شماره ۹۲۷ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۲ شهريور
صفحه را ببند
مورد نه چندان عجیب علیخانی

سپهر دادجوی‌توکلی روزنامه‌نگار

تعریف علمی شایعه دقیقا همان چیزی است که شما می‌دانید و البته بارها با آن دست‌وپنجه نرم کرده‌اید. یکی از همین آخرین موارد مطبوعاتی آن هم موضوع «علیخانی» بود. سرعت و شدت نفوذ این شایعه دقیقا مطابق فرمول، یعنی اهمیت ضربدر ابهام صورت گرفت. بازگویی آن از یک برنامه زنده تلویزیونی به شدت آن افزود. عمر یک شایعه به دودسته محدود و نامحدود تقسیم می‌شود. دسته محدود با واکنش و ابهام‌زدایی به پایان می‌رسد که البته در مورد موضوع «علیخانی» با این قسم شایعه مواجه بودیم.
در این موضوع ما با یک شایعه دلفینی مواجه بودیم که ظاهرا به دلیل بازدید بیشتر منبع مجازی و متعاقبا جذب بیشتر آگهی دست به تولید چنین شایعه‌ای زده بود. اساسا شایعات دلفینی برخلاف شایعات خزنده ظهور و افول آنی دارد که البته رایج‌تر و به نسبت، برای مطبوعات زردتر است.
واکنش تند علیخانی در برابر این شایعه در انتقاد از تولیدکنندگان و نشردهندگان آن باعث شد که در این نوشتار به ضلع سوم یعنی شما اشاره شود.
شما به‌عنوان خواننده یا مخاطب رسانه.
این تکنیک اساسا تکنیک گریزناپذیری است و مختص به جوامع شرقی نیز نیست. حادترین موارد آن را حتی درجوامع مدرن و توسعه‌یافته‌تر می‌توان یافت که البته طلب مخاطب نقش پررنگی در آن ایفا می‌کند. طبیعتا خسران انتشار شایعه که منجر به: در وهله اول بی‌ اعتمادی و در وهله دوم واکسینگی منفی می‌شود، برکسی پوشیده نیست.
جوهر اصلی شایعه ابهام است و بستر آن واکنش مخاطب در برابر شایعه. هرچه قدرت «تفکر انتقادی» مخاطب در تجزیه و تحلیل داده‌ها بالاتر باشد، عمق و نیش شایعه کوتاه‌تر و کم‌اثرتر است.
البته این در زمانی مورد بحث قرار می‌گیرد که ما شایعه را به‌عنوان تکنیکی منفی درنظر بگیریم. تعجب نکنید اگر بدانید شایعه وجه مثبتی هم دارد که بعضا در «جنگ‌های روانی» و در مواقع خاص می‌توان در بسیج عمومی یا کاهش آلام جمعی استفاده بهینه کرد.
به هرتقدیر مخاطبی که مسلح به سواد رسانه‌ای است، چون به توانایی تحلیل پیام رسیده، قادر به واکنش سالم‌تری از مخاطب بدون این مهارت است. هرچه جامعه مخاطب از این مهارت کم‌بهره‌تر باشد، میزان تأثیرپذیری این جامعه بیشتر است. اینجاست که «علیخانی» در گلایه‌اش در برنامه زنده تلویزیون اشاره می‌کند که درحقیقت بازنشردهندگان این شایعه‌ها خود مهم‌ترین قربانیان این نوع ویروس هستند و مشخصا به‌عنوان بیماران ارتباطی باید تحت معالجه امثال «علیخانی» قرار بگیرند. چرا؟ چون به‌عنوان یک میکروفن رسانه‌ای وظیفه ترویج این مهارت برعهده این قشر به‌عنوان مهم‌ترین و مسئول‌ترین افراد در قبال بی‌سوادی رسانه‌ای جامعه هستند.
تفکر انتقادی به مخاطب این امکان را می‌دهد که درمواجهه با پیام به ساختار، پهنا و عمق پیام توجه کند. در گفته‌های مجری بازگو‌کننده شایعه «علیخانی» تاکیدی وجود دارد که خود نشانگر ابهام اوست. منطقا نحوه ادای خبر- اگرچه در اساس نادرست مطرح‌شده آن شکی نیست- حاکی از امکان وجود شایعه است.
مشخصا مخاطب مسلح به این سواد قادر است دست‌کم در کوتاه‌مدت درباره صحت خبر تأنی کند. درحوزه سیاسی، مطبوعات در ایران بدون توجه به این نکته که تکرر شایعه موجب سلب اعتماد به رسانه می‌شود، برای مقاصد سیاسی از آن بهره می‌برند، اما درحوزه‌های دیگر در غیاب این مقاصد سیاسی کمتر با هدف سود اقتصادی شاهد موفقیت این شایعات هستیم. قربانیان این شایعه‌ها بایستی بیشتر به رسالت خود درترویج سواد رسانه‌ای بیندیشند تا صرف انرژی روی تولیدکنندگان محدودی که هر روز از گوشه‌ای سر برمی‌آورند.


تعداد بازدید :  652