یا برایم تجربهای نو داشته باشد، میپذیرم. تلاشم این است یک جا نمانم. خب بخشی از این ماجرا به پیشنهادها ارتباط و بخشی هم به روحیهام بستگی دارد. ضمن اینکه برداشتی که گفتید در ذهنتان شکل گرفته، یک دلیل دیگر هم دارد. همیشه فکر کردهام کارگردانان ایرانی به هیچ وجه حاضر به ریسک کردن نیستند. مثلا کافی است شما در یک نقش خوب بازی کنی یا بدرخشی، از آن به بعد اکثر کارگردانها سراغت میآیند و از تو بازی به همان سبک و سیاق را میخواهند. در واقع درصد کمی از آنها هستند که با خودشان بگویند این بازیگر توانسته یک نقش را خوب کار کند، بنابراین میشود نقشی دیگر در شکل و شمایلی دیگر را هم به او سپرد. عموم آنها فورا میروند سراغ همان نقشهایی که تو قبلا شبیهشان را بازی کردهای و در آنها جلوه داشته و دیده شدهای. شاید به تواناییهای بازیگرانمان اعتماد ندارند. شاید هم به زنان بازیگر اعتماد کمتری دارند. در هر حال دلیلش احتیاج به تحلیل دارد اما میخواهم بگویم یکی از معضلات ما همین است. بنابراین شخصا همیشه سعی کردهام در مدیومهای مختلف، عرصههای متفاوتی را تجربه کنم و چهرههایی دیگر را از خودم نشان بدهم.