مهدی بهلولی آموزگار
روزهای نخستین مهرماه، نهتنها در این روزگار و سده کنونی است که شور و شوقها میآفریند، بلکه در گذشتههای دور نیز، به نزد ایرانیان، روزهای جشن مهر به شمار میرفته و شادیآفرین بوده؛ و گویا در اسطورهها، فریدون نیز در همین روزها بر ضحاک پیروز گشته است. در معنای واژه «مهر» هم، افزون بر دوستی و محبت و چند معنای دیگر، از «روشنایی» سخن رفته است، یعنی مهرماه و روزمهر، روزهای روشناییاند. من البته چند سالی است که در روزهای نخست مهرماه، به یاد این بیت زیبای فردوسی میافتم: «همان اورمزد و همان روزمهر/ بشوید به آب خرد جان و چهر». روز اورمزد، روز نخست هر ماه است و گویا در دوره هخامنشیان نیز، جشن مهرگان هم در روزهای نخست مهر برگزار میشده است، پس در روز مهر، با آب خرد و روشنایی، جان و چهر شسته میشود. و شگفت اینکه، هماکنون نیز در مهرماه، مدرسهها بازگشایی میشوند؛ مدرسه یعنی همان جایی که در آن، جان، با آب خرد، روشنایی میگیرد و از نادانی و تاریکی بهدر میآید.
اما در همین روزهای آغاز مدرسه، هستند – و شوربختانه پرشمارند - کودکانی که باید به مدرسه بروند اما به دلیلهای گوناگون اقتصادی و فرهنگی بیرون از مدرسه و آموزش مدرسهای روزگار میگذرانند. امسال در دبیرستانی که پسرم را نامنویسی کردهام گفتهاند که دانشآموزان باید با کت و شلوار سرمهای و پیراهن سفید به مدرسه بیایند. گذشته از اینکه این کار هزینهای روی دست خانوادهها میگذارد - چیزی میان 200 تا 300هزار تومان - و گذشته از اینکه پوشش یکسان اجباری در مدرسه، تا چه اندازه با قانونهای خود آموزش و پرورش و تا چه اندازه با آزادی و سلیقه دانشآموزان در انتخاب پوشش همخوان است، اما میتوان پذیرفت خود خرید کت و شلوار، به نوعی به شور و شوق رفتن دوباره به مدرسه میافزاید. چند روز پیش که برای خرید رفتیم، این حس را در چشمان و رفتار فرزندم میدیدم و البته پیاپی و بدون اختیار به یاد کودکانی میافتادم که در همان بازار، مشغول کار بودند، یا کودکانی که هر روز درحالی آنها را میبینیم که سر در یکی از ظرفهای گردآوری آشغالها دارند.
برابر آماری که دوسال پیش منتشر شد نرخ پوشش تحصیلی در دوره متوسطه، از ۶۹درصد سال ۱۳۷۸ به ۶۱درصد سال ۱۳۹۰ کاهش یافته است. ناگفته پیداست که یکی از مهمترین ریشههای این پدیده ناخوشایند و ناگوار، ناداری و تنگدستی خانواده است. اما شاید یک دلیل دیگر این باشد که متاسفانه سپهر آموزش ایران، فرهیختهپرور نیست تا نفس خود درس خواندن، ارزشمند به شمار آید. این است که میبینیم پارهای از بازماندگان از آموزش، از طبقه متوسط و بالا هستند. آموزش در ایران، کیفی نیست، از اینرو دانش، ارزش ذاتی چندانی هم ندارد.