شماره ۹۲۷ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۲ شهريور
صفحه را ببند
«شهروند»در گفت‌و گو با عباس استادتقی‌زاده از آمادگی مردم کشوردربرابر بلایا گزارش می‌دهد
در جست وجوی زمان از دست‌رفته

الهام علمشاهی روزنامه نگار

براساس مطالعات انجام شده در دانشگاه علوم‌پزشکی کشور میزان آمادگی مردم در برابر زلزله در‌ سال 2011، هشت و نیم‌درصد بوده است و این میزان در‌ سال 2014 یعنی سه‌سال بعد با همه اقداماتی که انجام شده به 9 و سه‌دهم‌درصد رسیده است؛ یعنی فقط چند دهم درصد. درحقیقت بعد از سه‌سال فعالیت این میزان آمادگی، رشد چندانی نداشته و باوجود اقدامات همه دستگاه‌های مربوطه زیر 10‌درصد است. با این وضع ده‌ها‌سال دیگر طول خواهد کشید تا میزان آمادگی مردم به وضع مطلوب برسد. تنها راه افزایش این میزان برگزاری پویش‌های مردمی و استفاده از تمام توان دستگاه‌ها و ظرفیت‌های موجود است. برای این منظور نیازمند یک trigger point هستیم که قاعدتا این امر وظیفه سازمان مدیریت بحران کشور است، اگر اراده این کار را داشته باشد. این عبارات را دکتر عباس استادتقی‌زاده، کارشناس ارشد بحران مشاور رئیس سازمان مدیریت بحران تهران و کارشناس بحران در گفت‌وگو با «شهروند» بیان کرد که شرح کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
 در این تحقیق چه نکاتی مدنظر قرار گرفته و خانوارها بر چه اساسی پیمایش شده‌اند؟
دانشگاه علوم پزشکی کشور در مطالعاتی که انجام داده، میزان دانش مردم را نسبت به بلایا و زلزله سنجیده، همچنین بررسی کرده است که آیا مردم تجربه‌ای در زمینه بلایا داشته‌اند یا خیر؟ اقدامات سازه‌ای در داخل منزل خود انجام داده‌اند یا نه؟ آیا آمادگی روانی برای مقابله با بلایا دارند یا خیر؟ لوازم اولیه امدادونجات نظیر کیف کمک‌های اولیه را در منازل خود دارند یا خیر؟ آیا مهارت‌های امدادونجات را فراگرفته‌اند یا نه؟ براساس این مطالعه، این موارد در شهروندان کل کشور هر چند‌سال یک‌بار مورد بررسی قرار گرفته و میزان آمادگی مردم سنجیده شده است که در همه جای دنیا این مطالعات صورت می‌گیرد.
 «میزان آمادگی مردم ایران زیر 10‌درصد است» حد نصاب نرمال تا میزان آمادگی مطلوب چقدر است؟
با توجه به شرایط و میزان خطرپذیری کشور و جامعه ما می‌توان میزان آمادگی 70 یا 80درصد را ایده‌آل دانست، به این معنی که ما هنوز تا وضع مطلوب فاصله بسیار زیادی داریم. اگر بخواهیم با این شیب حرکت کنیم و رشد حداکثری یک‌درصد در هر‌سال را در نظر بگیریم، چیزی حدود 70-60‌سال تا میزان آمادگی مطلوب فاصله داریم.
 آیا طبیعت به ما این فرصت را می‌دهد تا به میزان مطلوب آمادگی در برابر بلایا برسیم؟
هیچ چیز مشخص نیست، زلزله زمان وقوعش خبر نمی‌کند؛ به همین خاطر از نگاه من به‌عنوان یک کارشناس برای رسیدن به این ایده‌آل، نیازمند راه‌اندازی یک پویش یا کمپین ملی هستیم. زمانی که صحبت از پویش ملی می‌شود ما باید برای افزایش میزان آمادگی مردم از همه امکانات بهره ببریم و ناچار هستیم این کار را انجام دهیم. وقتی می‌گوییم همه امکانات، هدف استفاده از توان همه رسانه‌ها چه رسانه دیداری و چه رسانه شنیداری است؛ حتی روزنامه‌ها و دانشگاه‌ها هم شامل می‌شود. از سویی هم وزارت کشور، وزارت آموزش‌وپرورش، شهرداری‌ها و همه و همه هم باید در تحقق این امر سهیم باشند. درحقیقت با راه‌اندازی این کمپین ملی باید با سرعت این فاصله زمانی تا میزان مطلوب آمادگی را کاهش داد؛ درواقع حجم عظیمی از اطلاعات و حساس‌سازی را به مردم انتقال بدهیم تا این میزان آمادگی با سرعت بالا رود. به این مفهوم که افزایش تدریجی یک‌دهم‌درصد نمی‌تواند برای ما موثر باشد و من فکر می‌کنم یک حرکت جهادی یا یک پویش ملی برای افزایش میزان آمادگی و آگاهی مردم در این زمینه نیاز است.
 به شکل مصداقی این موضوع را در کشور و در مقایسه با دیگر نقاط دنیا بررسی کنیم.
