فروغ عزیزی داستاننویس
ماشین که جلوی پایم ترمز میکند، سرم را از شیشه جلو میدهم تو و میپرسم مستقیم. راننده هم سرش را به نشانه تأیید تکان میدهد. سبزیفروشی که گاریاش را سر خیابان جابهجا میکرد، چشمغرهای به راننده رفت و زیر لب چیزی گفت. همین که ماشین راه افتاد، چراغ قرمز شد. من مجله له شده را از توی کیفم درآوردم و شروع کردم به خواندن. آقای راننده دنده را خلاص کرد و دستش را برد توی داشبورد و زیر لب گفت: بذار یه ترانهای بذارم خسته شدم از رادیو. اما به جای سیدی موزیک، یک مشت کاغذ تبلیغ رستوران را از توی داشبورد آورد بیرون. نگاهی به من انداخت که انگار تأیید بگیرد و بعد با حرکت سریع همه را از شیشه سمت من به بیرون پرتاب کرد. دیگر برای واکنش دیر شده بود. کاغذها توی هوا تکانی خوردند و رفتند تا نزدیکی گاری سبزیفروشی و همانجا روی زمین پخش شدند.
داشتم با خودم کلنجار میرفتم که صدایی از پشتسر آمد: «آقا چرا ریختی بیرون کاغذها رو؟» کمی جابهجا شدم و از توی آینه سایبان دنبال صدا گشتم. زن با صدای جدیتر گفت: «اینجور که شما سر صبحی آشغال ریختی تا شب چیزی نمیمونه از شهر؟» راننده آینه را مرتب کرد تا زن را ببیند و گفت: «اگه آشغال نریزیم که کارگرای شهرداری بیکار میشوند. همینطوری شهرداری هی اینارو اخراج میکنه. اگه کار نداشته باشن دیگه اصلا نمیگیره که اخراج کنه. این همه نون بریده میشه.» مرد پشتی سرش را تکان داد و گفت: «راست میگی آقا، راست میگی». زن با اخم گفت: «آقا خب میرن سر یه کار دیگه چه حرفیه. ما آشغال بریزیم چون بیکار میشن.» راننده که انگار بیحوصلهتر از این بود که جواب بدهد گفت: «خانوم ما اصلا فرهنگمون خرابه. از پایبست این خانه ویرانه حالا من اگه آشغال نریزم یا بریزم چه فرقی میکنه؟ مثلا اگه من نریزم همه چی درست میشه؟» بعد رو کرد به من که هنوز سرم توی مجله بود و گفت: «آقا شما که کتابخون و با فرهنگی بگو درست میشه؟» من گیج سرم را از روی کتاب بلند کردم. زن گفت: «آخه آقا همینطور دست رو دست بذاریم همه چیرو خراب کنیم؟ چون خرابه، خرابتر کنیم؟» مرد پشتی دستش را کشید روی صورتش و گفت: «خرابه خانوم، خیلی خرابه.» راننده دوباره رو کرد به من تا حکم ماجرا بشوم. زن دوباره شروع کرد به بحث کردن. حرف همچنان داغ بود که چراغ سبز شد. راننده تکانی به دنده داد و شروع کرد به حرکت. من از آینه بغل ماشین، آقای سبزیفروش را میدیدم که تیکههای کاغذ را از اطراف گاری جمع میکند.