علیرضا کیمنش، عضو گروه «84» و فارغالتحصیل رشته بازیگری از دانشکده سینما و تئاتر است. از آثار پیشین او میتوان به نمایش «اولئانا» به کارگردانی علیاکبر علیزاده اشاره کرد. علیزاده سابق بر این، مدیر گروه دانشکده سینما و تئاتر بود و حالا در کنار تدریس در دانشگاه، سرپرستی گروه «84» را نیز به عهده دارد. کیمنش به همراه علیزاده تجربه کارگردانی مشترک نیز دارند و در طول قریب به یک دهه، نمایشهای فراوانی را بهویژه براساس آثار ساموئل بکت در ایران، انگلستان، رومانی و هلند روی صحنه بردهاند. کیمنش آثار دیگری هم در کارنامه خود دارد که یکی از مهمترین آنها در ایران، «منو تلخک» به نویسندگی و کارگردانی نیما دهقانی است. او برای بازی در این نمایش در سال 90، جایزه دوم خانه تئاتر را از آن خود کرد. کیمنش همچنین مدت یک سال، دورهای تحقیقاتی را در دانشگاه آرتز لندن درباره حرکات موزون و طراحی حرکت گذرانده است. از اجراهای او در خارج از کشور هم میتوان به نمایش «ناکجاآباد» به کارگردانی دریس ورهُووِن (کارگردان و پرفورمنسآرتیست هلندی) اشاره کرد. این نمایش در سال 2009 بهعنوان بهترین اجرا در اروپا شناخته شد. نقش او درباره دلایل بازی در این نمایش گفت: «وقتی آقای کوشکی درباره چنین کاراکتری با من صحبت کردند، نخستین چیزی که به ایشان گفتم این بود که اگر به خاطر حرکات بدنی سراغ من آمدهاند، این نقش را بازی نمیکنم. ایشان به من گفتند که اینطور نیست و نقشی که در نظر گرفتهایم، به بازیگر احتیاج دارد. چون در درجه نخست من خودم را یک بازیگر میدانم و بعد کسی که کار بدنی هم میکند. به همین جهت گفتم متن را بفرستد تا بخوانم. متن را که خواندم، فارغ از باورهای مختلف درباره جن، بیشتر به این فکر کردم که نقطه اشتراک من با این کاراکتر کجاست و من جن را از دیدگاه خودم چطور میبینم. بعد شروع کردم به مانور دادن، اما سختی کار برایم این بود که دوست نداشتم نقش خودم را در «منو تلخک» تکرار کنم. چون آن نمایش هم، کاری فیزیکال بود همراه با دیالوگ. به همین جهت، این نقش هم میتوانست به شدت به آن نقش نزدیک شود و من از این میترسیدم که فیزیک من در این کار مثل آن کار استفاده شود. نخستین کاری هم که کردم این بود که آشناییزدایی کنم و خودم را از نقش قبلی جدا کنم. تلاشم این بود هر چیزی را که در آن نقش استفاده کردهام، اینجا به کار نگیرم.» از علیرضا کیمنش درباره آثار دیگر جهان که براساس متن شکسپیر نوشته شده نیز پرسیدیم. او در پاسخ به این سوال که کدامیک از آنها را دیده گفت: «بعد از پذیرفتن نقش، شروع به کار تحقیقاتی کردم. اولا تقریبا تمام فیلمهایی را که براساس «رویای یک شب نیمه تابستان» ساخته بودند، دیدم. به جنهای مختلفی که در این فیلمها بازی کرده بودند، دقت کردم. بعد سعی کردم چیزی را بازی کنم که آنها بازی نکرده باشند. یعنی کار خودم را بکنم. در ابتدا هم سخت بود. چون من عموما به این شکل کار میکنم که با ذهنیت خالی و سفید روی صحنه میروم تا تلاش کنم کمکم آنجا موجودیت خودم را پیدا کنم. در مجموع خیلی خوشحالم که این نمایش در ایران با هویت مستقل خودش روی صحنه رفته است.»