حامد محمدی کنگرانی روان پزشک
جنگ در هر صورت باعث ویرانی و کشته شدن افراد است و از آن گذشته میتواند آسیبهای طولانیمدت زیادی بر روان افراد باقی بگذارد. به همین دلیل دفاع را قبول دارم و میدانم که گاهی مجبور به آن میشویم اما جنگ برای دفاع را قبول ندارم و فکر میکنم جنگ وسیلهای است برای قدرتطلبی اقتصادی و نظامی بالادستیها که از افرادی که در جنگ شرکت میکنند یا افرادی که پشت جبههها هستند سوءاستفاده میکنند. جنگ آسیبهای روانی بسیار زیادی دارد چون شدیدترین نوع خشونت است. مرگ خشن دوستان و خانواده که با بمب و تکهتکه شدن آنها همراه است، اثرات روانی بسیاری هم برای کسانی که خودشان آسیب دیدهاند و هم کسانی که شاهد کشته شدن دیگران بودهاند، دارد. اصطلاح علمی برای این آسیب PTSD یا اختلال استرس پس از سانحه است که شدیدترین اختلال اضطرابی است. این اختلال وقتی رخ میدهد که فرد شاهد فوت یکی از عزیزان یا آسیب دیدن او باشد یا خودش حادثهای را از سر بگذراند که جانش در آن به خطر افتاده باشد. یکی از مهمترین نمونههای این اختلال در بازماندگان جنگ جهانی دوم مشاهده شد که حتی اثرات آن تا زمان حاضر هم ادامه دارد که به آن PTSD مزمن میگویند و از نمونههای مهم دیگر این اختلال در بازماندگان جنگ بین ایران و عراق و سربازان شرکتکننده در جنگ خلیج فارس مشاهده میشود که به نام سندرم خلیجفارس نیز معروف است.
ما درمورد بازماندگان جنگ خودمان که دچار این اختلال هستند، اصطلاح بسیار زشت موجی را به کار میبریم. به این معنی که این افراد تحتتأثیر امواج انفجار بودهاند یا دوست و اعضای خانوادهشان جلوی چشمهایشان کشته شدهاند. PTSD میتواند تا سالها پس از حادثه باقی بماند. هنوز افرادی هستند که از زمان جنگ جهانی دوم به آن مبتلا شدهاند و اثرات آنرا تحمل میکنند.
فرد مبتلا در شرایط مشابه آن اتفاق را بازسازی میکند یا آن تجربه مثل فیلم یا خواب جلوی چشمانش اتفاق میافتد. در مکانهای مشابه بههم میریزد و دچار اضطراب میشود. این اختلال شدیدترین و پابرجاترین آسیب به روان انسانهاست و متأسفانه درمان بسیار سختی دارد. در حقیقت درمان اصلی آن پیشگیری است. وقتی چنین حادثهای برای کسی پیش میآید دو ماه بعد مبتلا میشود. به همین دلیل هنگام حوادثی مثل جنگ یا سیل و زلزله تأکید میشود که به همراه پتو، روانپزشک یا روانشناس هم برایشان بفرستند تا از طریق حمایت و گروه درمانی و مشاوره از این اختلال جلوگیری شود. الان در سوریه و فلسطین و عراق افراد بسیاری دچار این آسیب هستند.
کسانی که این روزها اعمال داعش را در عراق از نزدیک میبینند به شدت دچار این اختلال میشوند. الان مهمترین مشکلی که در زمینه این اختلال داریم بحث پیشگیری است و اینکه نباید بگذاریم افراد دچار شوند زیرا نتیجه آن کسانی هستند که در آسایشگاههای روانی نگهداری میشوند و بودجه بسیاری از کشور برای درمان آنها هزینه میشود.
ما در کشورمان در زمینه پیشگیری هنوز عقبیم و آن را پشت گوش میاندازیم. به غیر از پیشگیری در درمان این بیماران هم دچار ضعف هستیم چون درمان آنها حمایتی است و نیازمند بودجه و هزینه بسیار زیادی است. یک نگاه به وضع جانبازان اعصاب و روان و محل زندگی و کیفیت زندگیشان به خوبی موید وضع اسفناک آنها در جامعه است اما ما تنها برای آسیبدیدگان دلسوزی میکنیم. ما بهخاطر جنگ تعداد بسیاری آسیبدیده داریم و چون این اختلال مزمن است، تا سالها هم ادامه پیدا میکند. باید از آنها حمایت شود و این حمایت فقط با پول نیست. هرچقدر به آنها وام بدهید فایده ندارد چون این افراد به کار و فعالیت احتیاج دارند و به کسی که حرفشان را بفهمد. نمونه شایع آنها را میتوانید در فیلمهای رسول ملاقلیپور ببینید. جانبازانی که در آسایشگاههای روانی هستند و خیلیهایشان چیزی ندارند. ما اصطلاح زشت موجی را برایشان به کار میبریم در صورتی که آنها جانباز اعصاب و روان هستند و کسانیاند که همه زندگیشان تحتتأثیر این واقعه قرار گرفته است. مهمترین فاجعه جنگ روی روان افراد همین است. فاجعهای که تا سالهای سال میماند. زمانی که این افراد در جنگ ما دچار این بیماری شدند، روانشناس و روانپزشک به اندازه کافی نبود که پیشگیری شود و حالا آنها به گروه درمانی احتیاج دارند. احتیاج دارند در گروه صحبت کنند و ما چنین امکانی نداریم چون جلسات رواندرمانی گران است. کمکهایی هم که به این افراد میشود در حد پول دارو است که فایدهای برایشان ندارد. اما حالا که روانشناس و روانپزشک به اندازه کافی داریم میتوانیم درمانهای این افراد که شامل دارودرمانی و رواندرمانی (مهمترین آن گروه درمانی) است برای آنها به نحو احسن انجام دهیم و از آن مهمتر در صورت بروز واقعهای مشابه مثل جنگ یا زلزله یا سیل اینبار بهصورت صحیح پیشگیری و از ابتلای بازماندگان به PTSD پیشگیری کنیم.