مثال می‌زنم؛ برای هفته دفاع مقدس یا دیگر مناسبت‌ها همه دستگاه‌ها تجهیز شده و امکانات‌شان را ارایه می‌دهند، در این شرایط همه جامعه حساس می‌شوند که چه اتفاقی قرار است بیفتد و طبیعتا همه مردم نسبت به آن موضوع آگاهی پیدا می‌کنند که چه اقداماتی باید انجام دهند و چه میزان آمادگی را باید داشته باشند. هنوز در حوزه مدیریت بحران باوجود همه آموزش‌هایی که انجام شده این حساسیت در میان مردم متاسفانه اتفاق نیفتاده است. درواقع مطالعات ما نشان داده به دلیل وجود مشکلات دیگر، موضوع آموزش در مدیریت بحران به تدریج زمان به فراموشی سپرده شده است یا مورد غفلت واقع می‌شود. درحقیقت آمار جهانی نشان می‌دهد ما در حوزه مدیریت بحران دچار نقص آموزش همگانی و یادگیری مهارت‌های تخصصی در جامعه هستیم و بایستی این مشکل را به سرعت حل کنیم.
 چقدر به موضوع بلایا و خطرهای آن در مجامع جهانی و بین‌المللی توجه شده است؟
جالب است بدانید نخستین اولویت جهانی را سند بین‌المللی سندای با عنوان معتبرترین و مهم‌ترین سند در زمینه مدیریت بحران، «فهم خطر بلایا» اعلام کرده است. برای نخستین بار است که جامعه جهانی در حوزه مدیریت بلایا از کلمه «فهم» استفاده می‌کند؛ پیش از این درک خطر بیان شده است. اما زمانی‌که به مفاهیم اصلی کلمات «درک» و «فهم» رجوع می‌شود، متوجه می‌شویم تفاوت میان این دو واژه وجود دارد. درواقع موضوع «فهم» که به تازگی در ادبیات مدیریت بحران مورد استفاده قرار گرفته است، معنای عمیق‌تری دارد؛ به این معنی که حس خطر و احساس آن را به همراه تحلیل، ارزیابی‌، اقدام در این زمینه و قضاوت‌کردن خطر تحت عنوان «فهم خطر» می‌توان عنوان کرد.
 برای افزایش میزان آمادگی مردم چه اقداماتی باید انجام شود؟
از نظر من افزایش میزان آمادگی مردم بسیار مهم است و ناچاریم که به آن بپردازیم؛ به اصرار از واژه «ناچار» استفاده می‌کنم به این دلیل که ما ناچار هستیم موضوع مدیریت بحران را به یک فهم درست در همه سطوح مدیریتی سیاستگذاران، دانشگاهیان، مردم و همه مبدل و آن را تبدیل به یک دغدغه برای همگان کنیم. ما ناچار هستیم که الان به مسأله بحران آب و تغییر اقلیم فکر کنیم  و آن را جزو برنامه‌های روزمره خود قرار بدهیم. درواقع زندگی روزمره ما، شغل ما، مسائل اجتماعی ما و دیگر مسائل همگی دقیقا متاثر از تغییر اقلیم هستند که یکی از تبعاتش بحث تنش آب است که به آن دچار هستیم و باید به آن فکر کنیم. درواقع تا زمانی که این موضوعات دغدغه ما نشود و به آن فکر نکنیم اقدامی هم برایش انجام نمی‌دهیم. البته ما اگر اقدام نکنیم، طبیعت به فعالیتش ادامه می‌دهد.
 میزان آمادگی مردم ایران را بررسی کردیم؛ اما این میزان آمادگی در کشورهای زلزله‌خیز نظیر ژاپن به چه شکل است؟
میزان آمادگی در دیگر کشورها براساس نوع خطری که تهدیدشان می‌کند، در وضع مطلوبی قرار دارد. اگر بخواهیم ژاپن را مثال بزنیم میزان آمادگی این کشور، وضع مطلوبی دارد؛ به این دلیل که مسئولان این کشور همه توان خود را در بحث آموزش گذاشتند، کودکان از همان سنین کم در مهدکودک، نحوه مقابله با زلزله را آموزش می‌گیرند. نکته جالب این است که بخشی از این آموزش‌ها، آموزش اختیاری نیست و اجباری است، درواقع کودکان الزام دارند که این آموزش‌ها را فرابگیرند. اما در کشور ما با وجودی که فراگیری دوره‌های آموزشی پیش از اخذ گواهینامه اجباری است یا فراگیری مشاوره پیش از ازدواج الزامی است، برای فراگیری مباحث ضروری همچون مدیریت بحران که همه زندگی ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، هیچ آموزشی، چه اختیاری و چه اجباری وجود ندارد. درحقیقت در کشورهایی نظیر ژاپن سرمایه‌گذاری بسیار عظیمی در حوزه آموزش مخصوصا از سنین کودکی انجام گرفته است.
 کشوری نظیر ژاپن، برای رسیدن به این آمادگی مطلوب چه اقداماتی انجام داده‌است؟
تقریبا در کنار بسیاری از مراکزی که فعالیت‌های حوزه مدیریت بحران را انجام می‌دهند، بحث آموزش هم صورت می‌گیرد، به عبارتی این مراکز چندمنظوره هستند. در ژاپن، جدیدترین مرکز مدیریت بحران که مرکز فرماندهی مدیریت بحران کل کشور ژاپن به حساب می‌آید و زیرنظر مستقیم نخست‌وزیر اداره می‌شود، کاملا آموزشی است و تنها یک بخشی از آن به انجام فعالیت‌های مربوط به مدیریت بحران اختصاص داده شده است که هنگام وقوع حادثه همه مدیران ازجمله وزیران و نخست‌وزیر و غیره در این مکان گرد هم می‌آیند. از سویی هم، یک بخشی از ایستگاه‌های آتش‌نشانی ژاپن به بحث آموزش بر محور مهار آتش، زلزله و دیگر موارد، اختصاص داده شده است.


تعداد بازدید :  292